جوانان همچون طبقه

سیاست جوانی یا شیوه سیاست‌ورزی جوانان

1401/09/26

آیا همان‌گونه که قائل به سیاستِ جنسیتی، سیاست طبقاتی، سیاست طبقه کارگر یا سیاست تهی‌دستان هستیم می‌توانیم از مقوله‌ «سیاست جوانان» نیز سخن گفت؟ این پرسشی است که آصف بیات در مقاله «سیاست جوانی یا شیوه سیاست‌ورزی جوانان» مطرح می‌کند و سپس به صورت‌بندیِ شکل‌های بروزِ این سیاست‌ورزی می‌پردازد. او سعی می‌کند با تحلیلِ جوانان به‌عنوانِ مقوله‌ای با سیاست‌های مشخص به خود، لوازم مورد نیاز برای درک این گروه جامعه را تدارک ببیند. در این مسیر، شناختِ مطالبات جوانان از ضروریاتی است که به سیاست جوانان شکل می‌دهد. اگرچه به‌گفته آصف بیات، برخی در نگاه به جوانان به‌عنوان یک مقوله هدفمند تردید دارند یا آن را تنها یک ابداع تصور می‌کنند، سیاست‌ورزی جوانان خاصه در این دوران مقوله‌ای اساسی است که با تحلیل آن می‌توان به سازوکار برخی از جنبش‌های اجتماعی نیز پی برد.     

اغلب بحث‌های مربوط به جوانان به‌ یک گروه سنی در جامعه اشاره دارد نه یک مقوله مفهومی که معناهای تحلیلی با خود به همراه دارد. بسیاری از نوشته‌ها و مباحثِ مربوط به «جنبش‌های جوانان» نیز چنین ماهیتی دارند. این نگرش البته منحصر  به خاورمیانه نیست و پدیده‌ای به نظر می‌رسد که در ادبیات مربوط به جوانان و سیاست به‌طورکلی رواج دارد. به بیان دقیق‌تر، در این رویکرد به مسئله «جوانان در سیاست» پرداخته می‌شود و کمتر به «سیاستِ جوانان» گرایش دارد. «بحث‌های جوانان در سیاست مسلما به ما درباره ابعاد توجه جوانان به زندگی اجتماعی یا دخالت آنان در این زندگیِ اجتماعی بسیار می‌آموزد -لیکن درباره ویژگی‌‌های آن- دلمشغولی‌ها، شکل‌ها، جهت‌ها، مشکل‌ها یا نویدهای چنین مشارکت سیاسی بسیار کم به ما آگاهی می‌دهند. از این‌رو ما نیاز به کاوش در سیاست جوانان داریم.»

آصف بیات بر نکته مهمی دست می‌گذارد که ایده سیاست جوانان را حولِ محور آن بررسی می‌کند: اینکه چشم‌انداز سیاسی یک فرد جوان ممکن است منحصرا به‌واسطه دلمشغولی او به جوانی‌اش شکل نگرفته باشد، بلکه همچنین ناشی از جایگاه او به‌عنوان یک شهروند، تهی‌دست، زنان یا عضوی از یک اقلیت نیز تأثیر گرفته باشد. آنچه موجب می‌شود جوانان به‌مثابه یک طبقه در سرنوشت جامعه خود مداخله کنند و در قامتِ کنشگران دگرگون‌ساز در جامعه ظاهر شوند. یک بررسی گفتمانی رایج و همچنین آثار پژوهشیِ آکادمیک درباره انقلاب‌های عربی هیچ جای شکی درباره حضور تعیین‌کننده جوانان در این رویدادهای سرنوشت‌ساز سیاسی باقی نمی‌گذارد. آصف بیات که سال‌ها در مورد جنبش‌های اجتماعی و سیاسی خاصه بهار عربی و تحولات مصر پژوهش کرده است، معتقد است هیچ گروه اجتماعیِ دیگری به‌اندازه جوانان در این رخدادهای دگرگون‌کننده کسب اعتبار نکردند و هیچ زمان دیگری از تاریخ سیاسی خاورمیانه شاهد این حد توجه به جوانان نبوده است، چه به‌مثابه قربانیانی که به‌لحاظ اقتصادی به حاشیه رانده شده یا به‌عنوان عامل‌های تحول. «نوشته‌های فراوانی از نقش برجسته جوانان و دانشجویان در جنبش‌های ملی و انقلاب‌های این منطقه حکایت می‌کنند. آنها اظهار می‌دارند که چگونه، به‌عنوان نمونه، جوانان خشمگین متحمل بالاترین درصد بیکاری در جهان بودند و چگونه آنها از فرمانبران منفعل به کنشگرانِ فعال تحول پیدا کردند، چگونه خیزش جنبش جوانان انقلاب را برانگیخت.»

درواقع مفهوم «انقلاب‌های جوانان» که به بهار عربی ارجاع می‌دهد، بی‌درنگ اشاره دارد به تمایل مفروض جوانان به سیاست رادیکال. نمونه‌های تاریخی بسیاری از این دست را می‌توان برشمرد که در آن جوانان در صف مقدمِ تغییرات عمده جامعه نقش داشته‌اند و در مقامِ کنشگران اصلی جنبش‌های مهم سیاسی در تاریخ ظاهر شدند، از یونان باستان تا انقلاب انگلیس، از اصلاحات پروتستانیسم در اوایل قرن نوزدهم تا رویدادهای سرنوشت‌سازِ دهه شصت قرن بیستم، و در دوران میان دو جنگ جهانی، که جوانان به چنان جایگاه مهمی یافتند که جریان‌های سیاسی چپ و راست، سرمایه‌گذاری عمده‌ای در ظرفیت تحول‌آفرینی این گروه از جامعه انجام دادند و این امر زمینه‌ساز رشد جنبش‌های جوانان شد. رخدادهای تاریخی دهه شصت قرن بیستم نیز بیش از هر زمان دیگری جوانان را در صف نخست سیاست‌های انقلابی قرار داد. شورش جوانان در برکلی و «جنبش آزادی بیان» در سراسر فضاهای دانشگاهی آمریکا گسترش پیدا کرد و با شورش جوانان و دانشجویان در اروپا و آمریکای لاتین و دیگر نقاط جهان پیوند خورد. به‌ویژه با اعتصاب‌های عمومیِ ماه مه 1368 در کارخانه‌ها و دانشگاه‌ها که جوانان را چنان جلوه داد که گویا ذاتا دارای منش انقلابی‌اند. بعد از این وقایع تاریخی، تحلیلگران درصدد درکِ جایگاه جوانان برآمدند. برخی از تضاد نسلی سخن گفتند که جایگزینِ تضاد طبقاتی شده است. برخی دیگر، جوانان را به‌مثابه طبقه جدید انقلابی دانستند که جای پرولتاریا به‌مثابه عامل دگرگون‌ی سیاسی را گرفته است. تا حدی که «تصور جوانان همچون طبقه و دانشگاه همچون سنگرِ جدید سیاست انقلابی میان برخی از نظریه‌پردازان بزرگ اجتماعی نظیرِ جروم فراند، فرد هالیدی، سی. رایت میلز و هربرت مارکوزه بسیار پُرطنین بود.» و آلن تورن جامعه‌شناس فرانسوی مدعی شد که دانشگاه همان جایگاهی یافته است که کارخانه سرمایه‌داری.

اما برای تعریف دقیق مفهومِ «سیاست جوانی» یا «سیاست جوانان»، در وهله اول باید آن را از دیگر مفاهیم نزدیک به جوانان جدا کرد و حدود تازه‌ای برای این مفهوم به دست داد. به این ترتیب، سیاست جوانی یا سیاست دانشجویان شاملِ حقوق دانشجویان، هزینه تحصیلی و سیاست‌های آموزشی، یکسان نیست. همچنین مترادف با مجادلاتی که در فضای دانشگاهی شکل گرفته نخواهد بود. در عین حال، «سیاست جوانان» با فعالیت سیاسی شاخه جوانان سازمان‌ها و احزاب و جنبش‌های مختلف تفاوت دارد. «سیاست جوانان» که آصف بیات آن را مفهوم‌پردازی می‌کند، عبارت است از «مدعیِ جوانی شدن یا اعاده جوانی نمودن» که بیانگر چالش جمعی‌ای است که هدف اصلی‌اش، دفاع و گسترشِ عادتواره‌های جوانی است؛ یعنی مجموعه‌ای از ترتیب‌ها، اسلوب‌های بودن، ادراک و رفتار کردن که براساسِ واقعیت جامعه‌شناختی جوان بودن شکل گرفته است. مخالفت یا محدود کردن این عادتواره می‌تواند موجبِ دامن زدن به اعتراض جوانان می‌شود.

آصف بیات، بعد از این تعریف اذعان می‌کند که به‌رغمِ این دقت مفهومی، زندگی واقعی پیچیده‌تر است. «واقعیت آن است که بیشتر جوانان دانشجو هستند و بیشتر دانشجویان جوان‌اند و تقریبا همگی در عین حال شهروندانی هستند که دلمشغولی‌های گسترده‌تری دارند. به عبارت دیگر سیاست جوانان چالش‌هایی را در برمی‌گیرد که ناشی از جایگاه‌های چندگانه آنان به عنوان جوان، دانشجو و شهروند است که از صافیِ طبقاتی، جنسیتی، نژادی و دیگر هویت‌ها می‌گذرد. در نتیجه با وجود آنکه جوانان اغلب پیگیر خواست‌های خاص جوانی‌شان از طریق سیاست‌های فرهنگی هستند، آنها ممکن است خواسته‌های جوانی‌شان را با دیگر دلمشغولی‌های‌شان در جایگاه دانشجو و شهروند درآمیزد تا علیه فساد، سرکوب سیاسی یا محرومیت شهری بسیج کنند، همان‌گونه که ما شاهد آن در زمانِ خیزش عربی و بعد از آن بودیم. با این حال، جوانان در درگیری‌شان در مبارزه‌های سیاسی گسترده‌تر، اغلب با خود مقدار قابل توجهی از سلیقه‌ها و حساسیت‌های جوانی می‌آورند که اغلب در دیوارنگاری‌های سیاسی، شیوه‌های اجتماعی بودن، سرگرمی‌ها و انرژی جوانی دیده می‌شود.» مسئله این است که صِرف حضور جوانان متعهد به انضباط سیاسی و اخلاقی، لزوما از آنها پیشگامان جنبش جوانان نمی‌سازد، زیرا که جوانان به‌عنوان یک طبقه‌بندی سِنی قادر نیستند یک چالش همگانی علیه اقتدار سیاسی و اخلاقی را سازمان دهند بی‌آنکه ابتدا به جوانان در مقامِ یک مقوله اجتماعی بدل شوند، یعنی به کنشگر تحول یابند.

جوانان به‌عنوان یک گروه اجتماعی و کنشگران جمعی، پدیده‌ای مدرن و شهری‌اند که رفتار آنان را بدون در نظر گرفتن تعامل کنش جوانان و ساختارهای اجتماعی وساطت‌شده توسط فرهنگ سیاسی و فرصت‌های سیاسی نمی‌توان درک کرد. مطالبات جوانان اغلب در سطح فرهنگی و به‌شکلِ «مطالبه بر سر سبک زندگی» بروز پیدا می‌کند. اما جوانان در سیاست‌های فرهنگی و در رقابت‌های سیاسی شرکت دارند. نکته کلیدیِ بحث پیرامون «سیاست جوانان» یا «سیاست‌ورزی جوانان» این است که جوانان برای آنکه در جامعه به‌عنوان کنشگران دگرگون‌ساز عمل کنند، باید از مطالبات منحصر به جوانان فراتر بروند و بر خواست‌های گسترده‌تر شهروندی تکیه کنند. البته ممکن است مطالبه سبک زندگیِ دلخواه از طرف جوانان با خواست فراگیر جامعه‌ و دگرگونی سیاسی و اجتماعی‌ پیوند بخورد، اتفاقی که اخیرا در کشور ما رقم خورده است.

 

  • «طبقه، سیاست و نظریه اجتماعی»، آصف بیات، ترجمه کیهان صفری، نشر شیرازه

 


سیاست جوانی شیوه سیاست‌ورزی جوانان

دیگر مطالب نقد کتاب

زندگی یک شورشی

میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهره‌های انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانواده‌ای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهم‌ترین چهره‌های آنارشیسم جمع‌گرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سال‌های زندگی‌اش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفت‌آوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزای‌خوانه‌‌ای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.  


پس از کودتا

برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکت‌های خصوصی ایالات متحده در شکل‌گیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکل‌گیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمده‌ای از صاحب‌نظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران می‌دانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب می‌کوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بین‌المللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاری‌های آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.


نویسنده‌ای که از میان مردم برخاست

جلال آل‌احمد بی‌تردید یکی از مسئله‌زاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غرب‌زدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خوانده‌اند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و به‌واسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانه‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای سیاسی شناخته شد. امید طبیب‌زاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آل‌احمد و معاصرانش» به جنبه‌های مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آل‌احمد با معاصرانش هم‌چون نیما یوشیج، همایون صنعتی‌زاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیین‌کننده جلال آل‌احمد را در دورانش نشان می‌دهد.


انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند

انور خامه‌ای یکی از جوان‌ترین اعضای گروه معروف به پنجاه‌وسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار می‌رفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقاله‌ای به زندگیِ سیاسی انور خامه‌ای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخش‌های مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سا‌ل‌ها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخ‌نگاری‌هایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامه‌ای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی می‌خواند که در زندان مارکسیست شد.


چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.