گورسپاری رسمی
«قبل از هر چیز باید بگویم که من نه قصد دارم و نه صلاحیتش را که درباره ارزش ادبی آثار هدایت حرف بزنم... لیکن از آنرو درباره هدایت سخن میگویم که او صرفا یک نویسنده نیست، بلکه بهنحوی سایه سنگین شبح و یا بهتر بگویم اشباحش هنوز بر دوش ما و بر دوش فرهنگ ما است».
تراژدی اجتنابناپذیر
اوایل دهه ۱۹۷۰ دورهای استثنایی در زندگی و زیست کیسینجر و کشور بود. پس از بازگشایی روابط با چین، توافق برای گفتوگوی محدودسازی جنگافزار راهبردی (سالت) با اتحاد جماهیر شوروی، و در نهایت خاتمه درگیری آمریکا در جنگ ویتنام که به زودی با دیپلماسی رفت و برگشت احتمالا موفقیتآمیز او در خاورمیانه همراه شد، محبوبیت کیسینجر به اوجی باورنکردنی رسید؛ به سطحی که نظرسنجیها هرگز پیش از این ندیده بودند. غرور در دورافتادهترین و بعیدترین گوشههای افکار عمومی فوران کرد.
کودتای سوم اسفند
شایسته نیست تاریخ را تحقیر کنیم و آن را صرفاً به حادثهای که در گذشته رخ داده ساده سازیم؛ نگارش این یادداشت به بهانه صدمین سال کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نیز تهیه لیست بلندی از مزایا و مضرات رضاشاه برای ملت ایران نیست؛ بلکه درنگی است بر این کودتا و یافتن پاسخی به این پرسش که ژنرال آیرونساید فرمانده انگلیسی به کدام بهانه بیرق کودتا را به جای افسر ژاندارم آموزشدیده مدرسه سوئدی، به یک افسر قزاق مکتبندیده روسی سپرد؟ سفیر آلمان به احمدشاه قاجار تعهد داده بود که اگر شاه از تهران به قم رفته و به دولت در تبعید به پیوندد دولت آلمان با کمک ژاندارمهای ایرانی و سوئدی ریشه نفوذ و منافع انگستان بویژه امتیاز نفت را قطع خواهد کرد.
پایان مرد شماره ۳ دولت ریگان
دنیای اقتصاد: جرج شولتز، وزیرخارجه رونالد ریگان، ۱۸بهمنماه در خانهاش در استنفورد در ۱۰۰ سالگی درگذشت. شولتز -شصتمین وزیرخارجه آمریکا- پس از ریگان و بوش پدر بهعنوان چهره متنفذ دولت وقت محافظهکاران محسوب میشد؛ شورویها در خفا وی را «نخستوزیر آمریکا» مینامیدند.
معمای دوستی شاه و سادات!
دیپلماسی ایرانی: صابر گلعنبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: احمد بهاء الدین، روزنامهنگار مصری سادات را شیفته شاه معرفی میکند و میگوید پس از بازگشتش به مصر، سادات پرسشهای زیادی از وی درباره شاه ایران مطرح میکند که همه آنها با چاشنی تمجید از او بوده است. بهاء الدین میگوید که سادات شاه را شخصی هوشمند و خارق العاده میدانست که توانسته است بر خلاف دیگران قدرت خود را حفظ کند.
رمزگشایی از قتل منصور؛ ترور مؤتلفه، خطای پزشکی یا توطئه ساواک؟
تاریخ ایرانی: روزنامه اطلاعات روز پنجشنبه اول بهمن ۱۳۴۳، در گزارشی از ترور نخستوزیر، عکسی از ضارب او منتشر کرد؛ محمد بخارایی که ساعت ده و نیم صبح آن روز حسنعلی منصور را هنگامی که به مجلس شورای ملی میرفت، در جلوی در بزرگ بهارستان مورد سوءقصد قرار داد. به نوشته خبرنگار اطلاعات، «ضارب که جوان ۱۸ سالهای به نام محمد بخارایی بود چند تیر به طرف آقای نخستوزیر شلیک کرد. اولین گلوله به گلوی نخستوزیر اصابت کرد و بلافاصله به زمین افتاد، تیر دوم نیز به ناحیه شکم خورد ولی گلولههای بعدی در اثر ضربهای که افسر پلیس به زیر دست ضارب زد کمانه کرد و به دیوار اصابت نمود و ضارب فرار نمود. چند لحظه بعد ضارب را دستگیر کردند و به کلانتری ۹ بردند و آقای نخستوزیر را در حالیکه غرق در خون بود به بیمارستان پارس منتقل ساختند.»
انسانبودن یعنی بیماربودن: سرگذشت فکری چهار فیلسوف دورانساز
ترجمان: کاسیرر در نامهای به همسرش در ۱۹۲۷ نوشت: «من میتوانم بی هیچ مشکلی، آنچه را که لازم میدانم، بیان کنم». این کاری نبود که دیگر فلاسفۀ بزرگ قرن بیستم بتوانند انجام دهند. دیگران گویا به تاریکی سفر کرده بودند و شبح نیستی را به چشم دیده بودند: بنیامین خودکشی کرد، تندخویی ویتگنشتاین کار دستش داد، و هایدگر درنهایت دچار فروپاشی روانی شد. برخلاف همۀ اینها، کاسیرر میلی افراطی به تعادل زندگی داشت. اما آیلنبرگ این چهار فیلسوف را در عصر جادوگران کنار هم نشانده و برایشان سرگذشتی فکری و خواندنی نوشته است.
سالروز نخستوزیری ایندیرا گاندی
دنیای اقتصاد: سال ۱۹۶۶ در چنین روزی ایندیرا گاندی بعد از مرگ لعل بهادر شاستری نخستوزیر هند بهعنوان نخستین نخستوزیر زن هند انتخاب شد. ایندیرا دختر رهبر استقلال و نخستوزیر پیشین هند؛ جواهر لعل نهرو و همسر فیروز گاندی از پارسیان زرتشتی هند و فعالان سیاسی این کشور بود. او بهرغم ارتباط نزدیک خانوادگی با ماهاتما گاندی و خانوادهاش هیچ نسبت خویشاوندی با آنان نداشت؛ طرحی با پیامدهای منفی برای کنترلجمعیت هند از راه کاهش میزان باروری، یکی از جنجالیترین فعالیتهای ایندیرا گاندی بود.
تاریخنگاری فرودستان
میدان: باستانشناسی سیاستهای جنسی و جنسیتی در پایان عصر قاجار و دوره پهلوی اول |لیلا پاپلی یزدی و مریم دژخوی | نشر نگاه معاصر
ملکی از شاه خواست شکاف پیش آمده پس از ۲۸ مرداد را عمیق تر نکند
شرق: خلیل ملکی، یکی از فیگورهای مهم تاریخی سیاسی ایران است که چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، صحبت درباره فعالیت سیاسی او بسیار است. او از اعضای ۵۳ نفر بود که در دوره پهلوی اول به زندان افتاد و پس از سقوط رضاشاه، به حزب توده پیوست و سپس در سال ۱۳۲۶ از این حزب جدا و به منتقد جدی سیاست های حزب توده تبدیل شد. برای ملکی سوسیالیسم بدون وجوه دموکراتیک آن معنا نداشت و عدالت اجتماعی در کنار دموکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی اهمیت داشت. ملکی یکی از معدود کنشگران سیاسی در تاریخ معاصر ایران است که برداشت های مختلفی از سیاست ورزی او وجود دارد و همین امر ملکی را همچنان پس از گذشت بیش از ۵۰ سال از مرگ او، به چهره ای مهم و قابل بحث تبدیل کرده است. به تازگی کتابی از حمید شوکت با عنوان «میعاد در دوزخ» به فارسی منتشر شده است که به زندگی سیاسی خلیل ملکی می پردازد. به نظر شوکت «باید دید خلیل ملکی، آن گونه که می شناسیم، تا چه اندازه ملکی تاریخی و تا چه اندازه ملکی قهرمان سازی، ملکی اسطوره و افسانه است».