یازدهم اردیبهشت سال ۱۲۷۵ خورشیدی، ۱۲۵ سال قبل، ناصرالدینشاه که برای برگزاری جشنهای پنجاهمین سالگرد سلطنتش آماده میشد، برای زیارت به شکرانه سلامتیاش در پنج دهه پادشاهی، به حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری رفت و آنجا به ضرب گلوله میرزا رضای کرمانی ترور شد. او را «قبله عالم» و «سلطان صاحبقران» مینامیدند و پس از مرگ به دلیل این ترور، «شاه شهید» نیز به القاب او اضافه شد. درباره دوران طولانی سلطنت ناصرالدینشاه سخن فراوان میتوان گفت و تاریخنگاران این دوره را از ابعاد مختلف بررسی کردهاند، اما یکی از وجوه جالبتوجه زندگی ناصرالدینشاه، علاقه او به خاطرهنویسی است. بهگونهای که خاطراتش یکی از منابع مهم برای بازخوانی و تاریخنگاری عهد ناصری است. او را شاه خاطرهنگار نیز نام نهادهاند. او تنها سلطانی است در ایران دو قرن اخیر که از نوجوانی به نوشتن خاطرات روزانهاش همت گمارد. شاه علاوه بر خاطرهنویسی به هنرهایی چون نقاشی، خوشنویسی و عکاسی علاقهمند بود. با اینهمه، بیشترین حجم نوشتههایی که از این شاه قاجار باقی مانده روزنگاریهای اوست.
علاقهمندان به تاریخ کمابیش با سفرنامههای ناصرالدینشاه به فرنگستان و توصیفات جالب و نکتهسنجیهای خاص او در بازدید از اروپا آشنا هستند، اما شاه بهجز سفرنامههای جذابی که از اروپاگردیهایش نوشته، مجموعه مفصلی از خاطرات روزانه نیز دارد. اگرچه انتظار میرود خاطرهنگاری روزانه سلطان صاحبقران، پُر باشد از شرح رسیدگی او به امورات مملکتی و تلاش برای رتقوفتق مشکلات رعایا اما، بیشترِ این خاطرات اختصاص دارد به شرح اتفاقات روزمره، از قبیل شکار و گردش و سیر و سیاحتهای یکروزه و چندروزه در ییلاقات اطراف تهران. نقاطی مانند دوشانتپه، جاجرود، سلطنتآباد، شهرستانک، آهار، نیاوران و شکرآب. همچنین اتفاقات داخل قصر ناصری، و خاطرات شاه از سفرهایش درون کشور نیز بخش دیگری از این خاطرهنگاریهاست. مطابق با اعلام مسئولین سازمان اسناد ملی ایران، در مجموع هفتهزار صفحه خاطرهنگاری از ناصرالدینشاه برجای مانده است که بخش عمده آن در کتابخانه ملی ایران و بخش کوچکی از آن نیز در کاخ گلستان نگهداری میشود.
شرحی که شاه از برخی وقایع دوران سلطنتش داده، همچنان خواندنی و جالبتوجه است. بهخصوص گزارش او از همهگیر شدن آنفولانزا در ایران عصر ناصری. سلطان قاجار این بیماری همهگیر را چنین توصیف کرده است: «این ناخوشیِ امسال حقیقت چیز غریبی است. اگرچه همان زکام قدیمی معمولی است، ولی اسم تازهای هم به او گذاردهاند و آنفولانزا میگویند. طوری مسری و زیاد است که حالا در تمام شهرهای ایران همهکس این ناخوشی را دارند و در تهران، خانه نیست که چندین نفر ناخوش نباشد. سابق زکام یکی دو نفر داشت حالا همه دارند... فرنگستان هم این مرض هست، ولی همهجا بحمدلله عاقبت بخیر است. امینالسلطان از شهر تلگرافی آورده بود که... پسر ولیعهد انگلیس هم به ناخوشی همین زکام معروف مرده است. خیلی اسباب تأسف شد. همین امروز که جمعه است شنیده شد که حبیب دیوانه هم در شاهزاده عبدالعظیم علیهالسلام مرده است.» در جایی دیگر شاه به یک جلسه حکومتی در اوج این بیماری اشاره دارد که در آن همه حضار گرفتار بیماری بودهاند: «نایبالسلطنه با ریش سفید و سیاه بلندشده، با کمال کسالت و سرماخوردگی و کسالت روحانی و جسمانی. امینالدوله، مخبرالدوله با کمال بهت و سکوت. امینالسلطان سر و گوش و گردن بسته، با کمال کسالت و ناخوشی احضار شده بودند. خودمان هم با سینهدردِ زکام که هنوز خوب نشده است؛ با کمال کسالت آمده؛ نیم ساعتی بعضی فرمایشات شد.»
آخرین دستنوشته شاه مربوط به روز قبل از ترور اوست. چنانکه گفتیم، شاه در این سال در حالی که برای جشنهای پنجاهمین سالگرد سلطنتش آماده میشد، توسط میرزا رضا کرمانی به قتل رسید. آخرین یادداشت این دفتر ۴۸ ساعت قبل از ترور شاه نوشته شده و شاه بیخبر از مرگِ قریبالوقوع، شاد و سرخوش، شرحی نوشته از سفرش به زرگنده در شمال تهران به بهانۀ دیدن شکوفههای سیب. آخرین توصیفات شاه از شمال تهران خواندنی است: «ارغوان طهران، حالا اواخرش است؛ اما شمران اولش است. شکوفۀ سیب و بِه و آلبالو و گلابی شمران هم حال بهبوههاش است. شمران خیلی باصفا بود و کوه هم پربرف.»
مطالعۀ روزنامۀ خاطرات ناصرالدینشاه یکی از منابع غنی برای تکمیل شناختِ ما از وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران در دورۀ ناصری است. رویدادهای مهم تاریخی، عزل و نصبهای حکومتی، سیر تغییر و تحولات در ابنیههای شهری و بهخصوص ابنیههای شهر تهران، شرح آدابورسوم مردم این عهد، شیوۀ برگزاری مجالس عروسی و عزا، شیوۀ برگزاری آیینهای ملی و مذهبی، آشنایی با انواع روضهخوانیها و تعزیهگردانیها در این عصر ازجمله موارد قابلتوجه در این خاطرات هستند. مثلا برخی آیینهای مذهبی و همچنین بازیهای رایج در عهد ناصری امروز کاملا منسوخ شدهاند و خاطرات ناصرالدینشاه منبع مناسبی برای تحقیق دربارۀ آنهاست.
در سالهای اخیر بنیاد موقوفات محمود افشار زیر نظر پژوهشگر تاریخ عهد ناصری، آقای مجید عبدامین، به تصحیح و چاپ خاطرات روزنوشت ناصرالدینشاه قاجار همت گمارده است و جلدهای مختلف خاطرات شاه توسط این بنیاد منتشر شدهاند.