سعدی به روایت جمال‌زاده

دست‌نوشته‌های پدر داستان‌نویسی کوتاه ایران

1400/02/03

«سعدی ما در اکناف جهان چنان شهرتی دارد که دیگر احتیاجی به معرفی او نداریم.»

محمدعلی جمال‌زاده این را درباره شاعری نوشت که «نام واقعی و شخصی او که اکنون ما آن را «نام کوچک» می‌خوانیم از قرار معلوم مجهول مانده است. نام سعدی را به قول معروف مصلح‌الدین نوشته‌اند ولی بعضی از صاحبان تذکره مصلح‌‌الدین را لقب پدر او (عبدالله) دانسته‌اند و نام خودش را مشرف‌الدین دانسته‌اند و بهتر است همان مصلح‌الدین بدانیم و بخوانیم.»

اما شیخ اجل سعدی همانست که به تعبیر پدر داستان‌نویسی کوتاه ایران «او را افصح‌المتکلمین دانسته‌اند و جای تردید نیست که به راستی از غایت اشتهار مستغنی‌الوصف است.»

جمال‌زاده در سال ۱۳۱۷ به مناسبت جشن هفتصد سالگی تألیف «گلستان» در کتاب «گلستان نیکبختی» یا «پندنامه سعدی» قسمتی از «پندها و نصایح منثور آن کتاب مستطاب را که یکتا شاهکار نثر فارسی و سرتاپا مشحون است به در معانی و گوهرهای گرانبهای حکمت و معرفت» گلچین کرده و در دفتری گرد آورد و بر طبق اخلاص نهاده به فرزندان عزیز این آب و خاک نثار کرد که «با همه فتوحات بزرگ و جهانگیری‌ها که زینت صفحات تاریخ دو، سه هزار ساله اوست باز افتخار حقیقتش به وجود امثال مؤلف بزرگوار گلستان است که باد خزان را بر ورق نام جاویدان آن‌ها دست تطاول نباشد و گردن زمان هیچ‌گاه از فروغ شهرت و عظمت آن‌ها نکاهد.»

دست‌نوشته‌هایی از جمال‌زاده در آرشیو ملی ایران موجود است که او اشعار سعدی را در ورق‌هایی نوشته و موضوع‌بندی کرده است. چند یادداشت نیز در میان این دست‌نوشته‌ها موجود است که یکی گفتاری است به مناسبت هشتصدمین سال تولد شیخ سعدی شیرازی و دیگری نوشته‌ای که به گذشت ۷۲۷ سال قمری از تألیف گلستان اشاره دارد که «هنوز نه تنها از طراوت و شکوه آن ذره‌ای نکاسته بلکه شاخسار و گلبن آن بر جهان سایه افکنده است.»

آرشیو ملی (معاونت اسناد کتابخانه ملی ایران) همزمان با اول اردیبهشت، روز سعدی شیرازی دست‌نوشته‌هایی از جمال‌زاده درباره این شاعر بزرگ ایران را برای اولین بار منتشر می‌کند

 

تاریخ ایرانی


سعدی محمدعلی جمالزاده

دیگر مطالب بازنشر

اسرار «گاو»

دومین تجربه فیلمسازی داریوش مهرجویی، کارگردان جوان سینما پس از «الماس ۳۳» با این شرط توانست روی پرده سینما بیاید که اول فیلم بنویسند: «داستانی که در این فیلم از نظر تماشاچیان محترم می‌گذرد، مربوط به چهل سال قبل می‌باشد.» نمایش روستایی فقیر ۶ سال پس از اصلاحات ارضی، باب میل رژیم پهلوی نبود که ادعا می‌کرد ایران را به کشوری مدرن تبدیل کرده است. قراردادی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۷ بین اداره کل امور سینمایی کشور و غلامحسین ساعدی و داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» امضا شد که حق‌الزحمه کارگردانی و تنظیم سناریو، دکوپاژ، امتیاز کتاب و دستمزد هنرپیشگان و یک فیلمبردار مقطوعا به مبلغ ۱.۴۵۰.۰۰۰ ریال بود.


بن‌بستِ جهان‌پهلوان

از مرگ تلخ جهان‌پهلوان غلامرضا تختی پنجاه‌وسه سال می‌گذرد، از 17 دی 1346 همواره روایت‌های مختلفی از مرگِ او وجود داشته است. شبهات درباره خودکشی خودخواسته یا قتل توسط ساواک و نیز دلیلِ آن، در میان همگان، از دوست و آشنا و نزدیکانش تا مردم کوچه و بازار و در تاریخ‌نگاری‌ها دیده می‌شود. تا اینکه سال گذشته پسرش، بابک تختی به این شک و تردیدها پایان داد و مرگ تختی را خودکشی خودخواسته‌ای دانست که به خاطر باور تختی به مردم، وضعیت نابسامان سیاسی آن دوران و ناتوانی تختی از تغییر این وضعیت اتفاق افتاد. به قتل رسیدن تختی توسط ساواک یا خودکشی او به خاطر اختلافات با همسرش، ازجمله شایعاتی بود که بر سر زبان‌ها افتاد. بابک تختی این شایعات را رد می‌کند و مرگِ پدرش را خودکشی می‌داند. به مناسبت سالگرد درگذشت جهان‌پهلوان تختی مروری می‌کنیم بر روایت‌های مختلف از مرگ او که دستمایه فیلمِ یکی از مشهورترین فیلمسازان سینمای ایران، علی حاتمی هم قرار گرفت، گرچه اجل به او مهلت نداد تا روایت خود را از مرگ جهان‌پهلوان روی پرده سینما نمایش دهد.


۲۸ مرداد در خانه مصدق چه گذشت؟

دکتر مصدق اصرارش این بود. می‌گفت «شما بروید و من می‌مانم.» ما می‌گفتیم «نخیر، اگر که شما نیایید ما هم نمی‌رویم.» بالاخره در نتیجه اینکه دید این‌طور است گفت: «خب پس من هم می‌آیم.»


اصغر فرهادی: از تصویر و تصور واقعیت تا تثبیت و تکریم ارزش‌ها

در بررسی سینمای «فرهادی»، امری که اغلب از آن غفلت شده، تحلیل و کنکاش در سازوکار تصویرسازی اوست؛ سازوکاری که موجب دستیابی‌اش به‌گونه‌ای واقع‌نمایی به‌شدت ساختارمند شده است که از منظری جامعه شناختی-انتقادی می‌تواند دربردارنده سویه‌ای ایدئولوژیک باشد.

 


درباره حبیب لاجوردی

صدابردار تاریخ در سکوت رفت. قهرمان مبارزه با فراموشی، مقهور فراموشی شد. ۶ سال پس از تحمل آلزایمر، در ۸۳ سالگی در واشنگتن. حبیب لاجوردی (۴ فروردین ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)، بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که نگذاشت صداهای تاریخ معاصر به خاموشی و نام‌های تاریخ‌ساز به فراموشی روند، شکارچی شاهزادگان و شاهزدگان، غربت‌نشینان و عزلت‌گزینان، در کنج غربت شکار مرگ شد؛ با گنجینه‌ای از صداها که اگر همت او پس از سال ۱۳۶۰ نبود، هرگز نه ضبط و نه متنشان ثبت می‌شد.


باطل‌السحر شاعر

«عیب شعر همین است شاید. نمی‌شود چیزی را همان‌طور گفت که هست... سایه‌ای دارد هر کلمه».


کلاف سردرگم تجدد و مواجهه ما با غرب

با وقوع انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵، درگیری منورالفکران با دنیای غرب و مفهوم «تجدد» بیش‌از‌پیش پررنگ شد. اگرچه پیش از انقلاب مشروطه نیز به‌ویژه پس از جنگ‌های ایران و روسیه، توجه منورالفکران و نخبگان دولتی به غرب و هرآنچه به تمدن غربی مربوط بود؛ از عقلانیت مدرن و مؤلفه دنیای جدید تا مفاهیمی مانند قانون، آزادی و دموکراسی غربی معطوف شده بود اما با روی‌کار‌آمدن رضاشاه و تولد دولت پهلوی پس از یک دوره هرج‌ومرج سیاسی و اجتماعی، مدرنیزاسیون آمرانه رضاشاهی جامعه به‌اصطلاح «سنتی» و «عقب‌افتاده» آن روز ایران را با تغییرات ماهوی گسترده‌ای مواجه کرد؛ تغییراتی که خواست بسیاری از منورالفکرانی بود که تصور می‌کردند جامعه ایران برای دستیابی به پیشرفت، آبادانی و ترقی، مسیری جز آنچه را در غرب پیموده شده است، پیش‌روی خود ندارد. در‌واقع جامعه ایران که از قافله تمدن عقب افتاده بود، نیاز به یک دولت مقتدر ملی به رهبری یک «مستبد منورالفکر» داشت تا هم بتواند نظم سیاسی و سرزمینی را که پس از مشروطه با تهدید مواجه شده بود، در ایران برقرار کند و هم با پیاده‌سازی پروگرام مدرنیزاسیون، جامعه ایران را به یک جامعه پیشرفته مطابق با آنچه در دنیای جدید مرسوم بود، تبدیل کند.