عطیه تاریخ

زندگینامه بهار به‌ روایت سپانلو در زادروز ملک‌الشعرا

نیما آصف
1399/09/19

یکی از آثاری که روزگار و زندگینامه محمدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا را به‌خوبی روایت می‌کند کتابِ «شاعران آزادی» محمدعلی سپانلو، شاعر و پژوهشگر ادبی است. سپانلو در فصلی از این کتاب روزگار بهار را در زمینه‌ای که او را برساخته است ترسیم می‌کند: شاعری برآمده از دوران مشروطیت که چشم‌اندازی نو پیش‌روی اهل ادب، خاصه شاعران اجتماعی گشود و از نظر سپانلو «نسبت به شاعرانی که طی این هفتصد سال ظاهر شده‌اند فضائل بیشتری» داشته و « به‌تعبیری که می‌توان او را از عطایای تاریخ دانست.

 

«هفتصد سال است کایران شاعری چون من ندید

وین سخن ورد زبان مردم ایران بوَد

از پس سعدی و حافظ کز جلال معنوی

پایه ایوانشان بر تارک کیوان بود

آن اساتید دگر هستند شاگرد بهار

گر امامی گر همام ار سیف گر سلمان بود...»

ملک‌الشعرای بهار در قصیده‌ای که در سال 1308 در زندان نظمیه رضاشاهی سروده، چنین درباره خود و جایگاه شعری‌اش سخن گفته است. محمدعلی سپانلو این قضاوت بهار را «شاعرانه» اما از روی «انصاف» می‌داند و می‌گوید اگرچه در آن زمان، یعنی 1308، در جامعه ادبی ایران بحث شعر نو پا گرفته بود اما چون هنوز «تصور صحیحی» از آن وجود نداشت، در نتیجه او قضاوت بهار را چندان غلو‌آمیز نمی‌داند.

بهار ازجمله شاعرانی است که نقد و نظرهای مربوط به شعرش بسیار متفاوت‌‌اند. شعر او گاه بسیار ستوده شده و گاه سخت مورد انتقاد قرار گرفته است. رضا براهنی، بهار را بزرگ‌ترین «لفاظ» دوران مشروطه دانسته و می‌گوید:

«مضمون شعر بهار، هرگز به وجود یک محتوی نزدیک نمی‌شود. شعر بهار مضمون است و قافیه و وزن، و کلمات درشت و خشن و به‌اصطلاح اجتماعی و به‌اصطلاح حماسی. بهار بزرگ‌ترین لفاظ دوران مشروطیت است و گرچه دلش برای آزادی پرپر می‌زده، و همیشه می‌خواسته است از کنج قفس آزاد شود و باغی را زیر بال بگذارد، ولی ای‌کاش دلش کمی بیشتر برای شعر می‌تپید، و ای‌کاش او ذهن خود را به سوی اشراق و حرکت مستقیم و غیرمستقیم به سوی اشیاء، تصاویر، احساس‌ها و غرایز و بالاخره همه حالات و آنات زندگی می‌راند،‌ و ای‌کاش او از خیر فکر جلو زدن از استادان سلف خراسانی می‌گذشت، از فرم شق‌و‌رق قصیده خراسانی، از زنده کردن عمدی و غیرضروری کلمات مرده و نیمه‌مرده چشم می‌پوشید، ای‌کاش زبان معاصر را درک می‌کرد و در شعرش به‌کار می‌برد...» (رضا براهنی، طلا در مس).

در سوی دیگر، هستند نویسندگان و منتقدانی که بهار را از مهم‌ترین ادبا و شعرای معاصر دانسته و به ستایش او پرداخته‌اند. محمدعلی سپانلو اما در «شهر شعر بهار»، شعر او را در بستر زمانه‌ خودش سنجیده و کوشیده آن را در پس‌زمینه تاریخی‌اش داوری کند. سپانلو، بهار را شاعری می‌داند که در مرز شعر کهنه و در آستانه شعر نو ایستاده است و همچنین در یکی از مهم‌ترین تغییر و تحولات تاریخیِ ایران معاصر. به این اعتبار، سپانلو می‌گوید بهار نسبت به شاعران پیش از خودش فضایلی دارد که او آن‌ها را «عطایای تاریخ» می‌نامد:

«بهار دورانی را تجربه کرد که تاریخ ایران ورق خورد، آن‌هم ورق خوردنی که قوه مولدش انقلاب مشروطیت بود و شاید در مقایسه با حوادثی این‌چنین مهم در تاریخ ملت، مثلا جنبش استقلال‌خواهی ایرانیان در قرون اولیه هجری و برآمدن زبان پارسی دری به‌عنوان زبان رسمی یا حمله خانمان‌برانداز مغول یا تشکیل دولت وحدت ملی به‌وسیله صفویه، جنبش مشروطیت را بتوان در پدید آمدن چشم‌اندازی تازه برای اهل ادب و به‌خصوص شاعران اجتماعی، مرحله‌ای یکتا دانست.» (شاعران آزادی، محمدعلی سپانلو).

بهار از عطیه تاریخ سود برد و از این‌روست که چکامه‌های او به‌جای توجه به حاکمان و مراکز قدرت، به نیروی مردم توجه دارد. با مشروطه، مردم وارد نثر و نظم فارسی شدند و به مرور زبان خود را در ساحت ادبیات یافتند. بااین‌حال در شعر بهار فرم همچنان همان فرم پیشین قدما است و تنها معنای شعر اوست که متفاوت از پیشینیان شده است. در اغلب شعرهای بهار، تاریخ و شأن نزول‌ اشعار ذکر شده و برای پژوهشگری که می‌خواهد زندگی و شعر بهار را بررسی کند، تاریخ‌ها و حوادثی که شعرها در پیوند با آن‌ها سروده‌ شده‌اند در حکم چراغ‌هایی‌اند که مسیر را روشن می‌کنند و به قول سپانلو، پژوهنده را به «دقایق یک زندگی پرحادثه» رهنمون می‌کنند.

سپانلو در «شهر شعر بهار» جوانب مختلف کار بهار را سنجیده و کارنامه او را در نسبت با وضعیت تاریخی دورانی که بهار به آن تعلق داشت داوری کرده است. «غمنامه یک ادیب مردم‌گرا در عصر دموکراسی و حکومت ملی در کشوری استبدادزده»؛ این است آنچه سپانلو درباره زندگی و کار بهار نوشته است. بهار مثل بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان هم‌دوره‌اش، زندگی پرفرازونشیبی داشت و در زمانه‌ای پرتلاطم زندگی می‌کرد. بااین‌حال سرگذشت او در مقایسه با شاعران هم‌‌نسل مشروطه‌خواهش همچون عارف و عشقی و فرخی یزدی، سرگذشت متفاوتی بود. سپانلو می‌گوید نوع زندگی بهار تنها نوعی بود که می‌توانست همراه با اصول فکری نویسنده ادامه پیدا کند چراکه سه شاعر دیگری که ذکرشان رفت، هیچ‌یک «سر سالم به گور نبردند»:‌

«بهار سوار بر امواج روزگار، بی‌آن‌که اصول خویش را از کف بدهد، با سکوت‌های معنی‌دار یا آثار مصلحتی که نوشت، زنده ماند. او زنده ماند تا بنای اثرش را بالا ببرد. شهر شعر شهریار شهری است گسترده؛ با خیابان‌های پهن و مستقیم و آفتاب‌گرفته و کوچه‌پس‌کوچه‌های درهم‌پیچیده و تنگ‌ و باریک؛ با بازارهای آزادی که در آن‌ها متاع شعر فارسی یعنی میراث ادبی آن، با زبانی فخیم عرضه می‌شود و نیز کلبه‌های پرت‌افتاده و گم‌وگوری که در آن‌ها انتقادهای تند و حتی پرخاش‌های خطرناک، به‌صورت کالایی قاچاق، مخفیانه پخش می‌شود تا به دست اهلش برسد.» (سپانلو، شاعران آزادی).

زندگی و شعر بهار تفکیک‌ناپذیرند و سپانلو می‌گوید دیوان شعر بهار مرجع اصلی پژوهنده‌ای است که می‌خواهد زندگی بهار را تصویر کند. سپانلو در «شهر شعر بهار»، نخست مهم‌ترین فرازهای زندگی بهار و بستر تاریخی را که شعر او در آن آفریده شده روایت کرده و سپس گزیده‌ای از اشعار او به دست داده است و در آخر گاه‌شمار زندگی بهار را آورده است. «شهر شعر بهار» در کتابی با عنوان «شاعران آزادی» منتشر شده که زندگینامه و گزیده‌ای از بهترین آثار شاعران مهم دوران مشروطه است.

سپانلو بخش مهمی از حافظه ادبیات معاصر ایران بود. شاعری که گوشه و کنار ادبیات و تاریخ و جامعه ایران را با نگاهی دقیق و جزیی‌نگر می‌نگریست. شعر کار اصلی سپانلو بود اما دامنه علایق او گسترده‌ بود و شاید حتی به همان اندازه که به ادبیات علاقه داشت به تاریخ هم دلبسته بود و رد علاقه او به تاریخ و ادبیات و حساسیتش نسبت به جامعه در آثار مختلفش دیده می‌شود. زندگینامه بهار و دیگر شاعران مشروطه به قلم سپانلو، هم دقت نظر مورخ اجتماعی را در خود دارد و هم حساسیت‌های شاعری که با سنت ادبی فارسی به‌خوبی آشنا بود.

 


سپانلو محمد علی سپانلو شاعران آزادی بهار ملک‌ الشعرای بهار مشروطه

دیگر مطالب نقد کتاب

زندگی یک شورشی

میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهره‌های انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانواده‌ای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهم‌ترین چهره‌های آنارشیسم جمع‌گرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سال‌های زندگی‌اش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفت‌آوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزای‌خوانه‌‌ای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.  


پس از کودتا

برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکت‌های خصوصی ایالات متحده در شکل‌گیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکل‌گیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمده‌ای از صاحب‌نظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران می‌دانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب می‌کوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بین‌المللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاری‌های آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.


نویسنده‌ای که از میان مردم برخاست

جلال آل‌احمد بی‌تردید یکی از مسئله‌زاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غرب‌زدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خوانده‌اند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و به‌واسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانه‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای سیاسی شناخته شد. امید طبیب‌زاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آل‌احمد و معاصرانش» به جنبه‌های مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آل‌احمد با معاصرانش هم‌چون نیما یوشیج، همایون صنعتی‌زاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیین‌کننده جلال آل‌احمد را در دورانش نشان می‌دهد.


انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند

انور خامه‌ای یکی از جوان‌ترین اعضای گروه معروف به پنجاه‌وسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار می‌رفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقاله‌ای به زندگیِ سیاسی انور خامه‌ای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخش‌های مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سا‌ل‌ها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخ‌نگاری‌هایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامه‌ای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی می‌خواند که در زندان مارکسیست شد.


چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.