تماما مخصوصِ معروفی

مرگ راوی «سمفونی مردگان» در غربت

1401/06/13

عباس معروفی، نویسنده و روزنامه‌نگار معاصر روز پنجشنبه دهم شهریور 1401 در غربت از دنیا رفت. معروفی که اواخر دهه شصت با رمان «سمفونی مردگان» شناخته شد، سال‌ها ناگزیر دور از وطنش و در آلمان زندگی کرد تا عاقبت به دلیل ابتلا به بیماری سرطان یا به قولِ خودش «غمباد»، در سن 65 سالگی در برلین درگذشت. عباس معروفی، متولد 27 اردیبهشت سال 1336 در تهران، از دهه شصت فعالیتِ جدی در زمینه ادبیات را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد. سال 1369 مجله‌ ادبی «گردون» را راه‌اندازی کرد که چند بار او را پای محاکمه کشاند و دست آخر هم به دلیل توقیف مجله‌اش و تنگ شدن فضای فرهنگی و قتل‌های زنجیره‌ای و مدتی بازجویی در تنگنا قرار گرفت و از ایران رفت. از میان آثاری که او در تبعید نوشت، «تماما مخصوص» او اهمیتی خاص دارد چراکه خود نویسنده و تجربیاتش در این رمان حضوری چشمگیرتر دارد و از این‌رو شاید بتوان آن را نوعی زندگینامه نویسنده دانست گرچه این کتاب درواقع، رمانی است که بر اساس تجربیات زیسته نویسنده نوشته شده و مایه داستانی آن بر این وجه غلبه دارد. 

«از مرگ نمی‌ترسیدم، از گیر افتادن می‌ترسیدم. دم را که فرو می‌‌دادم تا بازدم نمی‌دانستم چه بلایی سرم می‌آید، در هراس این بی‌خبری می‌خواستم از تنم فرار کنم. می‌خواستم پر باز کنم و یکباره بگریزم، اما توی تنم گیر افتاده بودم.» عباس معروفی در کتابِ «تماما مخصوص» که سال 1389 در آلمان نوشت و بسیاری آن را نوعی زندگینامه خودنوشت او می‌دانند، از مرگ می‌نویسد و از هراس ناشناخته‌ای که در او ریشه دارد، و شاید چیزی شبیه «گیر افتادن» باشد. «تماما مخصوص» مانند بیشتر داستان‌هایی که معروفی در غربت دور از وطن نوشت، با خاطرات و تجربیات زیسته نویسنده نسبتی روشن و سرراست دارد. عباس معروفی در این‌ آثارش یا در قامت راوی یا شخصیت اصلی داستان ظاهر می‌شود و خاطراتی را از گذشته روایت می‌کند که خود از سر گذرانده است. «تماما مخصوص» نیز روایت داستانی خاطراتی است که معروفی در زمینه غربت و عشق و جنون تجربه کرده است. شخصیت اصلی کتاب، «عباس ایرانی» نام دارد که به‌طرزی آشکار و نمادین به خود معروفیِ نویسنده در تبعید اشاره دارد. عباس، دانشجو و روزنامه‌نگاری ایرانی است که به‌خاطر اوضاع سیاسی پرالتهابِ سال‌های شصت ناگزیر همراه مادرش وطن را ترک می‌کند، در واقع از کشور می‌گریزد و به آلمان می‌رود. در آنجا مدتی به‌عنوانِ مدیر هتل در شیفت شب کار می‌کند و از اینجا به بعدِ کتاب، درباره مسائل و مصائب مهاجرت و تبعید خودخواسته است. مهاجرت و تبعید که در نظر نویسنده دو مفهومِ جدا هستند و هر کدام بار معنایی متفاوتی دارند که بر نوع زندگی آدم‌ها اثرگذارند. از دیگر مسائلِ «تماما مخصوص»، تنهایی و غربت است که از تبعاتِ حتمی مهاجرت و تبعید هستند. «آدم در تنهایی است که می‌پوسد و پوک می‌شود و خودش هم حالیش نیست. می‌ دانی؟ تنهایی مثل ته کفش می‌ماند؛ یکباره نگاه می‌کنی می‌بینی سوراخ شده، یکباره می‌فهمی که یک چیزی دیگر نیست.»

آنچه کتاب «تماما مخصوص» را به دیگر رمان‌های معروفی نزدیک می‌کند، نوعِ روایتی است که مخاطب آشنا با آثار معروفی را یاد رمان ماندگارش «سمفونی مردگان» می‌اندازد که آن‌هم به شیوه سیال ذهن روایت می‌شد و در خیال و واقعیت در نوسان بود. البته تردیدی نیست که در «تماما مخصوص»، نویسنده دیگر از آن تمثیل‌پردازی و ساختِ شخصیت‌های نمادین مانند «آیدین» و «اورهانِ» رمان «سمفونی مردگان» دست کشیده و بیشتر بر موضوع رمان تکیه دارد که غم غربت و تبعید ناگزیری است که سرنوشت او را دستخوش تغییر جدی کرده است. بار اصلی روایت در اینجا بر دوشِ خاطراتی است که گرچه گاه در وطن مایه دردسر او بوده اما در غربت گاه دلخوشی نویسنده تبعیدی، موجب تداعی خاطرات و  دستمایه‌ای برای نوشتن از گذشته است: «آدم چقدر احمق است که گاهی سرنوشتش را می‌سپارد به دست روز مبادا. گاهی چیزی کوچک می‌تواند با سرنوشت آدم بازی کند، گاهی آدم نامه‌ای را بی‌دلیل حفظ می‌کند که بعدها همان نامه سند محکومیتش می‌شود.»

 عباس معروفی خود در مصاحبه‌ای بین نوشتن در وطن و در غربت تفاوت می‌گذارد و معتقد است نوشتن دور از وطن ریشه در آب دارد.  «آدم در خارج کشور وقتی اثری را می‌نویسد، ریشه‌اش را در آب می‌گذارد. مثلا «بوف کور» که در بمبئی چاپ شد، آن‌هم با پنجاه نسخه. درواقع او (هدایت) ریشه‌ «بوف کور» را در آب گذاشت. بعدها دیگران آوردند و در اینجا کاشتندش. چون «بوف کور» باید در ایران شاخ‌وبرگ دهد تا بعدها سایه‌اش به جاهای دیگر کشیده شود.»

«تماما مخصوص» نوعی روایتِ زندگی نویسنده است، گرچه در تفاوت عمده‌ای با زندگی معروفی دارد اما تجربیات زیسته و حس و حالِ او در کتاب به طور مشهودی بازگو شده است. معروفی معتقد است: «هر کتابی یک زندگی‌ است؛ برای من البته! چون دو نوع نویسنده وجود دارد: نویسنده‌ای ساعت کار می‌زند و هشت صبح پشت میز کارش می‌نشیند. مثل مارکز. عده‌ای دیگر از نویسندگان هستند که با یک کتاب زندگی می‌کنند؛ مثلا کافکا را این‌گونه می‌بینم، از تونلِ درد و رنج می‌گذرد و شرایط اجتماعی روی او تاثیر می‌گذارد. نوشته‌ این‌جور نویسنده‌ها مثل اشک می‌ماند. یک‌جور گریه است. دست خود آدم نیست. خیلی نویسنده‌ها این‌طوری نیستند. از هشت صبح تا چهار بعدازظهر می‌نویسند و بعد هم به پارک می‌روند. من این را نمی‌فهمم. شب‌های بسیاری پشت میزم می‌نشینم و یک خط بیش‌تر نمی‌نویسم، ولی پنج ساعتم را می‌نشینم. گاهی مواقع 30 صفحه پشت سر هم می‌نویسم، بعد دستم نقطه می‌گذارد و دیگر ادامه نمی‌دهد. ذهنم آماده است، اما دستم ادامه نمی‌دهد. می‌روم و می‌خوابم. بعد ساعت شش صبح یکباره کسی مرا از رختخواب می‌کَند و دوباره دستم شروع می‌کند. «سمفونی مردگان» همه‌اش این‌طوری نوشته شد.»

از نظر خود او نیز «تماما مخصوص» رمان متفاوتی در میان کارهایش است و از این‌رو با وجود اینکه تمام مولفه‌های رمان‌نویسی در آن مشهود است، می‌توان همچنان آن را به زندگینامه نزدیک دانست. خود معروفی درباره این کتابِ تماما مخصوص‌اش چنین می‌گوید: «این روزهای مکتوبِ در غربت... دارم یک رمان می‌نویسم؛ رمانی که دوستش دارم، به نام «تماما مخصوص»، رمانی که فکر می‌کنم با دیگر کارهای‌ام یک تفاوت عجیب دارد...؛ انگار شخصیت خودم در آن بیشتر وجود دارد. درواقع کودکی خودم در آن بالا آمده است، منتها با یک خانواده‌ دیگر. چندین اندیشه دارد که یکی‌‌اش تنهایی ا‌ست. درواقع بیشتر تنهایی انسان را در آن کار کرده‌ام به اَشکال مختلف؛ مثلا این‌که آدم در تبعید و در تنهایی خود برای خودش جشن تولد بگیرد... تنهایی چیز قشنگی نیست. می‌دانید هر هفت‌سال تمام سلول‌های بدن می‌میرند و آدم کاملا تازه‌ می‌شود.» جز روایت تنهایی، «تماما مخصوص» به‌نوعی خواب‌ها و کابوس‌های نویسنده را نیز بازگو می‌کند: «من سال‌ها خودم را در خانه‌ای خواب می‌دیدم که در اردبیل بود. الان خواب‌هایی که می‌بینم، همه‌اش در فضای رمان تازه‌ام [تماما مخصوص] است. من آدمی بوده‌ام که در 38 ‌سالگی پرونده‌ام در کشورِ خودم بسته شد. آمدم به آلمان. خب خیلی جوان بودم. و هنوز نمی‌توانم آلمانی خواب ببینم. یعنی وقتی در خواب با دوستانم صحبت می‌کنم، آلمانی حرف نمی‌زنم. مساله این است که آدم با یک چیزهایی زندگی می‌کند. من با زبان مادری‌ام، با رمان‌ها و با رویاهای‌ام زندگی می‌کنم. مجموعه‌ این‌ها می‌شود یک رمان.»

عباس معروفی روزهای نوشتن خود در غربت را سرشار از نیمه‌تمام‌ها می‌داند و می‌گوید: «من امروز در این نقطه از جهان با این برخورد‌هایی که هست، روزم را شب می‌کنم و شب قسمتی از رمان را می‌نویسم که حاصلِ یک روزِ من است. با تمام چیزهایی که در ذهنم هست، ولی روز هم در من اثر می‌گذارد. یعنی اگر ادبیاتِ ما تلخ است، حتما خیلی زندگی به ما تلخ گذشته است. و هنر یعنی تصویر کردن.» بعد معروفی از سختی زندگی در غربت می‌گوید و غم نان که البته در وطن هم که بود از آن گلایه داشت و آن را مانعی برای نوشتن مکرر و بهتر می‌دانست و در خارج هم اوضاع بر همین مدار می‌چرخید و چه‌بسا سخت‌تر: «مدتی نتوانستم کار نویسندگی بکنم. دو سال در هتل کار می‌کردم و نتوانستم بنویسم. چون کار وحشتناکی بود. شب ساعت 9 باید می‌رفتم سر کار. یک ساعت هم در راه بودم. مدتی نتوانستم کار نویسندگی بکنم. دو سال در هتل کار می‌کردم و نتوانستم بنویسم. چون کار وحشتناکی بود. شب ساعت 9 باید می‌رفتم سر کار. یک ساعت هم در راه بودم. از لحظه‌ شروع حرکت، رمان در ذهنم تداعی می‌شد. همین که پشت میزم می‌نشستم، تلفن شروع می‌شد. یکی نوشیدنی می‌خواست. یکی از گرم ‌نبودن سونا شکایت داشت. و همین‌طور تا صبح تلف می‌شدم. همه‌‌اش فکر می‌کردم فرداشب می‌شود، فرداشب می‌شود. و دوسال‌و‌اندی از عمرم رفت. در آن مدت فقط توانستم چند مقاله بنویسم و دو، سه داستان کوتاه. روز هم در خانه کمی می‌خوابیدم، کمی وقت تلف می‌کردم، کمی آشپزی می‌کردم و به ساعت نگاه می‌کردم و به ساعت نگاه می‌کردم که کی هشت می‌شود تا راه بیفتم. خب این‌هاست که سببِ تلخ ‌شدن آدم می‌شود.»

معروفی به هر ضرب و زور و سختی که بود و به قول خودش به بهای «تلخ شدن» شاید، سعی کرد زندگی‌اش را در غربت از نو بسازد. رمان‌ها و داستان‌هایی نوشت که نسبت به آثاری که در ایران می‌نوشت از صراحت بیشتری برخوردار بود و به قول معروف نویسنده در آن‌ها یکراست می‌رفت سر اصل مطلب و راوی هم که اغلب خود نویسنده بود که به‌عنوان شاهد زمانه‌اش در داستان نقش ایفا می‌کرد. برای دوام آوردن در غربت، معروفی رویای دیگری را واقعیت بخشید و آن افتتاح کتابفروشی «خانه هنر و ادبیات هدایت» بود: ماجرا از رویای صادق هدایت آغاز شد، زمانی که او در خیابان کانتِ برلین اقامت داشت، به نظرش رسید این‌ شهر‌ برای‌ داشتن‌ یک‌ کتابفروشی‌ ایرانی‌ مستعد‌ است و تصمیم‌ گرفت‌ یک کتابفروشی‌ تاسیس‌ کند، از این‌رو به‌ دوستی‌ نامه‌ نوشت‌ و‌ از‌ او‌ کمک‌ خواست،‌ اما‌ خواسته او عملی‌ نشد و مدتی بعد هدایت به‌ پاریس‌ رفت‌ و‌ در همان‌جا هم به زندگی خود پایان داد. هفتاد سال بعد، عباس معروفی در سال 2003 با به یادآوری این نقل قول‌ها در خیابان کانتِ برلین کتابفروشی به نامِ «هدایت» راه انداخت تا هم آرزوی هدایت عملی شود و هم خودش راهی برای «شکل دادن به زندگی» پیدا کند: «در اینجا، زندگی نیست، فقط نوعی زنده ‌بودن است. بعضی‌ها سعی می‌کنند به این شکل بدهند. مرتب از زنده‌ بودن بیرون بیایند و به زندگی شکل بدهند.» بخش عمده‌ای از رمان «تماما مخصوص» یا به بیان دیگر، عصاره این رمان، روایت تلاش برای شکل دادن دوباره به زندگی است، چیزی فراتر از دست‌وپا زدن برای زنده ماندن. شاید به همین دلیل هم روایتی مخصوصِ معروفی است و ریشه در تجربیات بی‌واسطه او در زندگی پرفراز و نشیبش دارد.  

 


عباس معروفی سمفونی مردگان

دیگر مطالب نقد کتاب

چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.


جوانان همچون طبقه

آیا همان‌گونه که قائل به سیاستِ جنسیتی، سیاست طبقاتی، سیاست طبقه کارگر یا سیاست تهی‌دستان هستیم می‌توانیم از مقوله‌ «سیاست جوانان» نیز سخن گفت؟ این پرسشی است که آصف بیات در مقاله «سیاست جوانی یا شیوه سیاست‌ورزی جوانان» مطرح می‌کند و سپس به صورت‌بندیِ شکل‌های بروزِ این سیاست‌ورزی می‌پردازد. او سعی می‌کند با تحلیلِ جوانان به‌عنوانِ مقوله‌ای با سیاست‌های مشخص به خود، لوازم مورد نیاز برای درک این گروه جامعه را تدارک ببیند. در این مسیر، شناختِ مطالبات جوانان از ضروریاتی است که به سیاست جوانان شکل می‌دهد. اگرچه به‌گفته آصف بیات، برخی در نگاه به جوانان به‌عنوان یک مقوله هدفمند تردید دارند یا آن را تنها یک ابداع تصور می‌کنند، سیاست‌ورزی جوانان خاصه در این دوران مقوله‌ای اساسی است که با تحلیل آن می‌توان به سازوکار برخی از جنبش‌های اجتماعی نیز پی برد.     


16 آذر هر سال

سازمان دانشجويان دانشگاه تهران به‌عنوانِ تجربه‌اي آغازين در زمينه فعاليت‌هاي دانشجويي ايران، موضوع كتابي با همين عنوان است كه پيشينه مبارزات دانشجويي در ايران بين سال‌هاي 1320 تا 1332 را بررسي كرده است. ابوالحسن ضياء ظريفي مولفِ «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران»، در اين كتاب نشان مي‌دهد كه اين سازمان به‌عنوان تجربه‌اي ابتدايي در عرصه فعاليت‌هاي دانشجويي در سال‌هاي مياني دهه بيست، دست‌كم به لحاظ انسجام صنفي و تأثير سياسي ديري نمي‌پايد كه به نهادي نيرومند و موثر در عرصه سياست بدل مي‌شود كه از حيثِ صنفي و سياسي در تاريخ معاصر ما بديلي نداشته است. اين كتاب در چهار بخش عمده به‌طور مفصل پيشينه تاريخي مبارزات دانشجويي، اعتراضات دانشجويي و سازماندهي مبارزات و شكل‌گيري سازمان دانشجويان دانشگاه تهران و جنبش‌هاي موثر دانشجويي در داخل و خارج از كشور را مورد واکاوی قرار مي‌دهد و از اين منظر، مي‌توان گفت از جامع‌ترين آثاري است كه به زواياي مختلفِ جنبش‌هاي دانشجويي ايران پرداخته و در اين مسير از تحليل و شرح كوچك‌ترين جزئيات و تحركات دانشجويي چشم‌پوشي نكرده است. از اين‌روست كه كاوه بيات، تاريخ‌نگار معروف معاصر كه بر دوره مشروطه و پهلوي تسلط كافي دارد، در مقامِ دبير اين مجموعه، اين كتاب را گام موثري در بازشناسي وجهي از فعاليت‌هاي دانشجويي مي‌خواند كه چندان به‌درستي شناخته نشده است.


نامه‌های پر تب‌وتاب بورخس

نامه‌ها شخصی‌ترین مکتوباتِ افراد است که مکنونات درونی و احساسات و افکار پنهان و پیدای آنان را نشان می‌دهد. از این‌رو شاید از خلالِ نامه‌های افراد بیشتر می‌توان به شخصیت، تجربیات زیسته‌شان و روزگاری که سپری کردند پی برد. نامه‌ها به‌طور معمول آخرین بخش از مجموعه آثار چاپ‌شده نویسندگان هستند که گویا بیشتر به درد حرفه‌ای‌ها و منتقدان ادبی می‌آیند اما نامه‌ها خاصیت دیگری نیز دارند و آن اهمیتی است که در زندگینامه‌نویسی افراد پیدا می‌کنند. روایتِ خود افراد از آنچه بر آنان گذشته، بی‌تردید معتبرین روایت از زندگی آن‌هاست. اما اینکه نامه‌ها رد میان دیگر نوشته‌های نویسندگان و هنرمندان کمتر به‌حساب می‌آیند، شاید به این دلیل هم باشد که «نامه» رفته‌رفته ارزش اجتماعی خود را از دست داده و بیشتر خصوصی و حاشیه‌ای به شمار می‌رود. گرچه این اواخر، نامه به‌عنوان یک نوع ادبی شناخته شده و در میان ادبیات جدی و سرگرم‌کننده، جایگاهی برای خود دست‌وپا کرده‌ است. بورخس که نامه‌های او یک دهه بعد از مرگش کشف شد، نامه را تا حدی پوچ و ماحصل ایده‌های ناپخته می‌داند و البته معتقد است گاه نامه متنِ پرمایه‌ای خواهد بود.  نامه‌های او به دو تن از دوستانش که این اواخر در کتابی با عنوان «نامه‌های پر تب‌وتاب» ترجمه و منتشر شد، از ایده‌هایی خبر می‌دهد که بعدها در داستان‌ها و جهانِ نویسنده ظاهر شدند. در سالروز تولد بورخس (24 اوت 1899- 14 ژوئن 1986) مروری می‌کنیم بر نامه‌های یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم که به مناسبت صد سالگی او منتشر شد.


عبرت از کودتا

از کودتای 28 مرداد 1332 تاکنون حدود هفت دهه می‌گذرد اما این رویداد تاریخی همچنان محلِ نقد و نظراتِ مختلفی است. عمده نقدهایی که به نقشِ عوامل داخلی در کودتا پرداخته‌اند با محوریت حزب توده و عملکرد این حزب در برخورد با نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت ملی، سیاست‌های مصدق و دست آخر، کودتای 28 مرداد شکل گرفته‌اند. در این میان، خلیل ملکی از چهره‌های مطرح سوسیالیست و طرفداران مصدق تندترین نقدها را به حزب توده و رفتار این حزب در مواجهه با کودتا دارد و همین انتقادات مبنای کتابِ «درس 28 مرداد» است که به‌عنوان یکی از منابع مربوط به این واقعه تاریخی قابل‌تأمل و بازخوانی است.