داستایفسکی و جنگل ناشناخته‌ها

نیما آصف
1399/11/13

فیودور داستایفسکی در یازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد در طول شصت سال زندگی‌اش، تا بیست‌وهشتم ژانویه 1881، نه‌فقط به یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبیات روسیه بلکه به قله‌ای در ادبیات جهانی بدل شد. داستایفسکی در شمار آن دسته از نویسندگانی است که در سال‌های حیاتش به شهرتی عام دست یافت و یکی از نشانه‌های این شهرت را می‌توان در تعداد نامه‌هایی دید که از گوشه‌وکنار به دستش می‌رسید. خوانندگان داستایفسکی بخش‌هایی مختلف از جامعه بودند و مثلا یک یهودی که از بانک سرقت کرده بود تا خرج درمان نامزد مسلولش را بپردازد از زندان نامه‌های طولانی برای داستایفسکی می‌نوشت؛ او میان خود و راسکولنیکف شباهت‌های زیادی می‌دید و در نامه‌هایش از انگیز‌ه‌های سرقتش نوشته بود و همچنین از مسائل یهودیان. جالب اینکه داستایفسکی نیز تا جای ممکن به نامه‌هایی که از آدم‌های معمولی ناشناس به دستش می‌رسید پاسخ می‌داد. داستایفسکی به جایگاهی فراتر از یک داستان‌نویس رسیده بود و مرجع تعداد زیادی از خوانندگانش بود. امروز نیز او همچنان به‌عنوان مرجعی در ادبیات جهانی شناخته می‌شود و آثارش بخشی مهم از میراث فرهنگی بشری است.

 

داستایفسکی از دهه‌ها پیش در ایران هم شناخته می‌شده است. در حالی که هنوز بخشی مهم از آثار کلاسیک جهانی به فارسی ترجمه نشده‌اند یا ترجمه‌های دقیق و کاملی از آن‌ها در دست نیست، داستایفسکی از آن قله‌های ادبیات جهانی است که هم تعداد مهمی از آثارش با ترجمه‌هایی ارزنده به فارسی منتشر شده‌اند و هم چند اثر درباره زندگی و آثارش به فارسی موجود است. فهرست مترجمانی که به سراغ داستایفسکی رفته‌اند، فهرستی بلندبالایی است با نام‌هایی معتبر. اگرچه در آغاز عمده آثار داستایفسکی از زبان‌های دیگر به فارسی درآمده بودند اما امروز بسیاری از رمان‌هایش از زبان اصلی ترجمه شده‌اند و از برخی آثارش چند ترجمه موجود است.

در میان آثاری که به زندگی و آثار داستایفسکی مربوط‌اند، کتاب ادوارد هلت‌کار با عنوان «داستایفسکی، جدال شک و ایمان» اثری قابل توجه است. این کتاب سال‌ها پیش با ترجمه خشایار دیهیمی به فارسی منتشر شد. کتاب چهار فصل دارد: سال‌های رشد، سال‌های هیجان و جوشش، سال‌های آفرینش و سال‌های کامروایی. از کودکی داستایفسکی آغاز می‌کند و گام به گام با سیر حوادث و تکامل داستایفسکی و نیز انتشار آثارش پیش می‌آید.

یکی از ویژگی کار هلت‌کار این است که تنها به روایت ماجراهای زندگی داستایفسکی اکتفا نکرده بلکه کوشیده تا نگاهی دقیق‌تر به آثار داستایفسکی، اهمیت و جایگاه او، و چیزی که به ادبیات جهانی افزوده بپردازد. درباره آثار داستایفسکی تفسیرهای متعدد و گاه متضادی نوشته شده و بعد از این‌همه سال آثارش همچنان موضوع بحث است. آثار او نه‌فقط در نقد ادبی بلکه در فلسفه و جامعه‌شناسی و روانشناسی نیز مورد توجه بوده است.

هلت‌کار در کتابش به برخی از این تفسیرها و نظرات دیگران درباره او توجه داشته و کوشیده تا تصویری جامع از داستایفسکی به دست دهد. او در بخشی از اثرش به نامه‌ای اشاره می‌کند که گانچاروف در سال 1874 خطاب به داستایفسکی نوشته بود و در آن راهنمایی برای نوشتن رمان را برای داستایفسکی شرح داده بود:

»شما خود بهتر از من می‌دانید که نمونه نوعی بر اثر تکرار و برهم‌انباشتن مکرر و مفصل پدیده‌ها و واقعیات فردی شکل می‌گیرد، یعنی در جایی که شباهت‌ها در دوره زمانی محدودی کثیر هستند و سرانجام در یک قالب ثابت می‌شوند و چهره‌ای معهود و آشنا برای مشاهده‌گر پیدا می‌کنند. هنر خلاقه (منظورم هنر خلاقه هنرمندی عین‌نگر مثل خود شماست)، به اعتقاد من، فقط زمانی به وجود می‌آید که زندگی به ترتیبی که گفتم ثابت شود؛ هنر خلاقه با زندگی تازه‌ای که در جریان شکل‌گیری و زاده شدن است نمی‌تواند کاری داشته باشد«.

هلت‌‌کار اما می‌گوید گانچاروف به خطا رفته چراکه درنیافته داستایفسکی نه‌تنها هوادار شیوه‌ای که او ترسیم‌اش کرده نیست، بلکه برعکس «قدرتمندترین و هوشمندترین دشمن» این شیوه از رمان‌نویسی است. به اعتقاد او، بارزترین شیوه داستایفسکی در رمان‌نویسی نه «تکثیر شباهت‌ها» که برعکس «تکثیر تفاوت‌ها» بود.

او بزرگ‌ترین خدمت داستایفسکی به پیشبرد تکنیک رمان را «تجزیه شخصیت انسان به عناصر متشکله آن» می‌داند، یعنی آن چیزی که از ملزومات داستان مدرن شده است. هلت‌کار اگرچه داستایفسکی را از وارثان رمانتیک‌ها می‌داند اما می‌نویسد:

»رمانتیک‌ها در واکنش به خردگرایی کوته‌بینانه عصر پیش از خود، کم‌و‌بیش آگاهانه به چیزی بدوی‌تر، یا چنانکه خود می‌گفتند، طبیعی‌تر، رجعت کردند. داستایفسکی هم از فرزندان یا نوادگان رمانتیک‌ها بود. اما او در شیوه برخوردش با شخصیت‌های داستان چندان وامدار رمانتیسم نیست. داستایفسکی نیز اسلافی داشت، اما برای یافتن این اسلاف باید به دوره رنسانس یا انگلستان عهد الیزابت بازگردیم، یعنی دوره‌ای که هنوز بالای سازمان‌یافته خردگرایی نازل نشده بود و سرشت بشری در زیر لایه ظاهرفریب انسجام و پیوستگی از دید پنهان نشده بود«.

هلت‌کار می‌گوید از همین‌روست که وقتی به دنبال چیزی شبیه به آثار داستایفسکی باشیم، دست‌کم انگلیسی‌ها طبعا همیشه به شکسپیر بازمی‌گردند؛ زیرا هیچ نویسنده انگلیسی بعد از او به‌اندازه داستایفسکی شخصیت‌های این اندازه عمیق و این اندازه ناهماهنگ، که درست مثل شخصیت‌های شکسپیر باشند، نیافریده است: «سرشت عریان و خام بشری از صحنه ادبیات انگلیسی و شاید صحنه زندگی انگلیسی، از عهد الیزابت به بعد، ناپدید شده است. ما انگلیسی‌ها خود را در سنت‌های بی‌شماری پوشش و سازمان داده و در حصار کرده‌ایم- سنت‌هایی که جزئی از سرشت ما شده‌اند و دیگر، اگر هم زمانی می‌توانستیم، حالا دیگر نمی‌توانیم از دستشان خلاص شویم». او ادامه می‌دهد که فقط در کشوری کاملا بی‌سازمان مانند روسیه و کاملا فارغ از قراردادهای تعقلی بود که قرن نوزدهم می‌توانست امیدی به بازیافتن چیزی به بی‌پیرایگی و پرجنب‌وجوشی دوره‌ای ابتدایی در تکامل تمدن داشته باشد. هلت‌کار جهان داستایفسکی را این‌چنین تصویر می‌کند:

»جهان داستایفسکی جهانی بسیار ابتدایی‌تر و بسیار بسیط‌تر از جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. جهان او جهان بایر و تصنعی دوره کلاسیک فرانسوی یا دوره آوگوستوسی انگلیسی ندارد. ظاهرا این جهان در جایی میان قرون وسطا و رنسانس محصور است. این جهان فضای باز کوچکی در جنگل نیروهای تیره‌ای است که انسان نه بر آن‌ها تسلطی دارد و نه قدرت درکش را. داستایفسکی با نگاهی نافذ اما نیم‌ترس‌خورده به این جنگل ناشناخته‌ها خیره می‌شود«.

 او می‌گوید اگر فرهنگ لغاتی از رمان‌های داستایفسکی تهیه کنیم خواهیم دید که واژه‌های «عجیب»، «خیالی» و «نامفهوم» صفت‌های مورد علاقه او هستند. همچنین در رمان‌های او فضای غالبِ قضا و قدر تیره به‌گونه‌ای عجیب با آموزه اراده آزاد بشری و مسئولیت، که موضوع اصلی فلسفه اوست، تلاقی پیدا می‌کند. «تقدیر چنین بود» یا «قسمت این بود» نیز جمله‌هایی هستند که دائما بر زبان شخصیت‌های او جاری می‌شود. به اعتقاد هلت‌کار، در آثار بعدی داستایفسکی آنچه جایگزین عنصر آشکارا جادویی داستان‌های اولیه او می‌شود، استفاده مکرر از اتفاق و تصادف و پیش‌آگاهی است که همان احساس درماندگی انسان در برابر جهانی تیره و مبهم و غیرقابل ‌نفوذ را القا می‌کند.

 


فیودور داستایفسکی ادوارد هلت‌کار جدال شک و ایمان خشایار دیهیمی

دیگر مطالب نقد کتاب

چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.


جوانان همچون طبقه

آیا همان‌گونه که قائل به سیاستِ جنسیتی، سیاست طبقاتی، سیاست طبقه کارگر یا سیاست تهی‌دستان هستیم می‌توانیم از مقوله‌ «سیاست جوانان» نیز سخن گفت؟ این پرسشی است که آصف بیات در مقاله «سیاست جوانی یا شیوه سیاست‌ورزی جوانان» مطرح می‌کند و سپس به صورت‌بندیِ شکل‌های بروزِ این سیاست‌ورزی می‌پردازد. او سعی می‌کند با تحلیلِ جوانان به‌عنوانِ مقوله‌ای با سیاست‌های مشخص به خود، لوازم مورد نیاز برای درک این گروه جامعه را تدارک ببیند. در این مسیر، شناختِ مطالبات جوانان از ضروریاتی است که به سیاست جوانان شکل می‌دهد. اگرچه به‌گفته آصف بیات، برخی در نگاه به جوانان به‌عنوان یک مقوله هدفمند تردید دارند یا آن را تنها یک ابداع تصور می‌کنند، سیاست‌ورزی جوانان خاصه در این دوران مقوله‌ای اساسی است که با تحلیل آن می‌توان به سازوکار برخی از جنبش‌های اجتماعی نیز پی برد.     


16 آذر هر سال

سازمان دانشجويان دانشگاه تهران به‌عنوانِ تجربه‌اي آغازين در زمينه فعاليت‌هاي دانشجويي ايران، موضوع كتابي با همين عنوان است كه پيشينه مبارزات دانشجويي در ايران بين سال‌هاي 1320 تا 1332 را بررسي كرده است. ابوالحسن ضياء ظريفي مولفِ «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران»، در اين كتاب نشان مي‌دهد كه اين سازمان به‌عنوان تجربه‌اي ابتدايي در عرصه فعاليت‌هاي دانشجويي در سال‌هاي مياني دهه بيست، دست‌كم به لحاظ انسجام صنفي و تأثير سياسي ديري نمي‌پايد كه به نهادي نيرومند و موثر در عرصه سياست بدل مي‌شود كه از حيثِ صنفي و سياسي در تاريخ معاصر ما بديلي نداشته است. اين كتاب در چهار بخش عمده به‌طور مفصل پيشينه تاريخي مبارزات دانشجويي، اعتراضات دانشجويي و سازماندهي مبارزات و شكل‌گيري سازمان دانشجويان دانشگاه تهران و جنبش‌هاي موثر دانشجويي در داخل و خارج از كشور را مورد واکاوی قرار مي‌دهد و از اين منظر، مي‌توان گفت از جامع‌ترين آثاري است كه به زواياي مختلفِ جنبش‌هاي دانشجويي ايران پرداخته و در اين مسير از تحليل و شرح كوچك‌ترين جزئيات و تحركات دانشجويي چشم‌پوشي نكرده است. از اين‌روست كه كاوه بيات، تاريخ‌نگار معروف معاصر كه بر دوره مشروطه و پهلوي تسلط كافي دارد، در مقامِ دبير اين مجموعه، اين كتاب را گام موثري در بازشناسي وجهي از فعاليت‌هاي دانشجويي مي‌خواند كه چندان به‌درستي شناخته نشده است.


تماما مخصوصِ معروفی

عباس معروفی، نویسنده و روزنامه‌نگار معاصر روز پنجشنبه دهم شهریور 1401 در غربت از دنیا رفت. معروفی که اواخر دهه شصت با رمان «سمفونی مردگان» شناخته شد، سال‌ها ناگزیر دور از وطنش و در آلمان زندگی کرد تا عاقبت به دلیل ابتلا به بیماری سرطان یا به قولِ خودش «غمباد»، در سن 65 سالگی در برلین درگذشت. عباس معروفی، متولد 27 اردیبهشت سال 1336 در تهران، از دهه شصت فعالیتِ جدی در زمینه ادبیات را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد. سال 1369 مجله‌ ادبی «گردون» را راه‌اندازی کرد که چند بار او را پای محاکمه کشاند و دست آخر هم به دلیل توقیف مجله‌اش و تنگ شدن فضای فرهنگی و قتل‌های زنجیره‌ای و مدتی بازجویی در تنگنا قرار گرفت و از ایران رفت. از میان آثاری که او در تبعید نوشت، «تماما مخصوص» او اهمیتی خاص دارد چراکه خود نویسنده و تجربیاتش در این رمان حضوری چشمگیرتر دارد و از این‌رو شاید بتوان آن را نوعی زندگینامه نویسنده دانست گرچه این کتاب درواقع، رمانی است که بر اساس تجربیات زیسته نویسنده نوشته شده و مایه داستانی آن بر این وجه غلبه دارد. 


نامه‌های پر تب‌وتاب بورخس

نامه‌ها شخصی‌ترین مکتوباتِ افراد است که مکنونات درونی و احساسات و افکار پنهان و پیدای آنان را نشان می‌دهد. از این‌رو شاید از خلالِ نامه‌های افراد بیشتر می‌توان به شخصیت، تجربیات زیسته‌شان و روزگاری که سپری کردند پی برد. نامه‌ها به‌طور معمول آخرین بخش از مجموعه آثار چاپ‌شده نویسندگان هستند که گویا بیشتر به درد حرفه‌ای‌ها و منتقدان ادبی می‌آیند اما نامه‌ها خاصیت دیگری نیز دارند و آن اهمیتی است که در زندگینامه‌نویسی افراد پیدا می‌کنند. روایتِ خود افراد از آنچه بر آنان گذشته، بی‌تردید معتبرین روایت از زندگی آن‌هاست. اما اینکه نامه‌ها رد میان دیگر نوشته‌های نویسندگان و هنرمندان کمتر به‌حساب می‌آیند، شاید به این دلیل هم باشد که «نامه» رفته‌رفته ارزش اجتماعی خود را از دست داده و بیشتر خصوصی و حاشیه‌ای به شمار می‌رود. گرچه این اواخر، نامه به‌عنوان یک نوع ادبی شناخته شده و در میان ادبیات جدی و سرگرم‌کننده، جایگاهی برای خود دست‌وپا کرده‌ است. بورخس که نامه‌های او یک دهه بعد از مرگش کشف شد، نامه را تا حدی پوچ و ماحصل ایده‌های ناپخته می‌داند و البته معتقد است گاه نامه متنِ پرمایه‌ای خواهد بود.  نامه‌های او به دو تن از دوستانش که این اواخر در کتابی با عنوان «نامه‌های پر تب‌وتاب» ترجمه و منتشر شد، از ایده‌هایی خبر می‌دهد که بعدها در داستان‌ها و جهانِ نویسنده ظاهر شدند. در سالروز تولد بورخس (24 اوت 1899- 14 ژوئن 1986) مروری می‌کنیم بر نامه‌های یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم که به مناسبت صد سالگی او منتشر شد.