راویانِ نفت

هفتاد سال از ملی شدن صنعت نفت ایران می‌گذرد و در این سالیان انبوه نقد و تفسیرها درباره ملی شدن نفت یا به‌تعبیری ناسیونالیسم نفتی در ایران مطرح شده است: اینکه ملی شدن نفت به نفعِ ایران بود یا مغایر با قواعد قراردادهای بین‌المللی بود و سودِ مردم شاید با مشارکت خارجیان بیشتر تأمین می‌شد و از این‌دست نقد و نظرات. با این‌ اوصاف، بی‌تردید ملی شدن صنعت نفت ایران که ریشه که در سالیانِ سال تجمل استبداد و استعمار بود، فراتر از این حساب‌کتاب‌ها بر مبنای سود و زیان است. ملی شدن نفت، که رؤیای مصدق و مردم ایران بود معنایی بیش از خودِ این مصوبه داشت و هویتی به ایران و ایرانیان بخشید که سال‌ها از آنان سلب شده بود. سیاستی را ممکن ساخت که در میدانی بیرون از قدرت یا بهتر بگوییم زور جهانی و استبداد داخلی، قرار داشت. باری، صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1329 مصوب شد و گرچه از تبعاتِ ناساز آن، کودتای 28 مرداد 1332 بود و طرد مصدق از صحنه سیاست، این برهه گسستی تاریخی را رقم زد که بازگشت به پیش از آن برای همیشه ناممکن شد. در پرونده «راویان نفت» با مروری بر مهم‌ترین آثاری که به مسئله ملی شدن نفت و سیاستِ مصدق پرداخته‌اند، سعی کردیم «کتابخانه نفت» فراهم آوریم و از زوایای مختلف از میانِ خاطراتِ مخالفان و موافقان مصدق این رویداد تاریخی را واکاوی کنیم. زندگی سیاسی محمد مصدق، را از نگاه همایون کاتوزیان مرور کردیم. زندگینامه مصدق به روایت مصطفی اسلامیه را خواندیم. تاریک‌جاهای ملی شدن نفت را در کتابِ «کودتا» اثر یرواند آبراهامیان دنبال کردیم. نهضت ملی و سیاستِ دکتر مصدق را از نگاه خلیل ملکی مورد بررسی قرار دادیم. در مصاحبه‌های پروژه تاریخ شفاهی هاروارد به جست‌وجوی سیمای محمد مصدق و ملی شدن نفت برآمدیم. دامنه این بحث به 16 آذر 1332 و ماجراهای دانشگاه تهران هم کشیده شد و روایتی از نسبتِ این روز با مصدق و آرمان‌هایش به دست دادیم. و سرانجام، مروری داشتیم بر چهار جلد کتابِ جامع و دقیق «خواب آشفته نفت» اثر محمدعلی موحد که به‌عبارتی انجیلِ نفت است و ماجرای ملی شدن نفت و خاستگاه و پیشینه و تبعاتِ آن را از میان اسناد و مستنداتِ موجود را از زوایای مختلف بررسی کرده است. ویدئویی هم تدارک دیده ایم در مورد زمینه ملی شدن نفت در ایران که با قطحی‌های متعدد و وضعیت معیشتی مردم هم مرتبط بود و اینکه چطور مصدق بر کنترل کامل منابع نفتی توسط دولت ایران پافشاری کرد و از پذیرش پیشنهادهای  بریتانیا مبنی بر ادامه‌دار شدن فعالیت  شرکت‌های وابسته به بریتانیا در خوزستان اجتناب ورزید و بریتانیا را مجبور به ترک بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری نفتی تاریخ تا به آن لحظه کرد.  

در مرور این خاطرات و مستندات و آثار، بنا داشتیم با کنار هم گذاشتنِ این روایات، در آستانه هفتاد سالگی ملی شدن صنعت نفت، واقعیتی مستند و روشن از این رویداد و شخصیت سیاسیِ دکتر مصدق به دست دهیم و در عین حال، نوعِ تاریخ‌نگاریِ این واقعه را مرور کنیم.

 

مطالب پرونده

معبر پردردسر ملی شدن نفت

ملی شدن صنعت نفت ایران هفتاد ساله شد. همیشه، آخرین روز سال، ۲۹ اسفند با نهضت ملی نفت و نام دکتر مصدق پیوند دارد. در این هفتاد سال انبوهی از  مطالعات و کتب و نشریات درباره تاریخ‌نگاری نهضت ملی نفت و کارنامه دکتر مصدق منتشر شده است. آثاری که از شَر داوری‌های یک‌طرفه در امان نبوده‌اند. برخی در ستایش از مصدق زیاده رفته‌اند و برخی دیگر در انتقاد از او و نهضت ملی نفت از جاده انصاف خارج شده‌اند. اما اگر قصد یک مطالعه همه‌جانبه و درک ظریف‌ترین وقایع و حوادث تاریخ نفت ایران را دارید، بهترین و مناسب‌ترین کتاب، «خواب آشفته نفت» اثر بی‌همتای محمدعلی موحد است. پژوهشی پردامنه که در چهار جلد منتشر شده است. اولین جلد از مجموعه «خواب آشفته نفت» بیست سال پیش منتشر شد و آخرین رساله آن، در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است. اثر موحد را باید کامل‌ترین پژوهش منتشرشده درباره تاریخ نفت ایران دانست. این اثر چهارجلدی، تحولات مربوط به نفت و تأثیر آن بر سیاست داخلی و خارجی ایران را از قرارداد دارسی و کشف نفت در ایران آغاز می‌کند و تا کودتای ۲۸ مرداد و امضای قرارداد کنسرسیوم ادامه می‌دهد. سه جلد اصلی کتاب، مربوط به دهه بیست و ابتدای دهه سی و درباره دوران کنشگری دکتر محمد مصدق در عرصه سیاست ایران است و جلد چهارم به سال‌های انتهای دوره قاجار و به‌خصوص تحولات مربوط به نفت در دوران زمامداری رضاشاه پهلوی پرداخته است. مروری کوتاه بر هرکدام از مجلدات خواب آشفته نفت می‌تواند در معرفی بهتر این کتاب یاری‌مان کند:

نام مصدق سر زبان‌ها افتاد

با ترور حاج‌علی رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده ملی شدن نفت از میان برداشته شد. و در روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت مجلس شورای ملی، طرح ملی کردن صنعت نفت را که توسط دکتر مصدق ارائه شده بود پذیرفت. طرح، در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۲۹ به تصویب مجلس رسید و سپس با تأیید سنا و محمدرضا شاه در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ صنعت نفت در ایران ملی شد. یکی از بزرگ‌ترین رانه‌های این تصمیم مسئله فقر در ایران بود. در دهه بیست شمسی، ایران بلوای نان و قطحی‌های متعدد را پشت‌سر گذاشته بود و وضعیت معیشتی مردم بسیار وحشتناک بود.

ایران منابع نفتی بسیاری داشت و شرکت‌ آنگلو-پرشین  نفت که از سال ۱۲۸۷ در جنوب ایران مستقر شده بود، در سال ۱۳۲۸ نام آن به آنگلوـ ایرانی تغییر یافت و تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین کمپانی‌های نفتی دنیا شد. پس از بالا رفتن تقاضای نفت در جهان، سهم دولت ایران از بهره‌برداری نفت کارخانه‌های تحت نظارت بریتانیا به چیزی بیشتر از ‍۱۰۰ میلیون پوند می‌رسید، اما بخش بسیار کوچکی از این عدد در واقعیت به دولت ایران پرداخت می‌شد. 

پس از پافشاری مصدق بر کنترل کامل منابع نفتی توسط دولت ایران و اجتناب او از پذیرش پیشنهادهای  بریتانیا مبنی بر ادامه‌دار شدن فعالیت  شرکت‌های وابسته به بریتانیا در خوزستان بر اساس شروط پیشین، خدمه‌ بریتانیایی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجبور به ترک خاک ایران شدند. در بریتانیا، نام مصدق سر زبان‌ها افتاده بود، و دولت بریتانیا به کوتاهی در پشتیبانی از کمپانی‌های نفتی متهم شد. در نهایت بریتانیا مجبور به ترک بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری نفتی تاریخ تا به آن لحظه شد. که البته با کودتای 28 مرداد ۱۳۳۲ خروج بریتانیا به خروجی موقت تبدیل شد. 

 

او که بنا نبود...

هفت دهه پس از تصویب قانون ملی شدن نفت در ایران، آثار متعددی درباره روند ملی شدن نفت منتشر شده که هریک از زاویه‌ای خاص به موضوع نگریسته‌اند. در کنار اسنادی که به‌مرور در این سال‌ها منتشر شده‌اند و هریک گوشه‌ای از واقعیت را روشن کرده‌اند، برخی چهره‌هایی که در نهضت ملی شدن نفت حضور داشته‌اند نیز خاطرات و روایت‌های خود را منتشر کرده‌اند که این نیز بخشی دیگر از یکی از مهم‌ترین نقاط تاریخ معاصر ایران را روشن می‌کند. بخشی از این روایت‌ها، در مصاحبه‌های پروژه تاریخ شفاهی هاروارد منتشر شده‌اند. در برخی از این مصاحبه‌ها، موضوعی خاص به یک شکل روایت شده و در برخی دیگر تفاوت در زاویه دید راویان سبب شده که میان روایت‌های مختلف اختلاف‌های گاه پررنگی دیده شود. کنار هم قرار دادن این روایت‌ها و بررسی جامع آن‌ها در کنار اسناد مختلفی که در دست است، واقعیتی ملموس‌تر و جاندارتر از ماجرا به دست می‌دهد. تاریخ‌نگاری سنتی ما از گذشته در اختیار دبیران بوده و آن‌ها روایتی واحد از تاریخ ارائه می‌دادند که در اکثر موارد همان روایت غالب و مسلط بوده است، اما از ویژگی‌های تاریخ شفاهی یکی هم این است که روایت تاریخی را از شکل کلاسیک و تک‌بعدی خارج می‌کند. دموکراسی تاریخ شفاهی در روایت سنتی دبیران دیده نمی‌شود و درواقع مصاحبه‌هایی که شکل‌دهنده تاریخ شفاهی‌اند تاریخ‌نگاری را وارد عرصه تازه‌ای می‌کنند.

 

همه دشمنان مصدق

مصدق در تاریخ ایران مدرن چه جایگاهی دارد؟ با اینکه شاید درباره مصدق و کارنامه سیاسی او بیش از هر دولتمرد دیگری در تاریخ معاصر ایران پژوهش شده باشد، اما باز هم تعداد نوشته‌های ارزشمند در این‌باره اندک است. این سؤال و توضیحاتی است که فخرالدین عظیمی در ابتدای کتابش، «حاکمیت ملی و دشمنان آن»، درباره چرایی انتشار پژوهش درباره کارنامه مخالفان مصدق مطرح کرده است.

 

با مصدق تا جهنم

خلیل ملکی که با تمام قوا از دکتر مصدق حمایت می‌کرد و بعد از انشعاب از حزب توده با بقایی حزبی راه انداخته بود که به خاطر حمایت سرسختانه از مصدق از آن‌هم رانده شده بود، تا زمان طرد از این حزب و برپایی نیروی سوم، با مصدق آشنایی چندانی نداشت. تنها بعد از ماجرای جدایی از بقایی و ماجرای نهم اسفند بود که دکتر مصدق او و سی تن از یارانش را برای صرف چای به خانه‌اش دعوت کرد. ملکی با انحلال مجلس مخالف بود و از پروبال دادن دولت به توده‌ای‌ها عصبانی بود و وقتی همراه فروهر و کریم سنجابی به دیدن مصدق رفت، سعی کرد او را از فکر رفراندوم منصرف کند اما دکتر مصدق تصمیم خود را گرفته بود و در آخر همین دیدار بود که ملکی با دیدن عزم راسخ مصدق با صراحت لهجه خاص خود به او گفت: «دکتر مصدق، این راهی که شما می‌روید به جهنم است ولی ما تا جهنم هم به دنبال شما خواهیم آمد.» ملکی پای عهد خود ایستاد و تا آخرین روزهای تاریک و تلخ بعد از کودتا هم به رغم تمام انتقاداتش از رهبری نهضت ملی از مصدق حمایت کرد.

 

نور تاباندن بر تاریک‌جاهای ملی شدن نفت

ادعایی گزاف نیست اگر یرواند آبراهامیان را از برجسته‌ترین مورخان تاریخ معاصر ایران بدانیم. اهمیت اصلی کار آبراهامیان را می‌توان در نوع تاریخ‌نگاری او دانست. تاریخ‌نگاری او در شمار شیوه تاریخ‌نگاری مورخان بریتانیایی مکتب تاریخ از پایین است. مختصات این تاریخ‌نگاری را به‌طور مشخص می‌توان در شیوه کار چهره‌ای چون اریک هابسبام دید که برخی از آثار مهمش به فارسی هم ترجمه شده و موجود است. آبراهامیان نیز در شیوه تاریخ‌نگاری‌اش به‌صورت آگاهانه و منسجم، رویکرد تاریخ از پایین را دنبال کرده و از این نظر او نقشی بی‌بدیل در شکل‌گیری این نوع نگاه به تاریخ در ایران داشته است. آبراهامیان در آثار مختلفش به ایرانِ دوران قاجار، انقلاب مشروطه، دوره حکومت رضاشاه، نهضت ملی شدن نفت، کودتای 28 مرداد و انقلاب سال 57 و سال‌های پس از آن پرداخته است. در این میان یکی از آثار حائز اهمیت او، کتاب «کودتا» است که در آن نکاتی تازه درباره ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد بیان شده است. آبراهامیان در این کتاب با بررسی اسنادی که در سال‌های اخیر از طبقه‌بندی خارج شده‌اند، برخی کلیشه‌های جعل‌شده و رواج‌یافته درباره مصدق و ملی شدن نفت را به چالش کشیده و تلاش کرده با کنار زدن پوسته‌ای که دور ملی شدن نفت و کودتا تنیده شده، هسته اصلی واقعیت را نشان دهد. «کودتا» با ترجمه ناصر زرافشان در نشر نگاه و نیز با ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر نی به فارسی منتشر شده است.

فولادقلب

زندگینامه دکتر محمد مصدق به روایتِ مصطفی اسلامیه با عنوانِ «فولاد قلب»، از آثاری است که تفاوت آشکاری با تاریخ‌نویسی‌های مرسوم دارد و جالب آنکه از هیچ‌کدام از روش‌های زندگینامه‌نویسی پیروی نمی‌کند. یعنی نه کاملا به مستندات وابسته است و از شخصیت مصدق فاصله می‌گیرد. برای اسلامیه، دکتر محمد مصدق یکی از شخصیت‌های مدفون در گذشته ما نیست که به تاریخ پیوسته باشد. از این‌روست که زندگینامه مصدق روایت ماتم و سوگوارانه‌ای از برهه‌ای تاریخی یا شخصیت اسطوره‌ای ازدست‌رفته نیست. انگار از گذشته چیزی بر جا مانده است که اسلامیه قصد دارد با روایتِ زندگی مصدق، آن را به اکنون ما بیاورد، یا به قول خودش این کتاب کوششی است برای گردآوری آن قطعه‌های پراکنده و کنار هم چیدن لحظه‌های فراموش‌ناشدنی تاریخ مردمی که با زندگی دکتر مصدق پیوند یافتند. در این راه بیش از هر چیز، اسلامیه به نوشته‌ها و گفته‌های خود دکتر مصدق تکیه می‌کند اما روایتی فراتر از مستندات موجود ارائه می‌دهد و البته از اسلامیه که دستی در نوشتن داستان و نمایشنامه داشته است، چنین رویکردی در زندگینامه‌نویسی بعید هم نیست.

مصدق و نبرد قدرت

پرداختن به کارنامه سیاسی دکتر مصدق، همچنان ضروری و قابل ارجاع است. به‌خصوص از آن جهت که اسفندماه با نام او عجین شده، سالگرد درگذشت او در حصر خانگی چهاردهم اسفند است و سالروز کار دوران‌سازش یعنی ملی کردن صنعت نفت در آخرین روز اسفند قرار دارد. امسال هفتادمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت و آغاز نهضت ملی به رهبری مصدق است. و این خود دلیل دیگری برای بازخوانی نقش مصدق در تاریخ معاصر ماست. قفسه کتاب‌های تاریخ معاصری که به دکتر مصدق و نهضت ملی نفت پرداخته‌اند، کم‌تعداد نیست. تاکنون ده‌ها کتاب درباره زندگی او و همچنین حوادث سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ یعنی دوران نهضت ملی نفت و نخست‌وزیری مصدق و به‌خصوص ماجرای سرنگونی او در یک کودتا منتشر شده است.

 

فراتر از تاریخ

شصت‌وهفت سال از واقعه شانزدهم آذر ۱۳۳۲ در دانشکده فنی دانشگاه تهران می‌گذرد. در این روز سه دانشجوی دانشگاه تهران، به ضرب گلوله نظامیان حکومت پهلوی در کریدور دانشکده فنی این دانشگاه کشته شدند. شانزدهم آذر در این شصت‌واندی سالی که از آن گذشته، الهام‌بخش نسل‌های مختلفی از جوانان دانشجو برای درگیری در سیاست در ایران و پیگیری آرمان‌های آزادیخواهانه و عدالت‌جویانه شده است. حادثه شانزدهم آذر، از سطح یک واقعه تاریخی فراتر رفته و تبدیل به نمادی از ایستادگی دانشجویان و جوانان در برابر قدرت مستقر شده است. در سالگرد شانزدهم آذر، از لابه‌لای روایات رسمی و گفته‌های شاهدان عینی این واقعه، می‌کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم که علت اعتراضات دانشجویان در آذرماه ۱۳۳۲ چه بود؟ حادثه ۱۶آذر به دنبال کدام سلسله وقایع رخ داد؟ شرح دقیق این حادثه چه بود و مقصران و شاهدان هر کدام چه روایتی از آن داشته‌اند؟