پایان جنگ سرد

در قرائت مسلط تاریخی، دسامبر 1991 را لحظه واقعی پایان جنگ سرد می‌‌دانند. البته روایت‌های دیگری هم درباره پایان جنگ سرد وجود دارد، ازجمله اینکه برخی آغاز این پایان را در فرایندی تعریف می‌کنند که به فروپاشی دیوار برلین می‌رسد. این دوره از رقابت‌ها و تنش‌ها بین بلوک شرق (اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش) با بلوک غرب (ایالات‌متحده امریکا و متحدانش) موسوم به «جنگ سرد» که بعد از جنگ جهانی دوم از سال 1947 آغاز شد، تا 1991 و فروپاشی شوروی ادامه پیدا کرد. با گذشت بیش از سه دهه از آن دوران، در پرونده جنگ سرد، مروری می‌کنیم بر روایت‌های مختلف از این دوره تاریخی، از خلال گفت‌وگوهای سرانِ شوروی و نظرات مخالف آنان. در سپتامبر 2009 کاترینا واندن از سردبیران مجله «نیشن» و همسرش استفن کوهن، روزنامه‌نگار، در ساختمان بنیاد میخائیل گورباچف در مسکو با گورباچف دیدار کردند و نظرش را درباره جنگ سرد جویا شدند. در این مصاحبه، آخرین رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی، نظر متفاوتی درباره لحظه واقعی پایان جنگ سرد مطرح می‌کند. گورباچف با تلقی غالب مورخان خاصه آمریکایی‌ها از تقویم پایان جنگ سرد مخالف است و نقش خود و ریگان را بسیار کلیدی می‌شمارد و می‌گوید بدون اصلاحات او در دهه 1980 تصوری از پایان جنگ سرد وجود نداشته باشد. در مصاحبه دیگری که در پرونده جنگ سرد آمده است، النور روزولت، همسر فرانکلین روزولت (سی‌ودومین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده امریکا) با خروشچف، سومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی به گفت‌وگو نشسته است. او که پس از مرگ همسرش به سازمان ملل متحد پیوست و از افراد موثر در تدوین اعلامیه حقوق بشر بود، در 27 سپتامبر 1957 همراه یکی از دوستانش، دکتر گورویچ به مسکو سفر کرد و به دیدار خروشچف نیز رفت. در این نشست آنان از فروش تسلیحات سخن گفتند و هریک دیگری را آغازگر برهم خوردن موازنه قدرت بین دو کشور دانستند، گرچه به‌رغم گفت‌وگوی جنجالی و مخالفت مدام آنان با هم در مورد واقعیت‌های موجود، دست آخر روزولت این گفت‌وگو را مکالمه‌ای دوستانه می‌خواند و خروشچف در جواب به‌طعن می‌گوید: به هر حال به یکدیگر شلیک نکردیم! ازجمله دیگر مطالبی که در این پرونده می‌تواند گنجانده شود، روایتی از تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر است، که بعد از جنگ جهانی دوم ابتکارِ تدوین آن بر عهده سازمان ملل متحد بود و از همان روزهای نخست نظرات متعارض و مخالفت‌هایی را برانگیخت که بسیاری آن را در زمینه جنگ سرد معنا می‌کنند. جدال تاریخی لیبرالیسم غربی و تفکر مارکسیستی، از مهم‌ترین تعارضات مربوط به تدیوین اعلامیه جهانی حقوق بشر بود، و برخی از مورخان زمینه تاریخی این جدال فراتر از بحث‌های فلسفی و فکری می‌دانند، چه آنکه دولت‌های غربی حقوق بشر  و تأکید بر آن را به دید سلاحی کارساز در چارچوب جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی در نظر داشتند و اتحاد شوروی نیز دریافته بود که مباحثه درباره حقوق بشر در صحن سازمان ملل به‌نوعی حمله غربی‌ها است. ازقضا النور روزولت بود که در جریان مذاکرات مربوط به اعلامیه در سخنرانی‌اش در دانشگاه سوربن از جدال اصلی پرده برداشت و بر این تلقی صحه گذاشت: چراکه این سخنرانی با این هدف انجام شد که نشان دهد  امریکا و -نه اتحاد شوروی- قهرمان نمونه حقوق بشر است و تمام موضوع جنگ سرد نیز در همین مسئله خلاصه می‌شود.


مطالب پرونده

حقوق بشر مرد، زنده‌باد حقوق بشر

«اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت نشود، فکر نمی‌کنم سیاره ما آینده‌ای داشته باشد.» زمانی که یکی از نویسندگانِ پیش‌نویس اعلامیه، جان هامفری این جمله هشداردهنده تلخ را بر زبان آورد، دنیا جنگ جهانی دوم را پشت سر گذاشته بود و بر اساسِ این تجربه هولناک، سازمان ملل متحد برپا شده بود تا از صلح جهانی حمایت کند. در همین حوالی، از ژوئن 1946 تا دسامبر 1948 در چارچوب سازمان تازه‌تأسیس ملل متحد تدوین سندی آغاز می‌شود که به یکی از سنگِ محک‌های اصلی پیکار برای حقوق بشر بدل شد. اما این تنها آغاز کار بود، چراکه «اعلامیه جهانی حقوق بشر» از همان روزهای نخست تدوین تا امروز مخالفان و منتقدان سرسختی داشته است که از فاصله عمیقِ واقعیات جهانی با این اعلامیه پرده برداشتند و از ایراداتش سخن گفتند. روایتِ برجسته‌ترین موافقان و مخالفانِ اعلامیه حقوق بشر که در ادامه می‌آید، شاید بتواند وضوحِ به تصویر اعلامیه حقوق بشر و تصویب آن ببخشد.

ریگان یک «دایناسور واقعی» بود

با پایان جنگ سرد، مباحث درباره لحظه واقعی پایان جنگ سرد کماکان در غرب به‌ویژه در میان روزنامه‌نگاران و تاریخ‌نگاران آمریکایی ادامه داشت. بسیاری بر این باور بودند که فروپاشی شوروی در دسامبر 1991 را باید لحظه واقعی پایان جنگ سرد تلقی کرد. عده‌ای دیگر می‌پنداشتند که فروپاشی دیوار برلین را باید به‌عنوان نقطه آغازین پایان جنگ سرد در نظر گرفت. سپتامبر 2009 کاترینا واندن از سردبیران مجله «نیشن» و همسرش استفن کوهن، روزنامه‌نگار، در ساختمان بنیاد میخائیل گورباچف در مسکو با او دیدار کردند. آن‌ها در مصاحبه با آخرین رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی، نظر او را درباره لحظه واقعی پایان جنگ سرد جویا شدند. گورباچف به این سؤالات پاسخ‌های قاطعانه‌ای می‌دهد و با هر دو تلقی مورخان آمریکایی از تقویم پایان جنگ سرد مخالفت می‌کند. او نقش خود و ریگان را بسیار کلیدی می‌شمارد و می‌گوید بدون اصلاحات او در دهه 1980 هیچ تصوری از پایان جنگ سرد نمی‌توانسته وجود داشته باشد. گورباچف ستایشگر ریگان است. کسی که او را «بلشویک جان‌سخت» خوانده بود و بلشویک جان‌سخت هم او را «یک دایناسور واقعی» می‌خواند.

می‌توانستیم فرانسه و انگلستان را با خاک یکسان کنیم

متن پیش رو که به‌مناسبتِ سالگرد پایان جنگ سرد ترجمه شده، بخشی از مصاحبه تاریخی و طولانی است که النور روزولت با نیکیتا خروشچف (1971-1894) سومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی (1964-1953) انجام داد. النور روزولت (1962-1884)، همسر فرانکلین دلانو روزولت (سی‌ودومین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده) دوازده سال (1945-1933) بانوی اول ایالات‌متحده بود. پس از مرگ همسرش به سازمان ملل پیوست و از تأثیرگذارترین افراد در نگارش اعلامیه جهانی حقوق بشر محسوب می‌شود. مصاحبه خانم روزولت با خروشچف 27 سپتامبر 1957 در جریان سفر او و دوستش، دیوید گورویچ به مسکو انجام شد و حد فاصل سوم تا هشتم اکتبر منتشر شد.