سوسیالیسم در نیمکره غربی

تاریخ شفاهی انقلاب کوبا به روایت ژنرال‌های انقلابی

نیما آصف
1399/10/13

«ما قابلیت ساختن تاریخ را داشته‌ایم، نه نوشتن آن را». اگرچه این عبارت بارها از سوی رهبران و مبارزان انقلابی کوبا نقل شده است اما با این حال نمی‌توان منکر اهمیت روایت تاریخ شد. تاریخ اغلب توسط مورخانی نوشته می‌شود که شاید نقشی در ساختن تاریخ نداشته‌اند، اما روایت دست اول کسانی که در ساختن تاریخ نقش داشته‌اند گوشه‌هایی از واقعیت را نشان می‌دهد که تنها در روایتی دست ‌اول قابل مشاهده است. تاریخ شفاهی و روایت آن‌هایی که مستقیما در رخدادی تاریخی حضور داشته‌اند، تصویر جانداری است که تضادها و محدویت‌ها و فراز و فرودهای تاریخی را به شکلی زنده ارائه می‌کنند. کتاب «ساختن تاریخ» یکی از این روایت‌ها و به‌نوعی بخشی از تاریخ شفاهی انقلاب کوبا و حوادث پس از آن است که به‌واسطه مصاحبه با چهار ژنرال نیروهای مسلح انقلابی کوبا ارائه شده است.

 

چهار ژنرال انقلابی کوبا که از رهبران مرکزی و باسابقه انقلاب کوبا هستند، در کتاب «ساختن تاریخ»[1] بخشی از تاریخ کوبا را روایت می‌کنند:‌ از بحران موشکی که دنیا را به آستانه جنگ اتمی کشاند تا دوران ویژه در پی فروپاشی شوروی سابق. از مأموریت‌های انترناسیونالیستی خود در نقاط مختلف جهان نظیر آنگولا و کنگو و سوریه و نیکاراگوئه و ویتنام. به این ترتیب در این مصاحبه‌ها بخش مهمی از تاریخ جهان از زبان سازندگان آن بازگو می‌شود. چهار گفت‌وگوی این کتاب نشان می‌دهد که زنان و مردانی که در ژانویه 1959 تاریخ را ساختند و دروازه نخستین انقلاب سوسیالیستی قاره امریکا را گشودند، مردمی عادی و زحمتکش و اغلب جوانانی بودند کارگر و کشاورز و دانشجو و مغازه‌دار که قصدی برای تغییر تاریخ جهان نداشتند، بلکه می‌خواستند استبداد باتیستا را سرنگون کنند. «جنگ انقلابی در اواخر 1956 آغاز شد و آنچه سرنوشت پیروزی را تعیین کرد، استعداد نظامی قوام‌یافته ارتش شورشی تحت فرماندهی فیدل کاسترو بود.»

کتاب «ساختن تاریخ» نشان می‌دهد که مردان و زنانی که در کادر رهبری ارتش شورشی بودند چه خاستگاهی داشتند و چه چیزهایی باعث تحول آن‌ها شد. از صحبت‌های ژنرال‌های نیروهای انقلابی درمی‌یابیم که چگونه روند مبارزه آن‌ها را متحول کرد و دیدشان را نسبت به جهان و جایگاهشان در آن تغییر داد و از آن‌ها مبارزانی انقلابی، منضبط و کمونیستی خلق کرد. آن‌طور که از این مصاحبه‌ها برمی‌آید و در پیشگفتار کتاب هم اشاره شده، نیروهای مبارز و انقلابی کوبا هنر رزم را با خواندن کتاب‌های درسی در کلاس‌های دانشکده نظامی نیاموخته‌اند و این نکته‌ای است که فیدل کاسترو نیز بارها به آن اشاره کرده است. کاسترو در آوریل 1963 گفته بود: «آن‌ها نیرویی هستند که ریشه در تاریخ دارند و در جنگ و نبرد کارآموزی کرده‌اند.» او همچنین در ژوئیه 1988 گفته بود:

«وجه مشخصه این انقلاب این بوده که از سایر انقلاب‌ها نسخه‌برداری نشده، بلکه خود آفریننده بوده است. اگر می‌خواستیم از الگوهای پیش‌ساخته پیروی کنیم، امروز در اینجا گرد هم جمع نشده بودیم، بیست‌وششم ژوئیه را نداشتیم، انقلاب سوسیالیستی نیز در این نیمکره برپا نشده بود... زیرا طبق تئوری در اینجا انقلاب ناممکن بود... سابقا دستورالعمل‌ها این‌گونه می‌گفتند.»

این مصاحبه‌ها نشان می‌دهند که علت این‌ را که اکثریت کادرهای نیروهای مسلح انقلابی از‌جمله افسران، ریشه دهقانی و کارگری دارند، باید در چگونگی تکامل ارتش شورشی در طی دوران جنگ انقلابی سال‌های 1956-1968 جست‌وجو کرد. اقداماتی که رهبری کوبا برای حفظ این ترکیب اجتماعی صورت داده مبین منافع طبقاتی‌ای است که نیروهای مسلح انقلابی از آن دفاع و حراست می‌کند. ژنرال‌هایی که در این کتاب با آن‌ها مصاحبه شده علیه رفتار تحقیرآمیز و غیرانسانی افسران سایر ارتش‌ها علیه سربازانشان موضع گرفته‌اند. برخی از آن‌ها خود شاهد چنین رفتارهایی بوده‌اند. این انزجار «انعکاس ترکیب طبقاتی نیروهای مسلح انقلابی کوبا است. این ماهیت طبقاتی بیش از هر چیز در انترناسیونالیسم انقلاب کوبا نقش بسته است.» کاسترو در سال 1988 در سخنرانی‌ای در هاوانا گفته بود: «آن کس که قادر نیست برای دیگران بجنگد به هیچ‌وجه نخواهد توانست برای خود نیز بجنگد.» 

این مصاحبه‌ها، به شکلی برجسته جایگاه تعیین‌کننده جوانان را در آفرینش جنبش انقلابی کوبا نشان می‌دهند. دو نفر از ژنرال‌هایی که در این کتاب با آن‌ها مصاحبه شده، زمانی که به ارتش شورشی در سییرا مایسترا پیوستند نوجوان بودند. کثرت مبارزان جوانی که پس از پیروزی در 1959 طیف کاملی از مسئولیت‌های نظامی و سیاسی را در دولت انقلابی به عهده گرفتند گواهی بر این مطلب است.

در پیشگفتار کتاب به این نکته اشاره شده که انقلاب کوبا صرفا در گذشته خلاصه نمی‌شود، بلکه همچنین به اکنون و آینده نیز تعلق دارد. شرایط حاد اقتصادی از اوایل دهه 1990 چالش‌های بزرگی را به‌خصوص از لحاظ سیاسی به وجود آورده است. به این خاطر دقت در ثبت تاریخ انقلاب کوبا و نیروهای مسلح انقلابی آن از زبان رزمندگان زنده‌اش اهمیت بیش‌تری پیدا می‌کند، زیرا مبارزان جوان انقلابی این کشور نیازمند تاریخ دقیق خود هستند تا تداوم آن را حفظ کنند.

این مصاحبه‌ها همچنین نشان می‌دهند که بذر انضباط انقلابی، نگرش مبتنی بر ازخودگذشتگی و تعهد و وفاداری به همبستگی انسانی، در همان سال‌های مبارزه علیه دیکتاتوری باتیستا کاشته شده است. نیز نشان می‌دهند که بسیاری از نهادها، از‌جمله خود نیروهای مسلح انقلابی، میلیشیا و انجمن جوانان کمونیست به طور مستقیم از ارتش شورشی ریشه و نشئت گرفته‌اند. همین ارتش شورشی منشأ پیدایش تدابیر و سیاست‌های عظیمی نظیر اولویت به سوادآموزی و ارتقای فرهنگ زحمتکشان، اقدام برای رفع تبعیض نژادی، تبلیغ و ترویج تساوی حقوق زنان و تحقق انقلاب عمیق ارضی بوده است.

سرلشکر نستور لوپز کیوبا، یکی از چهره‌هایی است که در این کتاب با او مصاحبه شده است. او در 1957 به یکی از هسته‌های جنبش انقلابی بیست‌وششم ژوئیه پیوست، جنبشی که مبارزه در جهت سرنگونی دیکتاتوری باتیستا را در کوبا رهبری می‌کرد. او نیز می‌گوید که «از همان اولین سال‌های پیروزی انقلاب،‌ رهبران ما، فرمانده کل (فیدل کاسترو) و وزیر نیروهای مسلح، رائول کاسترو، گفته‌اند که ما قابلیت ساختن تاریخ را داشته‌ایم، نه نوشتن آن را. نوشتن برای آن دسته از ما که در ارتش شورشی بودیم خیلی سخت بود، زیرا تقریبا همگی ما دهقان و کارگر بودیم و سطح فرهنگ پایینی داشتیم. به اعتقاد من، در نخستین سال‌های انقلاب حتی اگر هم می‌خواستیم وقت خود را تلف تاریخ‌نویسی کنیم، با توجه به اینکه مهارت لازم را نداشتیم، این کار غیرممکن بود. علاوه بر این، از همان روزهای اول انقلاب همیشه با تهدیداتی روبه‌رو بودیم. مجبور بودیم در کنار تانک‌هایمان، کنار توپخانه‌مان بمانیم و تمرین کنیم و خودمان را آماده کنیم. چون می‌دانستیم حمله‌ای قریب‌الوقوع در پیش است.» درواقع، مبارزه، نوشتن را برای پیشکسوتان فصل اول تاریخ ارتش شورشی غیرممکن ساخته بود.

او می‌گوید علت تأثیرگذاری این مصاحبه‌ها بر مردم این است که در این مصاحبه‌ها مسائلی مطرح می‌شود که من و سایر رفقا حتی با خانواده‌هایمان، حتی با همسر و فرزندانمان، در میان نمی‌گذاریم و آن‌ها این مطالب را پیش از این نمی‌دانستند. این وجهی مهم از تاریخ شفاهی انقلاب کوبا است که در روایت‌های دست اولی نظیر مصاحبه‌های کتاب «ساختن تاریخ» به دست می‌آید.

 

1.ساختن تاریخ، مصاحبه با چهار ژنرال نیروهای مسلح انقلابی کوبا، ترجمه سروش محبی، نشر طلایه پر‌سو

 

فیدل کاسترو انقلاب کوبا کوبا تاریخ شفاهی ساختن تاریخ

دیگر مطالب نقد کتاب

زندگی یک شورشی

میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهره‌های انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانواده‌ای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهم‌ترین چهره‌های آنارشیسم جمع‌گرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سال‌های زندگی‌اش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفت‌آوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزای‌خوانه‌‌ای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.  


پس از کودتا

برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکت‌های خصوصی ایالات متحده در شکل‌گیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکل‌گیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمده‌ای از صاحب‌نظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران می‌دانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب می‌کوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بین‌المللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاری‌های آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.


نویسنده‌ای که از میان مردم برخاست

جلال آل‌احمد بی‌تردید یکی از مسئله‌زاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غرب‌زدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خوانده‌اند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و به‌واسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانه‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای سیاسی شناخته شد. امید طبیب‌زاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آل‌احمد و معاصرانش» به جنبه‌های مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آل‌احمد با معاصرانش هم‌چون نیما یوشیج، همایون صنعتی‌زاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیین‌کننده جلال آل‌احمد را در دورانش نشان می‌دهد.


انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند

انور خامه‌ای یکی از جوان‌ترین اعضای گروه معروف به پنجاه‌وسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار می‌رفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقاله‌ای به زندگیِ سیاسی انور خامه‌ای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخش‌های مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سا‌ل‌ها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخ‌نگاری‌هایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامه‌ای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی می‌خواند که در زندان مارکسیست شد.


چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.