چهره‌‌ای چندسویه از استالین

استالین به روایت دویچر

نیما آصف
1399/10/03

استالین از مهم‌ترین چهره‌های قرن بیستم است که برخلاف روایت غالب، آنچه دوران حکومتش را حائز اهمیت می‌کند صرفا سرکوب و اختناق دوران او نیست. سلطه روایت غالب که چهره‌ای تک‌بعدی از استالین به دست می‌‌دهد، به‌قدری است که به تعبیری حتی می‌توان او را چهره‌ای سرشناس اما ناشناخته دانست. یکی از مهم‌ترین نکاتی که درباره دوره استالينيسم کمتر مورد بررسي قرار گرفته است، نخستين برنامه‌هاي اقتصاد‌سياسي سوسياليسم است. اهميت اين موضوع به حدی است که حتی مورخ سرشناسی چون ادوارد هالت کار در بررسی‌اش از آن دوران، از استالين با عنوان «فرشته نجات انقلاب اکتبر» ياد کرده است. اما تاريخ‌نگاری‌های يک‌سویه‌نگر بيشتر از استالین تنها یک «ايوان مخوف» در اذهان ساخته‌اند که تنها از ماشین سرکوب و کشتار استفاده کرده است و هیچ نقطه مثبتی در حیات سیاسی او دیده نمی‌شود.

 

 زندگینامه‌هایی که درباره استالین به فارسی ترجمه شده‌اند مشتی نمونه خروارند از همه آنچه روایت غالب درباره او ساخته است. اغلب این آثار، تنها به گوشه‌هایی از زندگی استالین پرداخته‌اند یا برخی زوایای خاص زندگی او را برجسته کرده‌اند و کمتر به فراز و فرودهای حیات سیاسی او که اتفاقا مهم‌ترین بخش زندگی او است توجه کرده‌اند. اغلب زندگینامه‌هایی که درباره استالین منتشر شده‌اند، چهره‌ای تخت از شَری مطلق ارائه می‌کنند، در حالی که استالین شاید بیش از دیگر شخصیت‌های تاریخی، چهره‌ای چندگانه داشته است. آندره مالرو یک‌بار در پاسخ به این پرسش که استالین چه نوع شخصیتی داشت گفته بود:

«یک کمونیست راستین؟ یک دیکتاتور دیوانه، فرصت‌طلب و تشنه قدرت؟ یک اصلاحگر اجتماعی و اقتصادی؟ یک بیمار روانی و انباشته از بدگمانی؟ یا یک شخصیت کارساز که پایه‌های قدرت دولت شوروی را بنیان نهاد؟ من بر این باورم که استالین آمیزه‌ای از همه این صفات بود، یک شخصیت چندبعدی و انباشته از تضاد...».

در بین انواع و اقسام آثاری که درباره زندگی استالین منتشر شده‌اند، کتاب «استالین» ایزاک دویچر را می‌توان استثنایی بر قاعده‌‌ای کلی دانست. دویچر در 1907 در چکسلواکی متولد شد و بعدتر به همراه پدر و مادرش به لهستان مهاجرت کرد. او نخست به‌عنوان روزنامه‌نگار با نشریات لهستان به همکاری پرداخت و در سال 1926 به عضویت حزب کمونیست لهستان درآمد و چند سال بعد ازجمله کسانی بود که به خاطر مخالفت با استالین گرفتار تصفیه‌های حزبی شدند. با اشغال لهستان توسط آلمان نازی، دویچر مجبور به ترک لهستان شد و به لندن رفت و در آنجا با نشریه‌ها و روزنامه‌های مشهوری نظیر «اکونومیست» و «ابزرور» همکاری کرد. او همچنین در این دوره به‌عنوان تحلیل‌گر سیاسی با رسانه‌های بریتانیا همکاری کرد. در نتیجه می‌توان دویچر را ازجمله چهره‌های چپِ مخالف استالین دانست و این مخالفت در ارزیابی او از استالین و دوران او بی‌تأثیر نیست، با این حال آنچه اثر دویچر درباره استالین را حائز اهمیت می‌کند این است که او از زندگینامه‌های دیگری که صرفا به یک بُعد از زندگی استالین پرداخته‌اند، فراتر می‌رود و تصویری جامع‌تر از زندگی سیاسی استالین به دست می‌دهد.

آن‌طور که خود دویچر هم می‌گوید،‌ او هیچ‌گاه پیرو کیش استالین نبوده و جنگ سرد هم جنگ او نبوده است. با این حال او می‌گوید تلاش کرده در این کتاب تحت تأثیر جریا‌ن‌ها و روندهای تاریخی قرار نگیرد:

«این بیوگرافی را، حدود سیزده یا چهارده سال پیش، بیشتر برای خواننده متوسط تا متخصص نوشته و نهایت سعی خود را جهت گنجانیدن وقایع اساسی زندگی استالین به‌گونه‌ای حتی‌المقدور ساده و غیرقابل بحث، در آن به کار برده‌ام. زمانی که تهیه نقشه کار را آغاز کردم، هنوز تب ستایش استالین که در جریان جنگ رواج داشت، در میان مردم و مطبوعات این کشور فرو ننشسته بود. هنگامی که کتاب را به پایان می‌بردم، هواپیماها بر فراز برلن می‌غریدند و استالین به مسئول شرور جنگ سرد بدل شده بود. تغییرات حاد فضای سیاسی تأثیری بر نحوه برخورد من با استالین ننهاده است.»

«استالینِ» دویچر پس از انتشار، با واکنش‌های متضادی هم روبرو شد. خود دویچر نیز به این واکنش‌ها اشاره کرده و می‌گوید که کتابش به دلایلی به‌غایت متضاد مورد ستایش یا نقد قرار گرفته است. اثر او برای برخی به‌عنوان «افشاگر استالین» مطرح بوده و در نظر برخی دیگر «مدیحه‌ای» بوده است برای استالین و حتی در آن واحد آن را افشاگر و ستایشگر دانسته‌اند.

دویچر در مقدمه‌ سال 1961 کتاب، به‌خوبی درباره شیوه‌ تاریخ‌نگاری‌اش در نوشتن زندگینامه سیاسی استالین توضیح داده است. اینکه چطور تلاش کرده پیچیدگی‌های شخصیت استالین را دریابد و به تصویر بکشد:‌

«بسیار نادراند کسانی که پیچیدگی‌های خارق‌العاده شخصیت تصویر شده و نیز پیچیدگی تصویری را دریافته باشند که استالین را، از روبرو، همچون خلف بلافصل لنین، و از نیمرخ، همچون فرمانروایی از تبار ایوان مخوف می‌نمایاند. اعتراف می‌کنم که در این کتاب نهایت سعی خود را به کار برده‌ام تا با دیدی عینی به مسائل بنگرم.»

دویچر می‌گوید به‌دشواری توانسته به نگرشی عینی دست یابد. او نوشته ساده‌ترین کار برایش ارائه تصویری متهم‌کننده از استالین بوده، چرا‌که او از اوایل سال‌های دهه سی به مخالفت با استالین پرداخته بود. از این‌رو زندگینامه سیاسی استالین به قلم دویچر را می‌توان یکی از بهترین آثاری دانست که درباره زندگی و حیات سیاسی استالین منتشر شده است.

جلد دوم این کتاب با عنوان «استالین، تزار سرخ» با ترجمه بهرام نظام‌آبادی و محمد رفیعی مهر‌آبادی به فارسی منتشر شده است. مترجمان کتاب در مقدمه‌شان اشاره کرده‌اند که علی‌رغم اهمیت کتاب دویچر، همچنان می‌توان رگه‌هایی از «حب و بغض» او را به‌عنوان مخالف استالین در کتاب مشاهده کرد با این حال مترجمان به این نکته هم اشاره کرده‌‌اند که «دویچر در مقایسه با سایر کارشناسان مسائل دنیای کمونیسم در غرب از منزلت خاصی برخوردار است چراکه آگاهی‌های وسیعی از این مسائل داشته و تا حدودی بی‌غرض‌تر از آنان می‌باشد.»

مترجمان جلد دوم کتاب، به برخی لغزش‌های دویچر هم اشاره کرده‌اند، ازجمله به اینکه نویسنده هیچ اشاره‌ای به سیاست ضد دینی و ضد‌ مذهبی استالین نکرده است، در حالی که آن‌ها این موضوع را یکی از ارکان سیاست داخلی استالین دانسته‌اند. آن‌ها همچنین برخی مقایسه‌هایی که در کتاب میان استالین با شخصیت‌های دیگری نظیر عیسی مسیح و هیتلر صورت گرفته را غلط و نامربوط دانسته‌اند.


استالین تزار سرخ قرن بیستم ايوان مخوف انقلاب اکتبر ایزاک دویچر

دیگر مطالب نقد کتاب

زندگی یک شورشی

میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهره‌های انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانواده‌ای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهم‌ترین چهره‌های آنارشیسم جمع‌گرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سال‌های زندگی‌اش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفت‌آوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزای‌خوانه‌‌ای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.  


پس از کودتا

برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکت‌های خصوصی ایالات متحده در شکل‌گیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکل‌گیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمده‌ای از صاحب‌نظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران می‌دانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب می‌کوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بین‌المللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاری‌های آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.


نویسنده‌ای که از میان مردم برخاست

جلال آل‌احمد بی‌تردید یکی از مسئله‌زاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غرب‌زدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خوانده‌اند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و به‌واسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانه‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای سیاسی شناخته شد. امید طبیب‌زاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آل‌احمد و معاصرانش» به جنبه‌های مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آل‌احمد با معاصرانش هم‌چون نیما یوشیج، همایون صنعتی‌زاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیین‌کننده جلال آل‌احمد را در دورانش نشان می‌دهد.


انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند

انور خامه‌ای یکی از جوان‌ترین اعضای گروه معروف به پنجاه‌وسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار می‌رفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقاله‌ای به زندگیِ سیاسی انور خامه‌ای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخش‌های مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سا‌ل‌ها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخ‌نگاری‌هایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامه‌ای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی می‌خواند که در زندان مارکسیست شد.


چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.