برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکتهای خصوصی ایالات متحده در شکلگیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکلگیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمدهای از صاحبنظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران میدانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب میکوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بینالمللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاریهای آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.
«برنامه کتاب فرانکلین در ایران» به مطالعهای تاریخی درباره بیستوپنج سال فعالیت برنامه کتاب فرانکلین در بستر جنگ سرد و نزاع ایدئولوژیک و فرهنگی میان ایالات متحده و شوروی در خاورمیانه میپردازد. برنامه فرانکلین در سال 1331 تأسیس شد. دورانی که همزمان بود با عملیات دیگر نهادهای فرهنگی که از طرف وزارت امور خارجه آمریکا حمایت مالی میشدند. برنامه کتاب فرانکلین نیز که یک سازمان غیرانتفاعی بود در نتیجه همکاری وزارت امور خارجه و ناشران و کتابداران و مدیران آموزشی آمریکا تأسیس شد. «این برنامه قرار بود در خاورمیانه و آسیا کار کند و خلاء نفوذ ایدئولوژی و تولید دانش آمریکایی را در کشورهای جهان سوم از طریق پخش تجاری کتاب جبران کند.» بازار کتاب جهان سوم در آن زمان فاقد سیستم پخش و توزیع مناسب بود و برنامه کتاب فرانکلین از این فرصت استفاده کرد تا در زمینه توسعه چاپ و نشر و نظام توزیع فعالیت کند. البته گستره فعالیتهای برنامه کتاب فرانکلین بسیار متنوع بود و از ترجمه کتاب تا برگزاری کارگاه برای مولفان کتابهای درسی و کتابفروشان تا تدوین کتب درسی را در برمیگرفت. مهمتر اینکه اهداف ایدئولوژیک آمریکا در خاورمیانه محتوای کتابهای مورد حمایت این موسسه را شکل میداد.
اما ساختار برنامه کتاب فرانکلین جالب بود. تمام کارکنان شعبههای محلی این برنامه باید از میان مردم خود کشورها انتخاب میشدند تا این باور و اعتماد میان اهل قلم و فرهنگ و مردم ایجاد شود که برنامه فرانکلین بهعنوان ابزار تبلیغاتی آمریکا در دوران جنگ سرد شناخته نشود. «سیاست عمومی جنگ سرد فرهنگی آمریکا آن نبود که از کمونیستها حمایت کند، ولی دست به استخدام افرادی میزد که گرایش چپگرای غیرکمونیستی داشتند. همراه ساختن این نیروهای چپگرای غیرکمونیست کمک میکرد تا کتابهای مورد حمایت فرانکلین در چشم کشورهای محل انتشار اعتبار بیشتری بیابد. در مورد شعبه تهران چپگراهای کمونیست حتی اگر سابقه زندان سیاسی داشتند ممکن بود در این شعبه مشغول به کار شوند، اولا کوششهای فرهنگی ایندست روشنفکران در راستای ترجمه و ویرایش کتابهای مورد حمایت فرانکلین جهت داده میشد و همچنین نیروهای ساواک نیز میتوانستند بر فعالیتهای این افراد نظارت دقیق داشته باشند.» از اینرو، موسسه فرانکلین در مدتزمانی کوتاه ارتباط خوبی با نخبگان فرهنگی و روشنفکران و اهالی نشر کتاب برقرار کرد و کار به جایی رسد که به مشهورترین و پرنفوذترین نهاد فرهنگی تبدیل شد.
شعبه تهران، دومین دفتر در بین شعبههای محلیِ برنامه کتاب فرانکلین پس از شعبه قاهره بود. این شعبه در سال 1333 راهاندازی شد، یعنی تنها چند ماه بعد پس از کودتایی که در 28 مرداد سال 1332 با حمایت سازمان سیا علیه دکتر مصدق انجام گرفت. «بهزودی و بر زمینه اتحاد نزدیک و روابط دوستانه سیاسی و فرهنگی بین ایالات متحده و دولتِ پس از کودتا در ایران، شعبه تهران به موفقترین شعبه در بین شعبههای برنامه کتاب فرانکلین تبدیل شد که طرحهای مختلفی را انجام میداد، از برنامه ترجمه معین گرفته تا طرحهای خاص.»
پس از کودتا، شاه دوباره قدرت را به دست گرفت و دولت جدیدی که سر کار آمد ارتباط نزدیکی با سرویس اطلاعاتی ایالات متحد داشت که از برخی تصمیمات دکتر مصدق مانند تصمیم او در مورد تعطیل کردنِ تمام نهادهای فرهنگی و اطلاعاتی خارج از تهران ضربه دیده بود. تنها دو ماه پس از کودتا در مورخ 10 مهر 1332 در یک سند رسمی درباره فعالیتهای سرویس اطلاعات ایالات متحده در ایران مینویسد:
«تغییر شرایط سیاسی، از یک طرف انجام فعالیتهای آموزشی و فرهنگی را ضرورت بخشیده و از طرفی دیگر، فرصت بینظیری برای استفاده تمامی ظرفیتها را فراهم آورده است. در سراسر کشور، دولت زاهدی بهعنوان دولتی منتخب و مورد حمایت آمریکا شناخته میشود. درستی یا نادرستیِ این موضوع اهمیت چندانی ندارد. ما با صداقت تمام آماده پذیرش مسئولیتهای خودمان هستیم. ما هر کاری که بتوانیم برای موفقیت این رژیم خواهیم کرد.»
بازدید فرح و اشرف پهلوی از موسسه فرانکلین
بعد از سرنگونی دولت ملی مصدق و متعاقب آن، سرکوب فعالان ملیگرا و چپ، برنامههای حمایتی آموزشی آمریکا در ایران به نحوی پیش میرفت که مطلوب ایالات متحده بود. در واقع روابط پس از کودتا، روابط فرهنگی و آموزشی میان ایران و آمریکا را نیز تغییر داده بود. متیو کی. شانون تاریخ روابط آموزشی ایران و آمریکا در دوران جنگ سرد را در بستر استراتژی کلی ایالات متحده آمریکا در راستای تحدید نفوذ شوروی بررسی کرده است:
«آموزش، شکلی از قدرت نرم برای شکل دادن به ملتها و نفوذ در ذهن و قلب آنهاست. آموزش وسیلهای شد که ایالات متحده بتواند طرح ارتباط دوستانهتری با کشورها برقرار کند و آنها را از خطر افتادن در دام شوروی نجات دهد.»
دولتهای ایران و آمریکا از دهه 1330 تا اواخر دوران پهلوی با اتکا به آموزش جهانی، روابط بهتر و مستحکمتری برقرار کردند. طرح کمکهای آموزشی بینالمللی که از دوران ریاستجمهوری ترومن در دهه 1330 شروع شده بود، تا اواخر دهه 1350 ادامه پیدا کرد. این اقدامات و کمکها شاملِ ایجاد نهادهایی همچون فرانکلین و نیز قراردادهای دوطرفه و حضور دانشجویان در امریکا و پیمانهای دفاعی منطقهای و سایر اشکال همکاری در زمینه تبادلات فنی و فرهنگی بود. اما به طور خاص برنامه کتاب فرانکلین با سازماندهی و برنامهریزی دقیقی در ایران پیش رفت و بهعنوان یکی از موفقترین برنامههای فرهنگی آمریکا در خاورمیانه شناخته شد.
در طول ربع قرن فعالیتِ موسسه فرانکلین تهران، حدود 850 کتاب به فارسی ترجمه شد که از این تعداد بیشتر کتابها متعلق به نویسندگان آمریکایی بود و چند نویسنده بریتانیایی و فرانسوی نیز در این فهرست دیده میشوند. در عین حال، پنجاه کتاب از نویسندگان ایرانی نیز در این موسسه منتشر شد. بیش از پنجاه ناشر با برنامه کتاب فرانکلین کار میکردند، از جمله ناشران معروفی مانند امیرکبیر، اندیشه، بنگاه نشر و ترجمه کتاب و ابن سینا. عباس امانت، تاریخدانِ برجسته، در مورد نقش برنامه کتاب فرانکلین در ایران مینویسد: «در حوزه فرهنگ شاید هیچ یک از اقدامتِ امریکاییها به اندازه انتشارات فرانکلین موثر نبود.. این اقدام به مرور به الگویی برای سایر ناشران ایرانی تبدیل شد.»
همایون صنعتیزاده نخستین مدیر فرانکلین، نقش کلیدی در تأسیس و گسترش این موسسه داشت. «او نقشی اساسی در تشکیل شبکهای از روشنفکران، مترجمان و ویراستاران داشت که برای شعبه تهران کار میکردند. صنعتیزاده همچنین در مذاکره بر سر قراردادها و طرحهای مختلف بین شعبه تهران و خاندان سلطنتی و سیاستمداران و مسئولان آموزشی در ایران نقش داشت. بهعلاوه برخی از مورخان صنعت نشر نوین ایران، صنعتیزاده را موثرترین فرد در مدرنیزاسیون صنعت نشر در ایران برشمردهاند.» فعالیت شعبه تهران در 15 اسفند سال 1332 با بودجه ماهانه دو هزار دلار و دو کارمند زیر نظر همایون صنعتیزاده آغاز شد. این شعبه ابتدا در خیابان نادری تهران، جنب هتل نادری، قرار داشت اما در سال 1335 به چهارراه کالج منتقل شد. «هدف اولیه این شعبه فقط تهیه و آمادهسازی ترجمه فارسی از کتابهایی بود که دفتر مرکزیِ این سازمان ارائه میداد و کار انتشار این کتابها طی مذاکراتی به ناشران ایرانی واگذار میشد. شعبه تهران ترجمهها را آماده میکرد و آنها را برای چاپ و انتشار به ناشران محلی میسپرد. شعبه تهران بهازای این ترجمهها، پانزده درصد از قیمت پشت جلد را بهعنوان حق امتیاز دریافت میکرد. در صفحه اول این کتابها نیز جمله با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین درج میشد.»
کتاب «برنامه کتاب فرانکلین در ایران» وامدار رویکردهای ماتریالیسم تاریخی مارکسیستی است که برنامه کتاب فرانکلین را در بستر جنگ سرد و نفوذ امپریالیسم فرهنگی واکاوی میکند. با این حال، نویسنده سعی دارد تحلیل خود را در بستر واقعیت پیش ببرد و از اینرو مینویسد واقعیت آن است که هیچ سازمان بینالمللی نتوانسته است بهاندازه برنامه کتاب فرانکلین در صنعت نشر ایران موثر باشد. اما با وجود استفاده گسترده از امکانات فرهنگی ایران و حضور گسترده نویسندگان و مترجمان مستقل و روشنفکر ایرانی از طیفهای مختلف فکری در موسسه فرانکلین، در نهایت تولیدات و توزیع دانش مورد حمایت فرانکلین نمیتوانست از ریشهها و زمینههای خود رد سلطه امپریالیستی منفک شود.
برنامه کتاب فرانکلین: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه، مهدی گنجوی، ترجمه زهرا طاهری، نشر شیرازه