زندگی یک شورشی
میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهرههای انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانوادهای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهمترین چهرههای آنارشیسم جمعگرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سالهای زندگیاش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفتآوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزایخوانهای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.
پس از کودتا
برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکتهای خصوصی ایالات متحده در شکلگیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکلگیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمدهای از صاحبنظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران میدانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب میکوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بینالمللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاریهای آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.
نویسندهای که از میان مردم برخاست
جلال آلاحمد بیتردید یکی از مسئلهزاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غربزدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهمترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خواندهاند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و بهواسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانهاش بهعنوان نویسندهای سیاسی شناخته شد. امید طبیبزاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آلاحمد و معاصرانش» به جنبههای مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آلاحمد با معاصرانش همچون نیما یوشیج، همایون صنعتیزاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیینکننده جلال آلاحمد را در دورانش نشان میدهد.
انشعابیون حزب توده سخن میگویند
انور خامهای یکی از جوانترین اعضای گروه معروف به پنجاهوسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار میرفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقالهای به زندگیِ سیاسی انور خامهای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبهها و یادداشتهای کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخشهای مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سالها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخنگاریهایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامهای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی میخواند که در زندان مارکسیست شد.
چهرهای تازه از حیدرخان عمواوغلی
حیدرخان عمواوغلی یکی از چهرههای درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاههای چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچوخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیبها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیتهای حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوالهایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.
زندگی کوتاه تقی ارانی
تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیدهای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخصترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهمترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغلههای آن تفاوت چندانی با چالشهای زمان حال ندارند. این از یکسو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان میدهد و از سویی این واقعیت را بیان میکند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دورههای طولانی به وقوع میپیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش میخواند، یافتههایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.
بعد از حمید اشرف
بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریانهای سیاسی «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از اینرو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیلهای مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاههای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشتساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سالهای 1355 تا 1357 بررسی میکند که سازمان به مرحله تازهای از مبارزه عملی وارد میشود که آن را «تودهای شدن مبارزه» میخواند. بررسی مواضع و دیدگاههای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بهعنوان شاخصترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم میکند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بیواسطهای از مواضع یکی از مهمترین جریانهای سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیهها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.
جوانان همچون طبقه
آیا همانگونه که قائل به سیاستِ جنسیتی، سیاست طبقاتی، سیاست طبقه کارگر یا سیاست تهیدستان هستیم میتوانیم از مقوله «سیاست جوانان» نیز سخن گفت؟ این پرسشی است که آصف بیات در مقاله «سیاست جوانی یا شیوه سیاستورزی جوانان» مطرح میکند و سپس به صورتبندیِ شکلهای بروزِ این سیاستورزی میپردازد. او سعی میکند با تحلیلِ جوانان بهعنوانِ مقولهای با سیاستهای مشخص به خود، لوازم مورد نیاز برای درک این گروه جامعه را تدارک ببیند. در این مسیر، شناختِ مطالبات جوانان از ضروریاتی است که به سیاست جوانان شکل میدهد. اگرچه بهگفته آصف بیات، برخی در نگاه به جوانان بهعنوان یک مقوله هدفمند تردید دارند یا آن را تنها یک ابداع تصور میکنند، سیاستورزی جوانان خاصه در این دوران مقولهای اساسی است که با تحلیل آن میتوان به سازوکار برخی از جنبشهای اجتماعی نیز پی برد.
16 آذر هر سال
سازمان دانشجويان دانشگاه تهران بهعنوانِ تجربهاي آغازين در زمينه فعاليتهاي دانشجويي ايران، موضوع كتابي با همين عنوان است كه پيشينه مبارزات دانشجويي در ايران بين سالهاي 1320 تا 1332 را بررسي كرده است. ابوالحسن ضياء ظريفي مولفِ «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران»، در اين كتاب نشان ميدهد كه اين سازمان بهعنوان تجربهاي ابتدايي در عرصه فعاليتهاي دانشجويي در سالهاي مياني دهه بيست، دستكم به لحاظ انسجام صنفي و تأثير سياسي ديري نميپايد كه به نهادي نيرومند و موثر در عرصه سياست بدل ميشود كه از حيثِ صنفي و سياسي در تاريخ معاصر ما بديلي نداشته است. اين كتاب در چهار بخش عمده بهطور مفصل پيشينه تاريخي مبارزات دانشجويي، اعتراضات دانشجويي و سازماندهي مبارزات و شكلگيري سازمان دانشجويان دانشگاه تهران و جنبشهاي موثر دانشجويي در داخل و خارج از كشور را مورد واکاوی قرار ميدهد و از اين منظر، ميتوان گفت از جامعترين آثاري است كه به زواياي مختلفِ جنبشهاي دانشجويي ايران پرداخته و در اين مسير از تحليل و شرح كوچكترين جزئيات و تحركات دانشجويي چشمپوشي نكرده است. از اينروست كه كاوه بيات، تاريخنگار معروف معاصر كه بر دوره مشروطه و پهلوي تسلط كافي دارد، در مقامِ دبير اين مجموعه، اين كتاب را گام موثري در بازشناسي وجهي از فعاليتهاي دانشجويي ميخواند كه چندان بهدرستي شناخته نشده است.
تماما مخصوصِ معروفی
عباس معروفی، نویسنده و روزنامهنگار معاصر روز پنجشنبه دهم شهریور 1401 در غربت از دنیا رفت. معروفی که اواخر دهه شصت با رمان «سمفونی مردگان» شناخته شد، سالها ناگزیر دور از وطنش و در آلمان زندگی کرد تا عاقبت به دلیل ابتلا به بیماری سرطان یا به قولِ خودش «غمباد»، در سن 65 سالگی در برلین درگذشت. عباس معروفی، متولد 27 اردیبهشت سال 1336 در تهران، از دهه شصت فعالیتِ جدی در زمینه ادبیات را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد. سال 1369 مجله ادبی «گردون» را راهاندازی کرد که چند بار او را پای محاکمه کشاند و دست آخر هم به دلیل توقیف مجلهاش و تنگ شدن فضای فرهنگی و قتلهای زنجیرهای و مدتی بازجویی در تنگنا قرار گرفت و از ایران رفت. از میان آثاری که او در تبعید نوشت، «تماما مخصوص» او اهمیتی خاص دارد چراکه خود نویسنده و تجربیاتش در این رمان حضوری چشمگیرتر دارد و از اینرو شاید بتوان آن را نوعی زندگینامه نویسنده دانست گرچه این کتاب درواقع، رمانی است که بر اساس تجربیات زیسته نویسنده نوشته شده و مایه داستانی آن بر این وجه غلبه دارد.
نامههای پر تبوتاب بورخس
نامهها شخصیترین مکتوباتِ افراد است که مکنونات درونی و احساسات و افکار پنهان و پیدای آنان را نشان میدهد. از اینرو شاید از خلالِ نامههای افراد بیشتر میتوان به شخصیت، تجربیات زیستهشان و روزگاری که سپری کردند پی برد. نامهها بهطور معمول آخرین بخش از مجموعه آثار چاپشده نویسندگان هستند که گویا بیشتر به درد حرفهایها و منتقدان ادبی میآیند اما نامهها خاصیت دیگری نیز دارند و آن اهمیتی است که در زندگینامهنویسی افراد پیدا میکنند. روایتِ خود افراد از آنچه بر آنان گذشته، بیتردید معتبرین روایت از زندگی آنهاست. اما اینکه نامهها رد میان دیگر نوشتههای نویسندگان و هنرمندان کمتر بهحساب میآیند، شاید به این دلیل هم باشد که «نامه» رفتهرفته ارزش اجتماعی خود را از دست داده و بیشتر خصوصی و حاشیهای به شمار میرود. گرچه این اواخر، نامه بهعنوان یک نوع ادبی شناخته شده و در میان ادبیات جدی و سرگرمکننده، جایگاهی برای خود دستوپا کرده است. بورخس که نامههای او یک دهه بعد از مرگش کشف شد، نامه را تا حدی پوچ و ماحصل ایدههای ناپخته میداند و البته معتقد است گاه نامه متنِ پرمایهای خواهد بود. نامههای او به دو تن از دوستانش که این اواخر در کتابی با عنوان «نامههای پر تبوتاب» ترجمه و منتشر شد، از ایدههایی خبر میدهد که بعدها در داستانها و جهانِ نویسنده ظاهر شدند. در سالروز تولد بورخس (24 اوت 1899- 14 ژوئن 1986) مروری میکنیم بر نامههای یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم که به مناسبت صد سالگی او منتشر شد.
عبرت از کودتا
از کودتای 28 مرداد 1332 تاکنون حدود هفت دهه میگذرد اما این رویداد تاریخی همچنان محلِ نقد و نظراتِ مختلفی است. عمده نقدهایی که به نقشِ عوامل داخلی در کودتا پرداختهاند با محوریت حزب توده و عملکرد این حزب در برخورد با نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت ملی، سیاستهای مصدق و دست آخر، کودتای 28 مرداد شکل گرفتهاند. در این میان، خلیل ملکی از چهرههای مطرح سوسیالیست و طرفداران مصدق تندترین نقدها را به حزب توده و رفتار این حزب در مواجهه با کودتا دارد و همین انتقادات مبنای کتابِ «درس 28 مرداد» است که بهعنوان یکی از منابع مربوط به این واقعه تاریخی قابلتأمل و بازخوانی است.
خطابههای فروغی
محمدعلی فروغی از جمله شخصیتهای پرمناقشه در تاریخ معاصر ماست. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، فروغی به دلیل نقش موثرش در لحظات تاریخی روی کار آمدن پهلوی اول و دوم، و همچنین عضویتش در تشکیلات فراماسونری، مورد طعن و لعن بود و تا سالها سخن گفتن از آثار و کارنامهی سیاسی یا فرهنگیاش در عرصه رسمی امکان نداشت. اما در یک دههی اخیر، فضای مناسبتری برای بررسی نقاط قوت و ضعف او پدید آمده است. در سالهای اخیر انتشار یادداشتها و خاطرات فروغی در چندین جلد و همچنین تالیف برخی کتابها دربارهی زندگی و آثار او به شناساندن این شخصیت تاثیرگذار کمک بزرگی کرده است.
از جمله آثار مهمی که میتواند راهنمای ما برای دریافت بهتر از شخصیت و کارنامه فروغی باشد، کتابیست با عنوان سیاستنامهی ذکاءالملک؛ مقالهها، نامهها و سخنرانیهای محمدعلی فروغی که اخیرا توسط انتشارات بنیاد موقوفات افشار منتشر شده است. این کتاب را سالها قبل در اواخر دههي ۱۳۸۰، ایرج افشار و هرمز همایونپور گردآوری کرده بودند و حالا پس از گذشت بیش از یک دهه، بنیاد موقوفات افشار این اثر مهم را در شمایل مرغوبتری تجدید چاپ نموده است.
خداپرستان سوسیالیست
نقش و عملکرد نیروهای مذهبی در رویدادها و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و رابطه و تعامل آن نیروها با یکدیگر و با دیگر جریانهای سیاسی از جمله مباحثِ مهم تاریخ معاصر ایران است که محمدحسین خسروپناه در کتابِ «خداپرستان سوسیالیست: از محفلها تا جمعیت آزادی مردم ایران» به آن پرداخته است. خسروپناه پیش از این نیز در آثاری همچون «سازمان افسران حزب توده ایران»، نشان داده است که در تاریخنگاری به مستندسازیِ دقیق علاقه دارد و در عین حال به روایتِ صرف وقایع بسنده نمیکند و تحلیلی از رویدادهای تاریخی در آثارش ارائه میدهد. او در گزارش وقایع تاریخی یا تاریخچه و سرگذشت حزب یا گروه و جریان سیاسی، به نقلقولها و اسناد و مقالات موجود از آن واقعه یا جریان، استناد میکند و از اینرو درهمآمیختگیِ روایت مستند و تحلیل تاریخی از نکات قابل تأمل در آثار و نوع تاریخنگاری خسروپناه است که در کتابِ اخیرش، «خداپرستان سوسیالیست» نیز مشهود است.
یک انقلابی تماموقت
مهدی خانباباتهرانی، یکی از مشهورترین کنشگران جنبش مارکسیستی در ایران، در کتاب خاطراتش ما را به سفری دور و دراز به دل تاریخ میبرد. همسفر او در این بازگشت به گذشته، حمید شوکت است. کسی که با تسلط کمنظیر به تاریخ چپ در ایران، در جایجای کارنامه سیاسی تهرانی، با طرح سوالات انتقادی درباره جنبش مارکسیستی ایران، تلاش میکند عنوان کتاب را-نگاهی از درون به جنبش چپ ایران- با معنا سازد و الحق که در این کار موفق است. با تهرانی از روزهای پرالتهاب پس از کودتای ۲۸ مرداد آغاز میکنیم و همراهش صفحاتی چون انشعاب از حزب توده، تاسیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا، سفر تشکیلاتی به چین و دیدار با مائو، نظارهگری در دوران انقلاب فرهنگی چین، ایام انقلاب ۱۳۵۷ و پس از آن را مرور میکنیم. حافظه مثالزدنی تهرانی، طنز تلخ و کلام شیرین او در کنار صراحتش در نقد گذشته، این کتاب را تبدیل به یکی از نمونههای موفق تاریخ شفاهی در ایران کرده است.
زندگینامه و سفرنامه شاعر انقلابی
اتوبیوگرافی، سفرنامه و یادداشتهای روزانه اگرچه متفاوت از هم هستند و فرمهای مختلف نوشتاری به شمار میروند، اما یک جنبه مهم مشترک دارند و آن اینکه در هر سه فرم، نویسنده از خودش، حوادث زندگی و افکارش، مینویسد. به همین خاطر است که سفرنامهنویسی را هم میتوان گونهای از سرگذشتنامهنویسی دانست. به تعبیر دیگر، سفرنامهنویسی هم نوعی گزارش حال یا حسبحال است. شاید عجیب باشد اما نویسندگان و شاعران و هنرمندان و چهرههای اجتماعی و سیاسی ما به ندرت به سراغ خودزندگینامهنویسی، سفرنامهنویسی و نوشتن یادداشتهای روزانه رفتهاند و اگر تعداد آثار فارسی را در این سه فرم نوشتاری با تعداد آثار مشابه خارجی مقایسه کنیم این تفاوت آشکارا به چشممان میآید. اینکه چرا ما به طور تاریخی علاقهای به نوشتن سفرنامه، اتوبیوگرافی و یادداشت روزانه نداشتهایم و این عادت را حتی در دوره معاصر هم ترک نکردهایم، شاید بیش از هرچیز به مناسبات اجتماعی و سیاسی تاریخمان مربوط باشد. به اینکه تقریبا همیشه مجبور بودهایم خودمان را از دید پنهان کنیم؛ نه فقط افکار و عقاید و اتفاقات زندگیمان را، بلکه فراتر از آن، سفرهایمان و اینکه چه خورده یا چه پوشیدهایم یا چه کسانی را دیدهایم هم باید پنهان میماندهاند یا جور دیگری گفته میشدند. با اینحال ناصرخسرو را میتوان اولین کسی دانست که سفرنامهای به زبان فارسی نوشته است. سفرنامهای که بسیار هم مشهور است و از متون مهم تاریخ ادبیات فارسی به شمار میرود.
تاریخ تفتیش عقاید
در تاریخ نگاری رسم بر این است که بیش از همه فتوحات و سلسلههای قدرت و مردان سیاست در مرکز روایت قرار دارند و وقایعنگاری تاریخی بر اساس برجستهترین ماجراها به ثبت میرسد که بر زندگی مردمان یک کشور یا حتی جهان تاثیر بسزایی گذاشته است، وقایعی همچون جنگهای جهانی یا داخلی و تغییرات اساسی قدرتها و تسلط ایدئولوژیهایی که سرنوشت مردم جهان را یکسر دگرگون کرده است. در این میانه رویکرد دیگری هم در تاریخنگاری وجود دارد که گرچه چندان دور از این رویه نیست اما ارزش افزودهای به تاریخ میبخشد و آن، روایت تاریخ بر اساس زندگی مردمان عادی یا نحوه زندگی روزمره است که زمینه و زمانه هر دگرگونی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را با جزئیات بیشتر تصویر میکند و چهبسا در حینِ این کار، دلایل بیشتری برای درکِ اوضاع و احوال حاکم بر یک دوران تاریخی به دست دهد. از جمله ایندست تاریخنگاریها، روایتِ جیمز ام اندرسون از دورانی در اسپانیا است در کتابی با عنوانِ «زندگی روزمره در اسپانیای دوره تفتیش عقاید» آن را واکاوی میکند و به معرض دید میگذارد. این کتاب که اخیرا در نشر نگاه با ترجمه سعید درودی منتشر شده است، اطلاعاتِ جذاب و خواندنی و در مواردی باورنکردنی از تکهای از تاریخ اسپانیا و اروپا ارائه میدهد که شاید کمتر دیده شده یا دستکم از این زاویه مغفول مانده است.
زندگی طوفانی تقیزاده
نام سیدحسن تقیزاده (1257-۱۳۴۸) را در صفحات مهمی از تاریخ معاصرمان میخوانیم. همایون کاتوزیان مورخ نامدار درباره او گفته که تقیزاده سه زندگی را در یک عمر تجربه کرده است. عمر سیاسی او با انقلاب مشروطه آغاز شد. بعد از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده مردم تبریز راهی تهران شد. ۲۹ سال بیشتر نداشت اما مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی و شیفتۀ افکار عصر روشنگری بود. در مجلس دربارۀ تفکیک قوا نطقهای آتشین میکرد و با شخصیتهای انقلاب فرانسه قیاساش میکردند. به واسطۀ نشست و برخاستهای قدیمیاش با فرقۀ اجتماعیون عامیون و بعد با فرقۀ دموکرات همداستان شد. جریانی که در ماجرای قتل اتابک، بمباندازی به کالسکه محمدعلیشاه و قتل سیدعبدالله بهبهانی دست داشت. تقیزاده در جریان به توپ بستن مجلس و سرکوب انقلاب مشروطه به سفارت انگلستان پناه برد و بعد راهی اروپا شد. آنجا تلاش کرد صدایی برای ملیگرایان و آزادیخواهان ایرانی باشد و از انقلاب مشروطه دفاع کند.
بِتا؛ تعبیر یک رویا
«بِتا» روایت سرگذشت یک داروساز و کارآفرینی خستگیناپذیر است، و در عین حال داستانِ حیرتانگیز مناسبات حاکم بر بازارِ دارو در ایران که دستکم در حوزه واردات دارو دستِ گروههایی است که نفوذ بسیاری دارند. هاله حامدیفر، داروساز و مدیرعامل شرکت دارویی سیناژن، در کتابِ «بتا» تلاش میکند روایتی از مسیر پرفرازونشیبِ گذر از موانعی به دست بدهد که بر سر راه تولید و خودکفایی در داروسازی وجود دارد. او در کتابش که رگههای داستانی بسیاری دارد با مستندنگاری دقیقی که ماحصلِ تجربیات شخصی او است، از دستهای پشت پرده بازار دارو مینویسد. تجربهای به درازای دو دهه در ساخت دارو و تولید انبوه آن در کشور، با تمام موانع و دشواریهایی که او و همکارانش با آن مواجه بودهاند. کتاب «بِتا» در عین حال وجهِ زندگینامهنویسی نیز دارد و روایتگر زندگی حرفهای یک کارآفرین ایرانی است که در مواجهه با سختیهای کار پا پس نمیکشد. خاطراتِ هاله حامدیفر، چندی پیش در انتشارات امین آتنا به چاپ رسیده و در مدت کوتاهی چندین بار تجدید چاپ شده است.
آقابزرگ از تاریخ میگوید
کسانی که با ادبیات معاصر ایران آشنا هستند، لااقل یکی دو اثر از بزرگ علوی خواندهاند. او از مشهورترین نویسندگان معاصر ما و پیشکسوت سبک جدید داستاننویسی فارسی است. آثاری همچون «چشمهایش» و «ورقپارههای زندان» همچنان پس از گذشت ۸۰ سال از انتشارشان، جزو داستانهای مثالزدنی فارسی محسوب میشوند. اما شهرت آقای علوی تنها به دلیل آثار ادبی او نیست. او در فاصله سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، یکی از تیپهای اصلی روشنفکری ایران محسوب میشد. در این سالها، رفاقت بزرگ علوی با صادق هدایت، به تشکیل محفل ادبی اصحاب ربعه با حضور آن دو و مجتبی مینوی و مسعود فرزاد انجامید. محفلی که کارش پژوهش و ترجمه و نوشتن در حوزه ادبیات و تاریخ ایران بود. در همین سالها، بزرگ علوی با تقی ارانی آشنا شد و همراه او ماهنامه «دنیا» را منتشر کرد. ماهنامهای که محملی بود برای طرح افکار ماتریالیستی و دور هم جمع کردن جوانان روشنفکر و علاقهمند به اندیشه سوسیالیسم. به همین دلیل هم بزرگ علوی همراه با تقی ارانی به زندان افتاد و تبدیل به یکی از چهرههای شاخص گروه ۵۳ نفر شد. علوی در دهه بیست در تأسیس حزب توده ایران نیز نقش داشت و در روزنامههای حزبی قلم میزد اما بعد از کودتای ۱۳۳۲ مانند بسیاری دیگر از اعضای این حزب مجبور به مهاجرت شد. او بیش از چهل سال پس از کودتای ۲۸ مرداد در آلمان زندگی کرد و تنها یکیدوبار پس از پیروزی انقلاب مسافرتهای کوتاهی به ایران داشت تا اینکه در ۹۳ سالگی در برلین درگذشت.
سیاستمداران منفور تاریخ
رسم بر این است که چهرههای ماندگار و مؤثر تاریخ در کتابها و آثار مورخان ثبت شوند، یا دستکم بخش عمدهای از تاریخ سهمِ این چهرهها باشد. اما بحث بر سر خائنان و چهرههای منفور تاریخ، غالباً بحثهایی ایدئولوژیک و مربوط به دستگاه حاکم است که سعی دارد با ردیهای بر گذشته به عملکرد خود اعتبار ببخشد و مشروعیتی کسب کند. به همین سبب، اینکه مورخ یا مؤلفی مستقل، سراغ بخش تاریک و جامانده تاریخ برود و چهرههای منفور تاریخ را از این میان جدا کند و بدون روتوش در معرض دید آورد، چندان روال نبوده و از این منظر است که کتابِ «چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران» تألیفِ حبیباله تابانی که اخیراً در انتشارات نگاه منتشر شده، خواندنی و قابل تأمل است.
صدای اصیل لارنسی
دیوید هربرتلارنس مشهور به دی.اچ لارنس از مهمترین نویسندگان قرن بیستم است که اگرچه تعداد آثار ترجمه شده او به فارسی چندان زیاد نیست اما نخستین ترجمه از او به سالها پیش برمیگردد. محمود کیانوش و پرویز داریوش مترجمانی بودند که در سالهای دور به سراغ لارنس رفتند و در سالهای اخیر هم آثار دیگری از او ترجمه شده است. دی.اچ.لارنس نویسنده انگلیسی نیمه اول قرن بیستم است و البته به عنوان شاعر و نقاش و مقالهنویس هم شناخته میشود. در آثار لارنس ردی پررنگ از زمانه و تحولات نیمه اول قرن بیستم دیده میشود. نگاه جسورانه لارنس در سالهای جنگ جهانی انتقادات زیادی به همراه داشت اما آثار او به خصوص پس از مرگش در شمار میراث ادبیات انگلیسیزبان قرار گرفتند. در مجموعه نسل قلم که سالها پیش منتشر میشد، کتابی هم به دی.اچ لارنس اختصاص داشت که نویسندهاش الستر نیون است و خشایار دیهیمی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب اگرچه مثل دیگر آثار مجموعه اهل قلم چندان مفصل نیست اما زندگینامهای است که مراحل مختلف زندگی لارنس را مرور کرده و در ضمن آن آثار مهم او را هم نقد و بررسی کرده است.
سیمایی ناشناخته در نهضت ملی
از محمود توکلی دارستانی نوشتههای بسیاری بر جای مانده است؛ نوشتههایی در تحلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران و نقد جریانهای سیاسی روز. اما او درباره زندگی پرفراز و نشیب خود چندان ننوشته است و هر آنچه در دست است به نیمه دوم دهه 1320 مربوط میشود که دوران حضور او در آذربایجان، و گریختن به کردستان و بعد هم پناهندگی و اسارت در زندانهای عراق است. محمود توکلی مانند بسیاری از افسران جوان میهنپرست، تحولخواه و عدالتطلب به حزب توده پیوست که در آن روزگار تنها نیروی ترقیخواه به شمار میرفت. گرچه از تاریخ پیوستن او به حزب توده و بسیاری دیگر از دقایق زندگی محمود توکلی اطلاعی در دست نیست، چندی پیش مجید رُهبانی کتابی با عنوانِ «محمود توکلی» تألیف کرد که در آن به زندگی و تفکر این «سیمای ناشناخته در نهضت ملی ایران» پرداخته است. این کتاب را جهان کتاب منتشر کرده است و علاوه بر زندگیِ توکلی، زمانه او و تاریخ معاصر ایران را از نیمه دهه سی تا نیمه دهه چهل به تصویر میکشد، دورانِ تکاپوهای سیاسی مختلف در ایران که در آن تلاشهایی برای بازاندیشی و نظریهپردازی دیده میشد خاصه از طرفِ نهضت ملی ایران که محمود توکلی یکی از طرفدارانش محسوب میشود.
از ملی شدن نفت تا مردمان عادی
ابراهیم گلستان، در دوران پرالتهابی در ایران زیسته است که سیاست بهنوعی در حال پوستاندازی بود. یکی از وقایع مهمی که در زندگی او و بسیاری دیگر از روشنفکران و نویسندگان و اهلِ هنر در آن دوره تأثیر داشت، ملی شدن صنعت نفت و دوران روی کار آمدن مصدق بود که سیاست ایران معنای تازهای گرفته بود و گلستان نیز بهواسطه حضور در حزب توده و فعالیت سیاسی و کار کردن در شرکت نفت با این وقایع از نزدیک برخورد داشته است. گلستان او در کتابِ «برخوردها در زمانۀ برخورد» که به تازگی منتشر شده است، خاطراتی خواندنی از این دوران تعریف کرده است و از آنجا که او نویسندهای صاحب سبک است، روایت او از دو خاطرهاش فارغ از اهمیتِ تاریخی، ارزش ادبی نیز دارد. در واقع میتوان روایت او را نوعی خاطرهنویسی یا تاریخ روایی دانست که گرچه مستند به وقایع تاریخی معاصر ماست، از لحاظ غنای ادبی و قدرت روایی و زبان نیز درخور توجه است.
بازیافت جهان
اگر محمدعلی سپانلو، «شاعر تهران» همچنان در این جهان بود یک ماه دیگر از آستانه هشتاد سالگی میگذشت. شعرهایی نوشت که در آغاز جوانی افقها یا گرایشهای گوناگونی داشت یا به قول خودش یک سلسلهکلید برای درهای ناشناس و ناگشوده. تجربه شعریِ سپانلو تجربۀ کلیدهایی است که خودش کلید تاریخ یا جغرافیا نام میگذارد. از سپانلو تعدادِ پرشماری فیلمِ مستند و گفتوگو و روایتِ خاطرات و اتوبیوگرافی برجا مانده است و نکته جالب اینکه در هریک از این گفتارها و مستندها و مکتوبات، شاعر حرفی تازه برای گفتن دارد. شاید این پرشماری، در عین حال که به اهمیتِ شعرهای سپانلو و نحوه حضورش در فضای روشنفکری برمیگردد، به شخصیتِ او نیز ارتباط دارد که خوشمحضر و خوشسخن بود و بهواسطه حضور در مقاطع مهمی از جریانهای روشنفکری خاطرات و روایتهای بسیاری برای گفتن داشت، چنانکه در کتابِ «راویان قرن اضطراب» که اخیرا با تألیفِ ناستین (آسیه) جوادی در نشر «کتاب کولهپشتی» منتشر شده است.
زندگی و زمانه سعدی
سعدی نهفقط در تاریخ ادبیات ایران بلکه در فرهنگ ما جایگاهی یگانه دارد و یکی از نشانههای چنین جایگاهی رواج بسیاری از حکایتها و شعرهای او در میان عامه مردم، از گذشته تا امروز، بوده است. آثار او تا همین چند دهه پیش یکی از پایههای آموزش سنتی در مکتبخانههای ایرانی بود. تاثیر او در شعر و نثر معاصر فارسی هم آشکارا قابل مشاهده است. با چنین جایگاهی، قاعدتا امروز باید منابعی بسیار درباره زندگی و آثار سعدی در دست باشد اما با مروری با آثار منتشر شده درباره سعدی، درمییابیم که نه تنها چنین نیست بلکه درباره سعدی، در مقایسه با دیگر شاعران کلاسیک فارسی، بسیار کم گفته و نوشتهاند. زندگی سعدی، از جزئیاتی چون تاریخ تولد گرفته تا زمان نوشتن آثارش، با ابهامهای زیادی روبرو است و درواقع در روایتهای مختلف درباره او تناقضهای زیادی دیده میشود. در این میان، یکی از آثار مهم مربوط به سعدی، اثری است از ضیاء موحد که به چند دلیل خواندنی است و متفاوت از تاریخ ادبیاتنویسیهای مرسوم.
هرگز با محصص مصاحبه نکردهام!
گفتگو با چهرههای شاخصِ هنر و فرهنگ و ادبیات و سیاست و هر رشته دیگری جز آشنایی کامل با موضوع مورد بحث، نیاز به شناختِ دقیق و کافی از طرفِ گفتگو دارد و مانند هر رابطه دوسویهای اگر هر دو طرفِ گفتگو از هم شناخت داشته باشند، بحث بهتر درمیگیرد و کار مطلوب پیش میرود. از میان گفتگوها یا مصاحبه با چهرههای شاخص، کتابِ «حکایت حال»، گفتگوی مفصل لیلی گلستان با احمد محمود، نمونهای از این دست مصاحبههاست که بحث بین دو آشنا درگرفته و گویی نویسنده از پستوی خود بیرون آمده و هرچه در چنته داشته رو کرده است. در کتابِ «حال حیرت»، مجموعه یادداشتهای لیلی گلستان هم که اخیرا در نشر حرفه هنرمند منتشر شده، گفتگویی بسیار خواندنی از او با بهمن محصص آمده که حکایتِ انتشار آن هم بهحدِ خود گفتگو جالب است. این کتاب دربردارنده نوشتههای مطبوعاتی لیلی گلستان است که به سالهای 49-50 میرسد. از آموقع حدود پنجاه سال میگذرد و اینک نوشتههای گلستان به حدی رسیده که به قالب یک کتاب 224 صفحهای درآمده است.
تاریکروشنای فرهنگ یک قرن
«یادها و دیدارها» نوشته ایرج پارسینژاد دفتر خاطراتِ او است؛ نوعی اتوبیوگرافی یا زندگینامۀ خودنوشت که در آن از زندگی خود و دیگران روایت میکند. پارسینژاد از دورانِ تولد و دوران مدرسه آغاز میکند و به مقاطع دیگری از زندگیاش میرسد. کتابِ «یادها و دیدارها» جز خاطراتِ یکی از اهالی فرهنگ و زندگینامهای از او، بهواسطۀ روایتها یا به تعبیرِ خود مؤلف یادهایی از دیگران، به گوشهکنارِ فرهنگ و هنر ما نیز سرک میکشد و سندی موثق از خلقیات و رفتار و کردار و آنچه بر اهالی ادبیات و فرهنگ و هنر در نیمقرن اخیر رفته است، به دست میدهد. این کتاب اخیراً در نشر فرهنگ نو با همکاری نشر آسیم منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است.
صندلی کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم
از احمد شاه مسعود، سیاستمدار و فرمانده نظامی و وزیر دفاع پیشین افغانستان روایتهای بسیاری وجود دارد که مهمترین آنها به نقشِ او در جنگ شوروی در افغانستان و جنگهای داخلی افغانستان و مبارزه علیه طالبان برمیگردد. در این میان، روایتِ متفاوتی از صدیقه مسعود، همسرش در دست است که در کتابی با عنوانِ «احمد شاه مسعود» منتشر شده و در سال 2005 جایزه «وِریته» (در لغت به معنی «حقیقت») را از آن خود کرده است. این کتاب علاوهبر اینکه سرنوشتِ مسعود و صدیقه را شرح میدهد، به جنبههای شخصی زندگی این فرمانده میپردازد که ناگفته مانده است. در عین حال، روایتِ صدیقه مسعود از اوضاع افغانستان و طالبان بهعنوان یک زن افغان، برای شناختِ این کشور و وضعیت زنان در آن، منبع بسیار معتبری است. صدیقه مسعود در بحبوحه اشغال کشورش توسطِ روسیه و کودتا و جنگ، بزرگ میشود و بعد از ازدواج نیز در کنار یکی از مطرحترین چهرههای مقاومت افغانستان، زندگی عاشقانه اما پر از مصائب را تجربه میکند. او در کتابش صادقانه این مصائب را روایت میکند.
نابغهای که دیوانهاش میپنداشتند
زندگیِ عجیب ونسان ونگوگ، نقاش مطرح هلندی، فراز و نشیبِ بسیار داشته است و روایتهایی از آن هست که گاه خلافِ یکدیگرند یا نقاط تاریک و مبهمی دارند که یکی از آنها مرگِ زودهنگامِ این نابغه هنری است که تا سالها خودکشی خوانده میشد اما یافتههایی در خودکشی بودنِ این مرگ تردید انداخت. به هر روی درباره زندگیِ ونگوگ چندین کتاب نوشته شده که دستمایه ساختِ فیلمهایی نیز بوده است. از این میان همه توافق دارند که مهمترین و جامعترین منبع برای درک و شناختِ ونگوگ بهعنوان یک هنرمند و نیز یک انسانِ دردمند، مجموعه نامههایی است که بین او و برادرش، تئودور ونگوگ ردوبدل شده است و بسیاری منتقدان معتقدند «این نامهها پایه همه دانش ما درباره افکار و عقاید ونگوگ است». این نامهها که رقمی بالا دارند، بین سالهای 1872 تا 1890 نوشته شدهاند و 650 نامه از ونسان و 40 نامه از تئو را در بردارند. یکی از آثاری که معتبرترین زندگینامه ونگوگ به شمار میرود و بر مبنای این نامهها نوشته شده، «شور زندگی» (Lust for Life) نام دارد که چند بار توسط مترجمان مختلف به فارسی ترجمه شده است.
اولین قربانی افشاگری
21 تیرماه ۱۳۹۷، عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت انقلاب و معاون مهندس بازرگان در این دولت، در ۸۶ سالگی درگذشت. شهرت آقای امیرانتظام نه به دلیل دوران کوتاه حضور در دولت موقت، بلکه به دلیل سرنوشتی بود که پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران و سقوط دولت موقت پیدا کرد. او به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شد. دانشجویان پیرو خط امام در تلویزیون علیه او افشاگری کردند و مدعی شدند اسناد محکمی مبنی بر جاسوسی امیرانتظام برای آمریکا در سفارت پیدا کردهاند. امیرانتظام مدتی در مجاورت سفارت آمریکا در دستان دانشجویان اسیر بود، اما بعد به زندان اوین منتقل شد. موضوع اتهام جاسوسی به امیرانتظام، افشاگری علیه او و برگزاری دادگاهش تبدیل به یکی از نخستین کشمکشهای جنجالی میان سران مؤثر در انقلاب اسلامی شده بود. او سرانجام در دادگاه به حبس ابد محکوم شد. آقای امیرانتظام، بیش از دو دهه به جرم جاسوسی برای آمریکا زندانی بود و تا لحظۀ مرگ نیز اگرچه بیرون از زندان، حکم حبس ابد را به دوش میکشید.
امیدها و ناامیدیهای کریم سنجابی
تیرماه سال ۱۳۷۴ کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران در ۹۲ سالگی در آمریکا درگذشت. سنجابی سیاستمدار و مدرس حقوق بود. در دوران زمامداری دکتر مصدق مشاور نزدیک او بود و مدت کوتاهی هم در دولت موقت انقلاب وزیر خارجه شد. در آستانه پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، هم نامش بهعنوان یکی از گزینههای جدی برای نخستوزیری چه از سوی رژیم پهلوی و چه از سوی رهبر انقلاب مطرح بود. با این همه سنجابی در سیاست کامیاب نشد. اگرچه روزهای پرشور نهضت ملی نفت و شعلههای بلند انقلاب ۵۷ را درک کرد و در هر دو جنبش نقش داشت اما به اهدافی که برای ایران در ذهن داشت نرسید. او ۱۸ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد در اختفا زندگی کرد و پس از حوادث سال ۱۳۶۰ نیز بیش از یک سال مخفیانه زیست. او نیز همچون بسیاری از رهبران اپوزیسیون در ایران، سالهای طولانی از عمر خود را منتقد و مطرود نظم مستقر بود و فقط چند ماهی در زمان لرزان شدن ساختارهای استبدادی در ایام نهضت ملی نفت و در آستانه انقلاب 1357 بود که توانست نقشآفرین باشد. کریم سنجابی معتقد بود ایرانیان باید حق تعیین سرنوشت خودشان را در دست داشته باشند و معتقد بود با استقرار نظم سیاسی تابع قانون اساسی مشروطه، این حق از طریق برگزاری انتخابات آزاد محقق خواهد شد. اما شعار انتخابات آزاد که سنجابی در دهههای مختلف آن را تکرار کرد، هیچگاه بهطور کامل محقق نشد و امتداد نیز نیافت.
اولین مقتول ما
چندین خصوصیت شخصی و تاریخی سیمای میرزاده عشقی را از دیگر کسانی که در رده او بودند و به سرنوشتی کموبیش شبیه او گرفتار آمدند متمایز میکند. نخست اینکه عشقی جوان مُرد. که جنبه جوانمرگی و شهادت را در تصویر او پررنگتر میکند. عشقیِ ستیزهگر که به هیچ سازشی تَن نداد، زندگی کوتاه اما پربار و طوفانی داشت و کتابِ «عشقی: سیمای نجیب یک آنارشیست» نوشته محمد قائد بهخوبی سرنوشتِ او را روایت میکند. این کتاب نوعی زندگینامه میرزاده عشقی است که به جنبههای مختلفِ زندگی این شاعر و روزنامهنگار و مشروطهخواه شهیر میپردازد. در سالمرگِ میرزاده عشقی مروری خواهیم داشت بر این کتاب که قائد در آن با نثر منحصربهفرد خود سعی داشته روایتی مستند و در عین حال تحلیلی به کارنامه عشقی داشته باشد.
ژنتیک سیاسی روسها
تاریخ استعمار در ایران با نامِ بریتانیا گره خورده است. ایرانیان روحیۀ ضداستعماری خود را همواره با دخالت بریتانیا در امور داخلی کشورمان ترسیم کردهاند و از اینرو تصویر منفی و مخربِ بریتانیا بیش از هر چیز ذهنِ ایرانیان را تسخیر کرده است. غافل از آنکه طی قرن نوزدهم و بخش عمدهای از قرن بیستم، روسها در ایران بهخصوص در مناطق شمالی، حضور چشمگیری داشتهاند و تاریخ نشان میدهد که این تأثیر از دخالتِ بریتانیاییها هم بیشتر بوده است. رودی متی و النا آندری یوا در کتاب «روسها در ایران: دیپلماسی و قدرت در عصر قاجار و پس از آن» که به تازگی ترجمه و منتشر شده است، سعی میکند تا پرده از این واقعیت بردارند و نشان دهند که از برخی جهات حضور بریتانیا، موضوع توازن قوا و حمایتهای آن کشور از دولت مرکزی ایران مانع نقشآفرینی بیشتر و تندروتر روسیه در امور داخلی ایران شده است، گرچه بسیاری از ایرانیان از پذیرش این واقعیت سر باز میزنند و حتی از شنیدن آن دچار بُهت میشوند. مؤلفان همچنین در این کتاب، به درهمتنیدگی تاریخی روسیه در ایران اشاره میکنند و اینکه این درهمتنیدگیِ فراگیر چندان مورد مطالعه قرار نگرفته و اغلب با کژفهمی همراه بوده است. از اینرو کتابِ «روسها در ایران» به بخشی از تاریخ ایران میپردازد که مورد غفلت واقع شده و از این منظر اعتبار ویژهای دارد.
نبوغ الهی سزان
پل سزان از مهمترین نقاشان مدرن فرانسوی است که در سال 1839 متولد شد و در 1906 از دنیا رفت. دورهای که سزان در آن زندگی میکرد، پر بود از چهرههایی هنری و ادبی که هریک بعدها به قلههای هنر و ادبیات بدل شدند. سزان از کودکی با یکی از این چهرهها، امیل زولا، دوستی و رابطه داشت. ارتباط دوستی و فکری سزان و زولا از قابلتوجهترین رابطههای میان دو نویسنده و هنرمند است که البته سرانجامی بد داشت و به جدایی و قطع ارتباط منجر شد. حکایت این رابطه و جدایی حتی به یکی از رمانهای زولا نیز راه یافته و از این حیث این ماجرا برای همیشه در تاریخ ادبیات ثبت شده است. آمبرواز ولار، مجموعهدار و ناشر فرانسوی که در سالهای حیاتش هم با سزان رابطه داشته و هم زولا را ملاقات کرده بود، در کتابی که درباره زولا نوشته این ماجرا را شرح داده است. «زندگی و هنر سزان» اثر ولار، یکی از زندگینامههای خواندنی درباره سزان به قلم فردی است که نقش مهمی در پیشرفت سزان داشته است. زندگینامه سزان به قلم ولار، این حُسن را دارد که هم روایتی دست اول است و هم از پیشداوریهایی که بعدها درباره سزان و هنر نقاشی شکل گرفت خالی است و از این نظر از بهترین روایتهایی است که درباره زندگی و هنر سزان در دست است.
پیغام فلسطین به جهان
روزگاری که بیماری و غیاب با نام شاعر فلسطینی، محمود درویش، همراه نبود، او ستاره بود و بس، در شهر نور که مرحله طلایی شعر خویش را در آن گذراند، در غوغای حضور و نشر و نوشتن و شبهای شعر. آنجا بود که شاعر ما پنجاهسالگیاش را جشن گرفت. این روایتِ ایوانا مرشلیانِ روزنامهنگار از شاعری است که او را «شاعر ما» میخوانَد. نوامبر 1991، در پاریس، مرشلیان موفق به دیدار محمود درویش میشود. و این دیدار چند باری تکرار میشود و حاصلش، گفتوگوی بلندی است که در کتابِ «قمارباز» (گفتوگو و شعر محمود درویش) آمده است و چندی پیش احسان موسوی خلخالی آن را از زبان عربی ترجمه کرده و در نشر حکمت کلمه منتشر شده است. این گفتوگو از روزگار درویش در غربت و خاطراتش از فلسطین فراتر میرود. محمود درویش در جایگاه شاعر/روشنفکر از خلالِ روایت سرگذشت خود و شعرهایش، دست به تاریخنگاری فلسطین میزنَد و از اینرو این گفتوگو همراه شعرهایی که در این کتاب آمده، بهنوعی تاریخ شفاهی فلسطین است یا به قولِ خود محمود درویش روایتی از «چند تاریخ» که او در یک لحظه زیست کرده و میکند.
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
ده سال قبل، دهم خرداد ۱۳۹۰، عزتالله سحابی، پس از یک عمر مبارزه پیگیر انقلابی علیه حکومت پهلوی و اصلاحجویانه برای اصلاح نظام برآمده از انقلاب که خود در تاسیس آن نقش داشت، درگذشت. در حالی که نزدیک به ۱۵ سال از ۸۱ سال عمرش را در زندانهای حکومت شاه و جمهوریاسلامی گذراند. مهندس سحابی یکی دو سال قبل از مرگش، در کتاب خاطراتی که سال ۱۳۸۸ با عنوان «نیمقرن خاطره و تجربه» منتشر کرد، تلاش کرد فراز و فرود مبارزات سیاسیاش را برای نسلهای بعد تجربهنگاری کند.
ستاره میبارد، سیاه
در نیمه سال 1346 جوانِ بیستساله اهلِ مطالعهای در تهران که سالها در دکه روزنامهفروشی پدرش کار کرده بود و پس از چند سال مردودی در دبیرستان ترک تحصیل کرده بود، در پی فراخوانِ تلویزیون ملی ایران، نمایشنامهای را که نوشته بود برای شرکت در مسابقه نمایشنامهنویسی جشنِ هنر فرستاد، نمایشنامهای که برنده جایزه دوم مسابقه شد و از همان زمان، بهعنوان یکی از مهمترین نمایشنامههای آوانگارد ایران در تاریخ تآتر ما ثبت شد. آن جوانی که بهار سال 1347 با دریافت جایزه سروصدای بسیار به پا کرد کسی نبود جز عباس نعلبندیان که از همان ورود نخست به عرصه تآتر ایران، نامش بر سر زبانها افتاد. نمایشنامهنویسی که به قولِ حمید امجد فضای عمومی تآتر ایران که معمولا نسبت به گذشتگان خود کمحافظه یا حتا بیحافظه ست، عباس نعلبندیان را در حافظهاش نگه داشته است در حد یک نام که بلافاصله به یک معما وصل میشود، با رمز و راز خودکشی او میآمیزد. عباس نعلبندیان، نویسنده و نمایشنامهنویسِ پیشروی ایرانی متولد 1326 و از اعضای کارگاه نمایش که از مهمترین جریانهای تآتری ایران بود، پس از تعطیلیِ کارگاه نمایش و طرد از سوی برخی از جریانهای روشنفکری آن روزگار، و مدتها خانهنشینی، سرانجام خرداد 1368 در سن ۴۲ سالگی با خوردن قرص خودکشی کرد و در هشتم خرداد چشم از دنیا فروبست. او در زمان مرگ خودخواستهاش صدایش را ضبط کرد و با زندگی بدرود گفت.
هیاهوی بسیار برای علم
اگر نگوییم باورنکردنی است دستکم بسیار بعید به نظر میرسد که مهمترین زبانشناسِ معاصر ایرانی، دکتر محمدرضا باطنی، روزگاری نتوانسته تحصیلاتش را در دوران ابتدایی تمام کند و به دبیرستان برود، اما بعدها با سختکوشی و شیفتگیاش به علم، بالاترین درجات علمی را به دست آورده است. محمدرضا باطنی در سال 1313 در اصفهان متولد شد، تحصیلات ابتدایی را در 1326 تمام کرد ولی هرگز به دبیرستان نرفت، چراکه از سن 13 سالگی به دلیل بیماری طولانی پدرش و وضع مالی درهمریخته خانواده، ناگزیر شد به قولِ خودش دستکم نان خودش را دربیاورد و از اینرو سَر از بازار اصفهان درآورد و به پادویی مشغول شد. پس از سه سال کار در بازار، در چهارباغ اصفهان در مغازهای خرازیفروشی شروع به کار کرد. آنجا بود که توانست با رضایت صاحبکارش شبانه درس بخوانَد و بهروایتِ باطنی تحولی در زندگیاش رخ داد. با مدرکِ سیکل اول متوسطه به استخدام وزارت آموزشوپرورش درآمد و پنج سال در دهات برخوار اصفهان معلمی کرد. تا اینکه در خرداد 1336 دیپلمِ ششم ادبی را گرفت و اینجا دوران زندگی او در اصفهان به پایان رسید. باطنی از اینجا به بعد در تهران و بعد در انگلستان مدارج علمی را طی نمود و به سرشناسترین زبانشناسِ معاصر ایرانی بدل شد. محمدرضا باطنی که جز مرتبه علمی، از خصایل نیک بسیار برخوردار بود، چند روز پیش، (۲۱ اردیبهشت) پس از مدتی تحمل بیماری در ۸۷ سالگی از دنیا رفت.
تکهای از حافظه معاصر ایران
محمدعلی سپانلو، بخشی مهم از حافظه ادبیات معاصر ایران بود که با مرگش در 21 اردیبهشت ماه 1394 این تکه از ادبیات معاصر ایران از دست رفت. سپانلو از آن چهرههای چندوجهی بود که مهمترن وجه چند دهه فعالیتش، شاعری بود. اما درستتر این است که بگوییم که او شاعر و روشنفکری بود که تمام گوشوکنارهای ادبیات و تاریخ و جامعه ایران را با نگاه دقیق و نکتهسنجش رصد میکرد و از این حیث در کارنامه بهجامانده از او، پژوهش و نقد و ترجمه هم دیده میشود. سپانلو در شمار چهرههایی بود که در بسیاری از نقاط مهم هنر و ادبیات معاصر ایران رَدی از او دیده میشد؛ از حضورش در سینمای موج نوی ایران با بازیگری در فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی گرفته تا حضورش در کانون نویسندگان ایران. سپانلو حافظهای قوی داشت و خودش بارها به این نکته اشاره کرده بود. از اینرو خاطرات شفاهیاش، تصویری روشن از محافل ادبی و هنری و فضای سیاسی و اجتماعی ایران معاصر به دست میدهد. خاطرات شفاهی سپانلو در کتابی با عنوان «بنبستها و شاهراه» منتشر شده که بخشی مهم از تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران به شمار میرود. این کتاب درواقع زندگینامه و خاطرات سپانلو است که از دوران کودکیاش آغاز میشود و تا دهه هشتاد پیش میآید و به دلیل حضور فعال سپانلو در اغلب وقایع مهم این چند دهه، خاطرات او دربرگیرنده بسیاری از نقاط عطف اجتماعی، ادبی و سیاسی ایران معاصر است.
نخستین تشکیلات کارگری
در تاریخ مبارزات کارگری در ایران، یوسف افتخاری چهرهای محوری به شمار میرود. یکی به این دلیل که او چهرهای با تفکر تشکیلاتی و سندیکایی بوده و تلاش داشته مستقل از گرایشات حزبی، تشکیلات کارگران را تأسیس کند. یوسف افتخاری به دلیل اختلافاتی که با بنیانگذاران حزب توده داشت در اوایل سال 1321 به تشکیل «اتحادیه کارگران و برزگران ایران» دست زد. اتحادیه در ابتدای تابستان 1322 روزنامه «گیتی» را که ارگان رسمی این تشکیلات بود منتشر کرد. سرمقالههای روزنامه «گیتی» به مشکلات سیاسی و مسائل کارگری مربوط بود. اتحادیهای که یوسف افتخاری شکل داد، نخستین تشکیلات کارگری بود که پس از شهریور بیست در تهران تشکیل شد و این هم یکی دیگر از دلایل اهمیت او در تاریخ جنبش کارگری در ایران است. یوسف افتخاری از رهبران اعتصاب کارگران صنعت نفت در سال 1308 بود و دوازده سال را در زندانهای رضاشاه به سر برد و بعد از آزادی و در دوران پس از شهریور 1320 هم در فعالیتهای صنفی و سیاسی حضور داشت.
سلطان خاطرهنگار
یازدهم اردیبهشت سال ۱۲۷۵ خورشیدی، ۱۲۵ سال قبل، ناصرالدینشاه که برای برگزاری جشنهای پنجاهمین سالگرد سلطنتش آماده میشد، برای زیارت به شکرانه سلامتیاش در پنج دهه پادشاهی، به حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری رفت و آنجا به ضرب گلوله میرزا رضای کرمانی ترور شد. او را «قبله عالم» و «سلطان صاحبقران» مینامیدند و پس از مرگ به دلیل این ترور، «شاه شهید» نیز به القاب او اضافه شد. درباره دوران طولانی سلطنت ناصرالدینشاه سخن فراوان میتوان گفت و تاریخنگاران این دوره را از ابعاد مختلف بررسی کردهاند، اما یکی از وجوه جالبتوجه زندگی ناصرالدینشاه، علاقه او به خاطرهنویسی است. بهگونهای که خاطراتش یکی از منابع مهم برای بازخوانی و تاریخنگاری عهد ناصری است. او را شاه خاطرهنگار نیز نام نهادهاند. او تنها سلطانی است در ایران دو قرن اخیر که از نوجوانی به نوشتن خاطرات روزانهاش همت گمارد. شاه علاوه بر خاطرهنویسی به هنرهایی چون نقاشی، خوشنویسی و عکاسی علاقهمند بود. با اینهمه، بیشترین حجم نوشتههایی که از این شاه قاجار باقی مانده روزنگاریهای اوست.
رونمایی از مرگ یک شاعر
فدریکو گارسیا لورکا، شاعر بنام اسپانیایی، تنها 38 سال داشت که توسط فاشیستهاى مخالفِ جمهورى در گرانادا، در روزهای جنگِ داخلىِ سال ۱۹۳۶ سر به نیست شد. هرگونه اشاره به نامِ لورکا و آثارش در رژیمِ فرانکو ممنوع اعلام شد و این ممنوعیت تا بیست سال بعد از مرگِ لورکا نیز ادامه پیدا کرد. با اینکه سرانجام در سال ۱۹۵۳، اجازه انتشارِ مجموعهاى از آثار لورکا صادر شد، انتشار این آثار با سانسور همراه بود و تمام آثارش نتوانست از تیغ سانسور بگذرد و در هزارتوی دیکتاتوری دوران ماند، تا سال 1975 که با مرگِ دیکتاتور، امکان بحث دوباره درباره لورکا، آثارش و مهمتر از آن، صحبت پیرامون قتل مرموز او مقدور شد. ازجمله کسانی که به فاش شدن رازها و پرده برداشتن از این وقایع کمک بسزایی کرد، ایان گیبسن، نویسنده ایرلندی، بود که به نوشتن زندگینامه لورکا روی آورد و پیش از آنکه کتابِ جامع «زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا» را بنویسد، کتاب «مرگ یک شاعر» را نوشت که بعدها یکی از فصلهای زندگینامه لورکا شد. او در اين كتاب، دروغِ دولت فاشيستى فرانكو را مبنی بر اینکه مرگِ لوركا در حينِ اغتشاشهای اولين لحظاتِ جنگ داخلى رخ داده است، برملا كرد. او همچنین، بر گوشههاى ناروشنِ شخصيت اين شاعر كه نرودا او را «چكيده اسپانياى قرنها و سنتهاى باستانى مردم آن سرزمين» میخواند، نور تاباند. نوری که گویی از گورِ دستهجمعىِ او و دیگرانی که همراهش تیرباران شدند، برمیخاست.
کهنهسربازی که نویسنده شد
نام سروانتس، از قرن هفدهم به بعد بهعنوان خالق «دن کیشوت» مطرح بوده و در جایگاه نخستین نویسنده «رمان» بهحساب میآید. جالب آنکه سروانتس نویسندهای تککتابی نبوده و داستانهای کوتاه و بلند و شعر و نمایشنامههای بسیاری از خود بهجا گذاشته است. بهقولِ هَری لهوین، سروانتس سرمشقی به دست داد تا رماننویسان دیگر از پیروی کنند، از اینرو پرداختنِ به زندگی سروانتس (سپتامبر ۱۵۴۷- آوریل ۱۶۱۶) با تحلیلِ «دن کیشوت» همراه است و برعکس. یعنی هرگونه خوانشی از «دن کیشوت» ما را به تجربیات نویسندهاش رهنمون میشود و در عین حال ردپای حکایاتِ شاهکار سروانتس را میتوان در زندگی او پیدا کرد. خدمت سربازی و حضور در جنگ و سلحشوریهایش برای او مقام و منصبی همراه نداشت، اما توانست تمام آن تجربیات را در شاهکارش روایت کند و نخستین رمانِ مدرن را بیافریند. از اینرو پیتر ادوارد راسل، معتقد است دلایل محکمی وجود دارد که برای هرگونه تفسیر «دن کیشوت» شرح احوال سروانتس را وارد کنیم. یکی از این دلایل، اکراه خود سروانتس است از اینکه در مقام مؤلف بینام بماند، به همین دلیل در «دن کیشوت» به هر طریقی خود را به رخ مخاطب میکشد. «سروانتس» اثر پیتر ادوارد راسل از مهمترین آثار درباره این نویسنده است که به زندگی، آثار و شاهکار او «دن کیشوت» پرداخته. این کتاب، زمستان 72 با ترجمه درخور علیمحمد حقشناس در نشر طرح نو منتشر شد. در سالمرگِ سروانتس مروری میکنیم بر بخشهایی از این کتاب که به زندگی سروانتس و نسبتش با شاهکار او پرداخته است.
فرهنگ ایران وطنِ من است
از سرگذشتِ شاهرخ مسکوب هم مانند دیگر نویسندگان و ادیبان این مرز و بوم، در حد بیوگرافیها و خاطرات دیگران و آثارش باخبریم؛ اینکه شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و ادیب ایرانی در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در مدرسهی علمیه تهران گذراند و در اصفهان درس خواند و سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و سرانجام در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغالتحصیل شد. نخستين نوشتههايش را در سال ۱۳۲۶ با عنوان تفسير اخبار خارجی در روزنامه «قيام ايران» چاپ کرد و از سال ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقيق در زمینه فرهنگ، ادبيات و ترجمه پرداخت و پس از انقلاب به پاریس مهاجرت کرد تا اینکه روز سهشنبه 23 فروردين ۱۳۸۴ در پاريس درگذشت. از او آثاری در باب ادبیات کلاسیک بهخصوص تفسیرهایی بر شاهنامه بهجا مانده که از مهمترین منابعِ شاهنامهپژوهی هم به شمار میروند، و نیز ترجمههای مهمی از ادبیات کلاسیک و مدرنِ غرب و تألیفاتی همچون «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «در کوی دوست»، «گفتوگو در باغ»، «خواب و خاموشی»، «سفر در خواب»، «نقش ديوان، دين و عرفان در نثر فارسی». در سالمرگِ شاهرخ مسکوب به روایت یوسف اسحاقپور از سرگذشت فکری شاهرخ مسکوب پرداختهایم که اخیرا در نشر فرهنگ جاوید منتشر شده و زوایایی از شخصیت و کار مسکوب را نشان میدهد که تنها از ذهن هوشمند و نکتهسنجی همچون یوسف اسحاقپور برمیآید.
معبر پردردسر ملی شدن نفت
ملی شدن صنعت نفت ایران هفتاد ساله شد. همیشه، آخرین روز سال، ۲۹ اسفند با نهضت ملی نفت و نام دکتر مصدق پیوند دارد. در این هفتاد سال انبوهی از مطالعات و کتب و نشریات درباره تاریخنگاری نهضت ملی نفت و کارنامه دکتر مصدق منتشر شده است. آثاری که از شَر داوریهای یکطرفه در امان نبودهاند. برخی در ستایش از مصدق زیاده رفتهاند و برخی دیگر در انتقاد از او و نهضت ملی نفت از جاده انصاف خارج شدهاند. اما اگر قصد یک مطالعه همهجانبه و درک ظریفترین وقایع و حوادث تاریخ نفت ایران را دارید، بهترین و مناسبترین کتاب، «خواب آشفته نفت» اثر بیهمتای محمدعلی موحد است. پژوهشی پردامنه که در چهار جلد منتشر شده است. اولین جلد از مجموعه «خواب آشفته نفت» بیست سال پیش منتشر شد و آخرین رساله آن، در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است. اثر موحد را باید کاملترین پژوهش منتشرشده درباره تاریخ نفت ایران دانست. این اثر چهارجلدی، تحولات مربوط به نفت و تأثیر آن بر سیاست داخلی و خارجی ایران را از قرارداد دارسی و کشف نفت در ایران آغاز میکند و تا کودتای ۲۸ مرداد و امضای قرارداد کنسرسیوم ادامه میدهد. سه جلد اصلی کتاب، مربوط به دهه بیست و ابتدای دهه سی و درباره دوران کنشگری دکتر محمد مصدق در عرصه سیاست ایران است و جلد چهارم به سالهای انتهای دوره قاجار و بهخصوص تحولات مربوط به نفت در دوران زمامداری رضاشاه پهلوی پرداخته است. مروری کوتاه بر هرکدام از مجلدات خواب آشفته نفت میتواند در معرفی بهتر این کتاب یاریمان کند:
همه دشمنان مصدق
مصدق در تاریخ ایران مدرن چه جایگاهی دارد؟ با اینکه شاید درباره مصدق و کارنامه سیاسی او بیش از هر دولتمرد دیگری در تاریخ معاصر ایران پژوهش شده باشد، اما باز هم تعداد نوشتههای ارزشمند در اینباره اندک است. این سؤال و توضیحاتی است که فخرالدین عظیمی در ابتدای کتابش، «حاکمیت ملی و دشمنان آن»، درباره چرایی انتشار پژوهش درباره کارنامه مخالفان مصدق مطرح کرده است.
نور تاباندن بر تاریکجاهای ملی شدن نفت
ادعایی گزاف نیست اگر یرواند آبراهامیان را از برجستهترین مورخان تاریخ معاصر ایران بدانیم. اهمیت اصلی کار آبراهامیان را میتوان در نوع تاریخنگاری او دانست. تاریخنگاری او در شمار شیوه تاریخنگاری مورخان بریتانیایی مکتب تاریخ از پایین است. مختصات این تاریخنگاری را بهطور مشخص میتوان در شیوه کار چهرهای چون اریک هابسبام دید که برخی از آثار مهمش به فارسی هم ترجمه شده و موجود است. آبراهامیان نیز در شیوه تاریخنگاریاش بهصورت آگاهانه و منسجم، رویکرد تاریخ از پایین را دنبال کرده و از این نظر او نقشی بیبدیل در شکلگیری این نوع نگاه به تاریخ در ایران داشته است. آبراهامیان در آثار مختلفش به ایرانِ دوران قاجار، انقلاب مشروطه، دوره حکومت رضاشاه، نهضت ملی شدن نفت، کودتای 28 مرداد و انقلاب سال 57 و سالهای پس از آن پرداخته است. در این میان یکی از آثار حائز اهمیت او، کتاب «کودتا» است که در آن نکاتی تازه درباره ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد بیان شده است. آبراهامیان در این کتاب با بررسی اسنادی که در سالهای اخیر از طبقهبندی خارج شدهاند، برخی کلیشههای جعلشده و رواجیافته درباره مصدق و ملی شدن نفت را به چالش کشیده و تلاش کرده با کنار زدن پوستهای که دور ملی شدن نفت و کودتا تنیده شده، هسته اصلی واقعیت را نشان دهد. «کودتا» با ترجمه ناصر زرافشان در نشر نگاه و نیز با ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر نی به فارسی منتشر شده است.
فولادقلب
زندگینامه دکتر محمد مصدق به روایتِ مصطفی اسلامیه با عنوانِ «فولاد قلب»، از آثاری است که تفاوت آشکاری با تاریخنویسیهای مرسوم دارد و جالب آنکه از هیچکدام از روشهای زندگینامهنویسی پیروی نمیکند. یعنی نه کاملا به مستندات وابسته است و از شخصیت مصدق فاصله میگیرد. برای اسلامیه، دکتر محمد مصدق یکی از شخصیتهای مدفون در گذشته ما نیست که به تاریخ پیوسته باشد. از اینروست که زندگینامه مصدق روایت ماتم و سوگوارانهای از برههای تاریخی یا شخصیت اسطورهای ازدسترفته نیست. انگار از گذشته چیزی بر جا مانده است که اسلامیه قصد دارد با روایتِ زندگی مصدق، آن را به اکنون ما بیاورد، یا به قول خودش این کتاب کوششی است برای گردآوری آن قطعههای پراکنده و کنار هم چیدن لحظههای فراموشناشدنی تاریخ مردمی که با زندگی دکتر مصدق پیوند یافتند. در این راه بیش از هر چیز، اسلامیه به نوشتهها و گفتههای خود دکتر مصدق تکیه میکند اما روایتی فراتر از مستندات موجود ارائه میدهد و البته از اسلامیه که دستی در نوشتن داستان و نمایشنامه داشته است، چنین رویکردی در زندگینامهنویسی بعید هم نیست.
مصدق و نبرد قدرت
پرداختن به کارنامه سیاسی دکتر مصدق، همچنان ضروری و قابل ارجاع است. بهخصوص از آن جهت که اسفندماه با نام او عجین شده، سالگرد درگذشت او در حصر خانگی چهاردهم اسفند است و سالروز کار دورانسازش یعنی ملی کردن صنعت نفت در آخرین روز اسفند قرار دارد. امسال هفتادمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت و آغاز نهضت ملی به رهبری مصدق است. و این خود دلیل دیگری برای بازخوانی نقش مصدق در تاریخ معاصر ماست. قفسه کتابهای تاریخ معاصری که به دکتر مصدق و نهضت ملی نفت پرداختهاند، کمتعداد نیست. تاکنون دهها کتاب درباره زندگی او و همچنین حوادث سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ یعنی دوران نهضت ملی نفت و نخستوزیری مصدق و بهخصوص ماجرای سرنگونی او در یک کودتا منتشر شده است.
معرکه ضیاء صدقی
از میانِ پروژههای تاریخ شفاهی که به تاریخ معاصر ایران پرداختهاند، تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد شهرت و اهمیتِ بسیاری دارد. جدا از اهمیتِ تاریخی شخصیتهایی که با آنان مصاحبه شده است، کار یکی از مصاحبهگران این پروژه، ضیاء صدقی هم قابل توجه است که با تسلط و دقت بسیار این پروژه را به سرانجام رساند. ضیاء صدقی که دیگران را روایت میکرد، این بار در کتابِ «برگهایی از خاطرات من» نوشته همایون کاتوزیان خود به دامِ روایت افتاده است. همایون کاتوزیان در این کتاب به یاد ضیاء صدقی و پروژه تاریخ شفاهی هاروارد، یادداشتی نوشته است که محور آن شخصیت صدقی است، مصاحبهگری که سالها در پروژه تاریخ شفاهی خود در دانشگاه هاروارد در مصاحبههای مفصلش، از دیگران، شخصیت و خاطراتشان نوشته بود. آنطور که از عنوان کتابِ کاتوزیان برمیآید این کتاب مجموعهای است از رخدادهای گوناگون در زندگیِ او که به مناسبتهای مختلف در نشریات منتشر شده و اینک در قالب کتابِ «برگهایی از خاطرات من» در نشر مرکز گرد آمده است. چنانکه خودِ همایون کاتوزیان نیز اشاره میکند هیچیک از این خاطرات و وقایعنگاریها مختص زندگی خصوصی او نیست، و با اینکه هریک از این خاطرهها یا تجربه زیسته او مرتبطاند، با تاریخِ معاصر یک ملت نیز پیوند دارند. از میان این خاطرات، مروری میکنیم بر یادداشتی که او درباره ضیاء صدقی نوشته است، که در این یادداشت به قولِ معروف خیاط در کوزه افتاده است، این بار با یادی خیر از او.
سیمای احمدشاه قاجار
احمدشاه قاجار در نهم اسفند ۱۳۰۸، به دلیل بیماری ورم کلیه در شهر کوچکی در حومه پاریس درگذشت. شاه هنگام مرگ ۳۳ ساله بود او در تبعید مرد. سه سال قبل از مرگ از سلطنت خلع شده و رضاشاه جای او به تخت سلطنت تکیه زده بود. برکناری و تبعید و مرگ نابهنگام احمدشاه در غربت از او چهره یک شاه مظلوم ساخت. بهخصوص اینکه جانشینش رضاشاه، بهرغم پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون در ایران، استبداد پدربزرگهای احمدشاه را دوباره از نو و این بار مجهز به ارتش و دستگاه سرکوب قوی نوسازی کرد. وقتی رضاشاه در اوج استبداد سقوط کرد و فضای سیاسی پس از رفتنش گشوده شد، برخی مخالفان حکومت پهلوی، به استناد برخی روایتهای تاریخی از احمدشاه چهره یک شاه دموکراتمنش، مشروطهخواه و اصیل ساختند که به دلیل مخالفتش با قرارداد استعماری ۱۹۱۹ و ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای رضاخان، با اشاره انگلیسیها از سلطنت خلع شده و سقوط او، یک فرصت تاریخی برای برقراری حکومت مشروطه را از بین برده است. اما آیا این فرضیهها درباره احمدشاه درست بود؟ جواد شیخالاسلامی در کتاب مهمش، «سیمای احمدشاه قاجار» (نشر ماهی، چاپ اول ۱۳۹۲) به استناد اسناد و مدارک تاریخی تلاش کرد روایتهای مدافع احمدشاه در تاریخ را زیر سؤال ببرد و به قول خودش «افسانۀ مظلومیت احمدشاه را که نزد بسیاری به واقعیت تاریخی بدل شده، پایان دهد».
آدم سیاسی نبودهام
کتابِ «گفتوگو با عباس کیارستمی» تنها چند ماه پس از مرگِ ناگهانی عباس کیارستمی آماده انتشار شد. این کتاب سه بخش مفصل دارد که به زندگی هنری کیارستمی میپردازد و در خلالِ گفتوگوها به زندگی و افکار این هنرمند هم نقب میزند. یک: تصویر، فیلم و عکاسی. دو: تولد و خانواده، دوران کودکی و مدرسه، علاقه به فیلم، شعر و سینما و موسیقی، فیلمسازی در ایران و خارج از کشور، گرایش به سینما و ... . سه: فیلمشناسی، فیلم کوتاه، بلند و بعد هم کتابشناسی، نمایه و اشخاص. عباس کیارستمی بیش از هر چیز به فیلمسازیاش معروف است و بدیهی است که عمده بحثهای کتاب پیرامون فیلم و تصویر و سینمای او باشد. «میگویند که در آغاز کلمه بود، اما برای من، آغاز همیشه با یک تصویر است. وقتی درباره یک گفتوگو فکر میکنم، همیشه اول تصویری از آن به خاطرم میآید. و چیزی که در عکاسی خیلی دوست دارم، ثبت یک لحظه واحد است: لحظهای کاملا زودگذر و فرّار. شما عکس را میگیرید و ثانیهای بعد همه چیز تغییر کرده.» برای کیارستمی همه چیز از تصویر آغاز میشود و همین است که حجمِ بیشتر کتاب به موضوع سینما اختصاص دارد و بحثِ سینمای بدنه و سینمای مستقل، وضعیت سینماگران مستقل که کیارستمی از این گروه است و سینمای موج نو و فیلمهایی که کیارستمی ساخته است. در یکی از بخشهای جالبتوجه و متفاوتِ کتاب، کیارستمی درباره سیاست و نفت و تاریخ ایران میگوید و اینکه هرگز آدم سیاسی نبوده است.
سرد سبز
از فروغ فرخزاد تصویری یکدست در دست نیست که همه بتوانند به آن استناد کنند و زندگینامهای از او را بخوانند که همه واقعیتِ او باشد. جایگاه فروغ در شعر معاصر ایران و نیز شخصیت منحصربهفردش همواره مورد بحثهای بسیاری بوده است. طرفداران فروغ در ساختن اسطوره او از هیچ کوششی دریغ نکرده و بسیاری حسرتِ فروغ بودن در سر پروراندهاند. البته فروغ مخالفان سرسختی هم دارد که از همان ابتدا به انتقاد از او و شعرش برخاستند و به خاطر برخی اظهارنظرها و نوع زندگی شخصیاش نکوهش کردهاند. از میان روایتهایی که از زندگیِ فروغ فرخزاد وجود دارد یکی روایتِ ناصر صفاریان است در فیلمِ مستند «سهگانۀ فروغ فرخزاد» که متنِ گفتوگوهایش را در کتابی به نام «آیههای آه» در نشر نو منتشر کرده و مقدمهای بر آن نوشته است درباره چندوچون ساخت آن مستند و شکلگیری زندگینامهای مستند از فروغ. صفاریان در مقدمه کتاب مینویسد سعی داشته است تا به قول خودش فروغ را آدمیزادهای تصویر کند مثل همه آدمیان، با خوبیها و بدیهای انسانی. نه مثل بت و شکل اسطورهای دور از ذهن و نه معصومی دوردست که انسانی با همه وجوه انسانیاش. در اینجا با مروری بر مباحثِ کتاب به بخش ناگفتهای از کودکی و روحیات فروغ میپردازیم که در این کتاب در گفتوگو با بتول وزیریتبار (مادر فروغ) به آن اشاره شده است. و البته کتاب گفتوگوهای خواندنی دیگری نیز دارد که تمامِ زوایا و زندگیِ فروغ را در معرضِ دید میآورد: از زندگی و شخصیت و احوالاتِ فروغ تا کارنامه کاری و شعری این شاعر نوگرا.
مشروحهای درباره مصدق
نامِ علیاكبر دهخدا شايد بيش از همه با لغتنامه مشهورش پيوند خورده باشد چراكه شنيدن نام دهخدا ما را بيش از همه به ياد اين دستاورد فرهنگی او مياندازد. اما اگر از سترگی كار دهخدا كه يكتَنه بهاندازه يك فرهنگستان كار كرد و بابتش ديناری هم نگرفت بگذريم، بايد يادآوری كنيم كه دهخدا زماني كه در اواخر عمرش ناگزير خانهنشين شده بود تأليف لغتنامهاش را به انجام رساند. شايد به دليل اهميت و سترگی اين كار دهخدا، بر اهميتِ آثار ديگر او ازجمله «چرند و پرند» كه ابتدا در روزنامه «صوراسرافیل» در دوران مشروطه منتشر شد، كمتر تأكيد شده است. از آن مهمتر، شخصيتِ سياسی و خلقوخوی دهخداست كه در سايه مانده و انتشار «نامههای سياسی دهخدا» از اين منظر دارای اهميت بسيار است كه بخشی از زندگی و زمانه او را بازتاب ميدهد. اين كتاب آن مقدار از نامههاي دهخدا را در برمیگیرد كه جنبه سياسی و اجتماعی دارند و ازجمله آنها، نامههايی است كه دهخدا در مورد وقايع شهريور 1320 نوشته است كه در ادامه به بازخوانی اين دو نامه خواهيم پرداخت و در ضمن مروری خواهيم داشت بر كتابِ «نامههای سياسی دهخدا» كه به كوشش ايرج افشار در نشر روزبهان منتشر شده است.
داستایفسکی و جنگل ناشناختهها
فیودور داستایفسکی در یازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد در طول شصت سال زندگیاش، تا بیستوهشتم ژانویه 1881، نهفقط به یکی از مهمترین چهرههای ادبیات روسیه بلکه به قلهای در ادبیات جهانی بدل شد. داستایفسکی در شمار آن دسته از نویسندگانی است که در سالهای حیاتش به شهرتی عام دست یافت و یکی از نشانههای این شهرت را میتوان در تعداد نامههایی دید که از گوشهوکنار به دستش میرسید. خوانندگان داستایفسکی بخشهایی مختلف از جامعه بودند و مثلا یک یهودی که از بانک سرقت کرده بود تا خرج درمان نامزد مسلولش را بپردازد از زندان نامههای طولانی برای داستایفسکی مینوشت؛ او میان خود و راسکولنیکف شباهتهای زیادی میدید و در نامههایش از انگیزههای سرقتش نوشته بود و همچنین از مسائل یهودیان. جالب اینکه داستایفسکی نیز تا جای ممکن به نامههایی که از آدمهای معمولی ناشناس به دستش میرسید پاسخ میداد. داستایفسکی به جایگاهی فراتر از یک داستاننویس رسیده بود و مرجع تعداد زیادی از خوانندگانش بود. امروز نیز او همچنان بهعنوان مرجعی در ادبیات جهانی شناخته میشود و آثارش بخشی مهم از میراث فرهنگی بشری است.
زندگینامه یک جلاد
«مرگ کسب و کار من است» اثرِ خواندنی روبر مرل که چندی پیش در نشر نگاه بازنشر شد، از جذابترین و خواندنیترین زندگینامههایی است که تاکنون خواندهاید. جذابیتِ این اثر سوای تبحر روبر مرل در داستاننویسی به این دلیل هم است که احمد شاملو، شاعر مطرح کشورمان این کتاب را انتخاب و ترجمه کرده است و از معدود ترجمههای این شاعر است که جز شعر دستی هم در روزنامهنگاری و داستاننویسی و نمایشنامهنویسی و ترجمه نیز داشته است و از میانِ ترجمههای او «مرگ کسب و کار من است» روبر مرل با مقدمهای از شاملو همراه شده است، رمانی که شاملو آن را «زندگینامه یک جلادِ مدرن» میخواند.
آخرین روزهای شاه به روایت دو سفیر
۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷، محمدرضاشاه پهلوی و همسرش فرح، در سفری بیبازگشت، ایران را برای همیشه ترک کردند. با رفتن شاه از ایران، سیر حوادث انقلاب سرعتی فوقالعاده به خود گرفت. کمتر از یک ماه پس از فرار شاه از ایران، شالوده نظام پهلوی از هم گسست و انقلاب اسلامی پیروز شد. مطالعه درباره روحیات و تصمیمات شاه در ماههای پایانی زمامداریاش، یکی از سرفصلهای مهم تاریخ انقلاب ۱۳۵۷ در ایران است. روحیات و تصمیماتی که میتوان آن را از دریچه خاطرات کسانی مطالعه کرد که در ماههای آخر سلطنت پهلوی، طرف مشورت او بودهاند.
جزنی و تاریخ شفاهی مبارزهای سی ساله
اغلب آثاری را که درباره تاریخ معاصر ایران نوشته شده میتوان در دسته وقایعنگاری جای داد. این آثار اگرچه وجهی ضروری در شناخت تاریخ به شمار میروند اما با این حال به نظر میرسد که تاریخنگاری معاصر ایران همچنان با فقدان پرداختن به تاریخ اندیشهها روبهرو است. این فقدان بهخصوص در تاریخنگاری جنبش چپ بیشتر دیده میشود. شاید از آنرو که به چهرههای مهم تاریخ چپ در ایران اغلب از زاویهای جناحی نگریسته شده و چنین است که از یکسو، این چهرههای تاریخی یا کاملا محکوم شدهاند یا تمامقد ستایش شدهاند.
بهرام صادقی زنده است
«با كمال شعف به اطلاع دوستان میرساند كه بهرام صادقی زنده است. بله، زنده حی و حاضر، همانطور كه بود: بلند و باريك و با چشمهای مهربان؛ اما زهرخندی بر لب.» مرگ نابهنگام بهرام صادقی چنان همگان را در بهت فرو برد كه هوشنگ گلشيری اين متن را در مجلس ترحيمش خواند و مرگِ او را يكی از آن شوخیها خلف وعدههای بهرام صادقی دانست. «شوخی كرده است، با همه ما.» گلشيری راست میگويد بهرام صادقی به اعتبار داستانهايش همچنان زنده است. محمدرضا اصلانی در كتابی با عنوان «بهرام صادقی» به زندگی اين نويسنده پيشرو پرداخته، كه در ادامه مروری میكنيم بر اين كتاب.
مردی بود مردستان
«نیما، شاعری که در چهلوچند سالگیاش زمزمه میکرد: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را، و در آخرین سرودهاش خبر داد: این منام مانده به زندان شب تیره که باز، شب همهشب، گوشبهزنگ کاروانستانم، دو سال پس از برخاستن نفیر گلولهای به دنیا آمد که سلطنت پنجاهساله شاهی پایان داد که با کشتن امیرکبیر آغاز شد و با حراج تهمانده میراث رعایایش به پایان رسید.» مصطفی اسلامیه، نویسنده زندگینامه نیما یوشیج، از همین سطرهای نخست تکلیف خواننده را روشن میکند: اینکه میخواهد روایتی از زندگی نیما بنویسد که بیش از هر چیز رگههای سیاسی آن را نشان دهد. وجهی از زندگی نیما که در غالب روایتها درباره پدر شعر مدرن غایب است. اسلامیه فقید، کتابِ «به کجای این شب تیره» را بهار 1391 در نشر نیلوفر منتشر کرد، به مناسبت سالمرگ نیما زندگینامه او را مرور خواهیم کرد.
سوسیالیسم در نیمکره غربی
«ما قابلیت ساختن تاریخ را داشتهایم، نه نوشتن آن را». اگرچه این عبارت بارها از سوی رهبران و مبارزان انقلابی کوبا نقل شده است اما با این حال نمیتوان منکر اهمیت روایت تاریخ شد. تاریخ اغلب توسط مورخانی نوشته میشود که شاید نقشی در ساختن تاریخ نداشتهاند، اما روایت دست اول کسانی که در ساختن تاریخ نقش داشتهاند گوشههایی از واقعیت را نشان میدهد که تنها در روایتی دست اول قابل مشاهده است. تاریخ شفاهی و روایت آنهایی که مستقیما در رخدادی تاریخی حضور داشتهاند، تصویر جانداری است که تضادها و محدویتها و فراز و فرودهای تاریخی را به شکلی زنده ارائه میکنند. کتاب «ساختن تاریخ» یکی از این روایتها و بهنوعی بخشی از تاریخ شفاهی انقلاب کوبا و حوادث پس از آن است که بهواسطه مصاحبه با چهار ژنرال نیروهای مسلح انقلابی کوبا ارائه شده است.
این هم ادای دین
آثاری که درباره احمد محمود منتشر شدند چندان هم کم نیستند، از نقد و تحلیل آثارش تا شناختنامه و گفتوگوهای مفصل. اما از این نویسنده معاصر زندگینامهای مدون و مفصل در دست نیست. خودش چند بار گفته است ازجمله مشکلاتش نوشتن زندگینامهاش بوده است. در تمام دوران نویسندگی داستانها دست از سرش برنداشتند تا مجالی برای نوشتن زندگینامه فراهم شود، آنهم با آن فراز و نشیبهایی که زندگی احمد اعطا داشت تا زمانی که احمد محمودِ نویسنده شد و پس از آن هم به نوع دیگر. «همراه با احمد محمود» تألیف کیوان باژن، ازجمله کتابهایی که اخیرا درباره این نویسنده بنام منتشر شده و مبنای آن تاریخ شفاهی است. این کتاب هفت بخش دارد که مفصلترین آن بخش تاریخ شفاهی یا احمد محمود به روایت دیگران است. به مناسبتِ سالروز تولد احمد محمود در چهارم دی، مروری میکنیم بر این کتاب.
چهرهای چندسویه از استالین
استالین از مهمترین چهرههای قرن بیستم است که برخلاف روایت غالب، آنچه دوران حکومتش را حائز اهمیت میکند صرفا سرکوب و اختناق دوران او نیست. سلطه روایت غالب که چهرهای تکبعدی از استالین به دست میدهد، بهقدری است که به تعبیری حتی میتوان او را چهرهای سرشناس اما ناشناخته دانست. یکی از مهمترین نکاتی که درباره دوره استالينيسم کمتر مورد بررسي قرار گرفته است، نخستين برنامههاي اقتصادسياسي سوسياليسم است. اهميت اين موضوع به حدی است که حتی مورخ سرشناسی چون ادوارد هالت کار در بررسیاش از آن دوران، از استالين با عنوان «فرشته نجات انقلاب اکتبر» ياد کرده است. اما تاريخنگاریهای يکسویهنگر بيشتر از استالین تنها یک «ايوان مخوف» در اذهان ساختهاند که تنها از ماشین سرکوب و کشتار استفاده کرده است و هیچ نقطه مثبتی در حیات سیاسی او دیده نمیشود.
مسئوليت خطير تاريخنگاری
در بين آثاري كه درباره پايان سلطنت قاجار و به قدرت رسيدن رضاشاه منتشر شدهاند، كتاب سيروس غنی با عنوان «ايران: برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگليسیها» كه با ترجمه حسن كامشاد به فارسی منتشر شده، اثري قابل توجه است كه پس از انتشارش با واكنشهای زيادی روبرو شد. چاپ اصلی اين کتاب در اکتبر 1998 یا مهر 1377 در لندن منتشر شد و زمستان همان سال نیز با ترجمه حسن کامشاد به فارسی منتشر شد. به مناسبتِ سالگرد واگذاری سلطنت ایران به رضا شاه پهلوی و پايان رسمی سلطنت قاجار مروری میکنیم بر کتابِ سيروس غنی که به نقش رضاشاه و همدستانش در براندازی حکومت قاجار میپردازد و سعی دارد تصویری واقعی از زمامداران قرن بیستم ایران به دست دهد.
یک میلیمتر میراث
بیشک مرتضی ممیز نامدارترین طراح و گرافیست معاصر ما است که در عرصههای مختلف ازجمله طراحیِ پرتره و کتاب و پوستر فیلم و نشانه نوشتاری و از ایندست بهطور خلاقانه دست داشته و همین است که از او هنرمندی جامعالاطراف ساخته است. «ممیز/...» عنوانِ یادنامهی زندهیاد مرتضی ممیز است که فرزاد ادیبی آن را گرد آورده و اخیرا در شماره 5 «دفترهای تهران»در انتشارات بامداد نو، منتشر شده است. این کتابِ مفصل 412 صفحهای بهعنوان یک یادنامه درآمده و ادعای شناختنامه ندارد که انتظار جامعیت از آن میرود، همچنین زندگینامه ممیز هم نیست، اما تا حدِ قابل قبولی وجوهِ مختلف کار و شخصیت ممیز، را ترسیم میکند. در ادامه مروری میکنیم بر این کتاب که در شش فصل سعی دارد ممیز و وجه ممیزه مرتضی ممیز را به مخاطب بشناساند.
عطیه تاریخ
یکی از آثاری که روزگار و زندگینامه محمدتقی بهار ملقب به ملکالشعرا را بهخوبی روایت میکند کتابِ «شاعران آزادی» محمدعلی سپانلو، شاعر و پژوهشگر ادبی است. سپانلو در فصلی از این کتاب روزگار بهار را در زمینهای که او را برساخته است ترسیم میکند: شاعری برآمده از دوران مشروطیت که چشماندازی نو پیشروی اهل ادب، خاصه شاعران اجتماعی گشود و از نظر سپانلو «نسبت به شاعرانی که طی این هفتصد سال ظاهر شدهاند فضائل بیشتری» داشته و « بهتعبیری که میتوان او را از عطایای تاریخ دانست.
تاریخ فرودستان
«طهران قدیم» جعفر شهری نه تاریخ فرادستان و حاکمان بلکه تاریخ فرودستان و مردمِ عادیِ کمتر دیدهشدهای است که در تاریخ رسمی جایی ندارند. شهری به تاریخ اجتماعی علاقه داشت و دوست داشت بداند که مردمان گذشته چه وضع و حالی داشتند، چه میخوردند و چه میپوشیدند و چگونه میزیستند و کسبوکار و دادوستد و معامله و معاشرت و مسکن و مأوا و رفتار و گفتار و عیش و عزا و عادات و آداب و سنن و اعتقاداتشان چگونه بوده است.