مصدق در تاریخ ایران مدرن چه جایگاهی دارد؟ با اینکه شاید درباره مصدق و کارنامه سیاسی او بیش از هر دولتمرد دیگری در تاریخ معاصر ایران پژوهش شده باشد، اما باز هم تعداد نوشتههای ارزشمند در اینباره اندک است. این سؤال و توضیحاتی است که فخرالدین عظیمی در ابتدای کتابش، «حاکمیت ملی و دشمنان آن»، درباره چرایی انتشار پژوهش درباره کارنامه مخالفان مصدق مطرح کرده است.
برای بازخوانی تاریخ پرفراز و نشیب نهضت ملی شدن نفت و بهخصوص دوران نخستوزیری دکتر مصدق و حوادث آن، در ابتدا باید به فهم دقیقی از انگیزههای مصدق برای وارد شدن به گود مبارزه سیاسی برای ملی شدن نفت پرداخت و تضادهای میان او و مخالفان سیاسی داخلی و خارجیاش را بازشناخت. این کاری است که فخرالدین عظیمی، تاریخنگار برجسته ایرانی در کتاب مهمی که سال ۱۳۸۳ منتشر کرد انجام داده است. کتاب آقای عظیمی در سال ۱۳۹۹ برای سومین بار توسط نشر نگاره آفتاب بازچاپ شد. «حاکمیت ملی و دشمنان آن» را میتوان یکی از منابع کامل و جمعوجور در بازخوانی دوران نهضت ملی دانست. با خواندن کتاب بهخوبی میتوانیم به این سؤالات پاسخ دهیم که محل منازعه مصدق و مخالفان سیاسی داخلی و خارجیاش در سالهای ابتدایی دهه سی، یعنی سال ۱۳۳۰ تا کودتای ۲۸ مرداد چه بوده است؟
آقای عظیمی ابتدا از انگیزههای مصدق برای ورود به کارزار مبارزه ضداستعماری با کمپانی نفت و دولت انگلستان میگوید. به روایت او، «چیرگی شبهاستعماری» انگلستان بر ایران در اوایل قرن بیستم بهواسطه امتیاز نفت، واقعیتی بود که جهانبینی سیاستمداران همعصر مصدق را تحت تأثیر قرار میداد. برخی از ایشان، چیرگی انگلستان بر ایران را گریزناپذیر یا سودمند میدانستند، اما از نظرگاه مصدق، تلاش برای پایان دادن به امتیازات گسترده انگلستان در ایران لازمه اصلی دستیابی به دولت ملی استوار و استقلال واقعی کشور بود.
عظیمی با تشریح کاراکتر سیاسی مصدق در تاریخ معاصر، برایمان توضیح میدهد که چرا پذیرش مسئولیت نخستوزیری از سوی او کمی خلافآمد عادت بود. به گفته او: «خاستگاه خانوادگی اشرافی مصدق و خویشاوندی او با خاندان قاجار پرتو چندانی بر منش یا دلبستگیهای سیاسی او نمیافشاند. کارنامه و خصال مصدق را باید در چارچوب سنت مشخصی از منش سیاسی نگریست که با شماری دولتمرد نامدار و برخوردار از اعتماد عمومی - که در آستانه یا پس از انقلاب مشروطه پدید آمدند- پیوند دارد. پشتوانه این سنت مفاهیمی بود که هم در فرهنگ کشور ارجمند بود و هم جامعه آنها را گرامی میداشت: مفاهیمی مانند پاکدامنی، شرف و وطنپرستی. این سنت، هوادار سیاستی بود که ملاحظات اخلاقی مبتنی بر اصول بر آن تأثیری شگرف داشت و انتظارات و واکنشهای مردم در شکل دادن به آن بسیار مؤثر بود. تقابل شدید میان مفاهیم دولت و ملت از مفروضات اساسی این سنت بود و به این سبب با سیاستی که اخلاق بهداشتی یا برکنار از خدشه بود ملازمتی عاطفی داشت و در نتیجه با امر مخالفت با دولت بسیار سازگارتر بود تا با قبول مسئولیتی در خدمت دولت. پیروان این سنت، در شرایط ناسازگار سیاسی، یا هنگامی که پاکدامنی و نیکنامیشان در خطر بود، از پذیرش خدمات دولتی پرهیز میکردند یا مصلحت را در کنارهگیری از مقامی که داشتند میدیدند»
بهرغم وجود چنین روحیهای در دکتر مصدق، او در هنگامه نهضت ملی نفت، با «ارادهای معطوف به خوشبینی» برای برقراری حکومت ملی، به صندلی نخستوزیری نشست. به گفته دکتر عظیمی خوشبینی مصدق «ناشی از این باور بود که هدفهای او در برکشیدن حاکمیت ملی ایران همچنان واکنش مثبت و گسترده مردم را بر خواهد انگیخت و کسی نخواهد توانست آشکارا با این هدف درافتد و این موجب پشتیبانی دامنهدار مردمی از او خواهد شد. مصدق همچنین بر این باور بود که صرفنظر از کامیابی یا ناکامی خود او، ایران نیز سرانجام میبایست از موهبتهای حاکمیت ملی و دموکراسی بهرهور شود و به این سبب تلاش پردامنهای که به ملی شدن صنعت نفت انجامید، خواه ناخواه میبایست ادامه یابد.»
اما خوشبینیهای مصدق، در ادامه راه با مشکلاتی روبرو شد. عظیمی عنوان فرعی کتابش را «پژوهشی در کارنامه مخالفان بومی و بیگانه مصدق» نامیده است. میدانیم که مبارزه سیاسی مصدق برای ایجاد حاکمیت ملی و ملی کردن صنعت نفت، در سال ۱۳۳۲، در نتیجه اتحاد دشمنان داخلی و خارجیاش، به سرنگونی و شکست انجامید. با توجه به این نتیجه سیاسی، عظیمی در فصلهای جداگانه تلاش کرده گروههای مختلف مخالف با مصدق، انگیزهها، کارنامه و فرجامشان را دستهبندی کند و مواضع هرکدام در قبال مصدق را روایت نماید.
بهخصوص عظیمی، بر مخالفان بومی مصدق متمرکز است و تلاش کرده، روابط پیچیده و البته پرابهام میان مخالفان داخلی و خارجی مصدق را رمزگشایی کند. شاه و درباریان، دوستداران انگلستان، فداییان اسلام و حزب توده از جمله گروههایی هستند که عظیمی، ضمن بررسی انگیزههای مخالفتشان با مصدق، نقش بعدی آنها را در حوادث منجر به سقوط دکتر مصدق در کودتای ۲۸ مرداد، نشان داده است.
کتاب با تکیه بر اسناد آرشیوهای انگلیسی و غربی به ما نشان میدهد که چگونه انگلستان، مصمم به ساقط کردن مصدق، به انواع ترفندها برای رسیدن به هدفش دست زد. ولی این تلاشها بدون همکاری ایرانیان چندان مؤثر نمیافتاد. از سوی دیگر مخالفان بومی مصدق بدون حمایت انگلستان، و بعد امریکا، کاری از پیش نمیبردند. عظیمی همچنین تلاشهای مخالفان داخلی و خارجی مصدق را دارای یک هدف مشترک میداند که «ثباتزدایی» از حکومت ملی بود. در چنین شرایطی، فعالیتهای حزب توده و نیروهای مذهبی نیز در راستای تلاشهای ثباتزدای مخالفان مصدق قرار میگرفت. عملیات ثباتزدایی که سرانجام باعث رویگردانی بدنه حامیان مصدق، افتراق متحدانش و فراهم شدن زمینه سقوطش شد. برای فهم بهتر نهضت ملی نفت که در هفتادمین سالگرد آن هستیم و همچنین بازخوانی کارنامه مصدق و علل شکست او، مطالعه درباره جبهه وسیع مخالفانش ضروری است. از این منظر، برای تکمیل مطالعاتمان درباره نهضت ملی نفت، مطالعه «حاکمیت ملی و دشمنان آن» را به شما پیشنهاد میکنیم.
حاکمیت ملی و دشمنان آن، فخرالدین عظیمی، نشر نگاره آفتاب، چاپ سوم