جزنی و تاریخ شفاهی مبارزه‌‌ای سی‌ ساله

نیما آصف
1399/10/22

اغلب آثاری را که درباره تاریخ معاصر ایران نوشته شده می‌توان در دسته وقایع‌نگاری جای داد. این آثار اگرچه وجهی ضروری در شناخت تاریخ به شمار می‌روند اما با این حال به نظر می‌رسد که تاریخ‌نگاری معاصر ایران همچنان با فقدان پرداختن به تاریخ اندیشه‌ها روبه‌رو است. این فقدان به‌خصوص در تاریخ‌نگاری جنبش چپ بیشتر دیده می‌شود. شاید از آن‌رو که به چهره‌های مهم تاریخ چپ در ایران اغلب از زاویه‌ای جناحی نگریسته شده و چنین است که از یک‌سو، این چهره‌های تاریخی یا کاملا محکوم شده‌اند یا تما‌م‌قد ستایش شده‌اند.

 

از چهره‌های تاریخی، قهرمان یا ضدقهرمان ساخته شده و با برچسب‌های مختلف آن‌ها در این دو دسته جای گرفته‌اند. بیژن جزنی نمونه‌ای روشن از این نوع مواجهه است که از یک‌سو با نگاهی کاملا عامیانه برچسب روشنفکر تروریست می‌خورد و از سوی دیگر قهرمانی فرض می‌شود که خطا و نقصی در آثار و عملکردش وجود ندارد. در این دو رویکرد ردی از تفکر و نگاه انتقادی دیده نمی‌شود؛ به‌خصوص در نگاه اول که همچنان به کلیشه پایان تاریخ باور دارد.

شاید بخشی دیگر از مسئله تاریخ‌نگاری جنبش چپ در ایران به این موضوع هم برگردد که هنوز فاصله زیادی با وقایع تاریخی مربوط به جنبش چپ نداریم و از این‌رو نگاهی که وقایع را با تمام زوایا و وجوه مختلف مورد بازخوانی قرار دهد شکل نگرفته است. البته در سال‌های اخیر آثاری منتشر شده‌اند که در آن‌ها تلاش شده از وقایع‌نگاری صرف فراتر روند اما در اغلب آن‌ها همچنان غرض‌ورزی‌های سیاسی و جناحی دیده می‌شود. کمتر پیش آمده که آثار به‌جامانده از جزنی به‌عنوان کلیاتی از او مورد بازخوانی و بررسی انتقادی قرار گیرد. این را می‌توان درباره دیگر چهره‌های مهم این جریان و به‌خصوص امیرپرویز پویان هم گفت. با نگاهی به همه آن چیزی که در این سال‌ها درباره جنبش چپ ایران منتشر شده‌اند می‌توان گفت آن‌ها اغلب با روایتی خطی سیر حوادث را ذکر کرده‌اند و کمتر به بررسی اندیشه و آرای متفکران و مبارزان این جریان تاریخی پرداخته‌اند. جدا از قهرمان‌سازی‌ها یا ضدقهرمان‌سازی‌های رایج، تاریخ جنبش چپ در ایران به‌رغم همه آنچه تاکنون منتشر شده همچنان در هاله‌‌ای از ابهام قرار دارد و این ابهام درباره تئوریسین‌های این جنبش بیشتر به چشم می‌خورد. از این‌روست که می‌توان گفت برای روایت تاریخی جامع از چپ در ایران گستره وسیعی از مسائل و مفاهیم مغفول مانده وجود دارد. بخشی از این مفاهیم مغفول‌مانده، مربوط به جزنی، آرا و عملکرد او است. در غیاب رویکردی که به بازخوانی انتقادی تاریخ بپردازد، جزنی بیش از آن‌که با آرا و عقایدش سنجیده شود با باورهای ذهنی مخالفان و موافقانش شناخته شده است. شناخت جامع جزنی و به طور کلی جنبش چریکی نیازمند پروژه‌ای گسترده و دقیق و منضبط است و نه کاری کاهلانه و شتابزده. جزنی از استثناهای زمانه‌ای بود که آگاهانه به نفی دو رویکرد غالب تفکر چپ در آن دوران یعنی رویکرد روسی و رویکرد چینی پرداخت. آن‌هم در زمانه‌ای که نفی هریک از دو رویکرد می‌توانست تبعاتی جدی به همراه داشته باشد که ساده‌ترینش طرد شدن بود. جزنی در آثارش آشکارا از سیاست‌های حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین انتقاد می‌کند و انتقاد او به‌خصوص در مورد سیاست خارجی آن‌ها روشن است. جزنی در «جمع‌بندی مبارزات سی‌ساله» می‌نویسد:

«دخالت مستقیم شوروی در سازمان‌دهی جریان‌های کارگر و چپ ایران و ایفای نقش تعیین‌کننده در انتخاب مشی آن‌ها نادرست و انحرافی از حدود روابط برادرانه جنبش‌ها و احزاب تلقی می‌شود. شوروی می‌بایست هرچه بیشتر اتکا به خود این جریان‌ها را افزایش داده آن‌ها را در یافتن مشی سیاسی آزاد گذاشته در صورت لزوم به انتقاد از آن‌ها اکتفا کند... مطالبه امتیاز نفت شمال، سرهم‌بندی کردن فرقه دموکرات و راندن این فرقه به‌سوی حاکمیتی بدون ریشه جدی، تأخیر در خروج ارتش سرخ از ایران به خاطر ایجاد جریان‌هایی برای پر کردن خلاء ناشی از خروج، مذاکره با قوام و نتیجه این مذاکرات و بالاخره بازداشتن نیروهای داخلی یعنی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان از برخورد نظامی با ارتش مرکزی در پایان ماجرای فرقه اشتباهات جبران‌ناپذیر شوروی در ایران بود که از انحرافات حزب و دولت شوروی در همان دوره ناشی می‌شود. ما تعجب می‌کنیم که چگونه برخی جریان‌های به‌ظاهر انقلابی که خود را مارکسیست-لنینیست می‌نامند از شوروی پس از سال 1960 (و یا 1956) به‌عنوان سوسیال امپریالیسم نام می‌برند ولی این اشتباهات را که نه‌تنها در ایران بلکه در بسیاری موارد دیگر تکرار شده است نادیده گرفته شوروی این دوره تحت رهبری استالین را بدون انتقاد اساسی می‌پذیرند».

اگرچه موضع جزنی در قبال رویکرد روسی تفکر چپ به‌خصوص در قبال سیاست خارجی کاملا روشن است اما این پرسش همچنان مطرح است که او تا چه حدی توانست از چارچوب اندیشه‌های لنینیسم و مائوئیسم فراتر برود. پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی جامع‌تری از آرای جزنی با در نظر گرفتن بستر تاریخی دوران اوست. آرای جزنی در جریان رویکردی انتقادی در قبال عملکرد حزب توده شکل گرفت و رد تأثیر مبارزات داخلی ایران، انقلاب کوبا و ویتنام و جنبش‌های انقلابی و چریکی امریکای لاتین در او دیده می‌شود.

وجه حائز اهمیت دیگر جزنی، نوع نگاه و درک او از تاریخ معاصر ایران است که دست‌کم در میان فعالان نسل او کمتر دیده می‌شد. از این نظر آثار جزنی هنوز هم به‌عنوان منبعی مهم در شناخت وضعیت اقتصادی و اجتماعی دوران پهلوی حائز اهمیت است. شناخت خوب جزنی از تاریخ ایران و جامعه‌شناسی تاریخی که او به‌واسطه آن به توصیف شرایط اقتصادی و اجتماعی آن دوره می‌پرداخت سبب شده بود تا او پیش‌ از دیگران خطوط انقلابی را که در آینده رخ می‌داد ببیند و ترسیم کند.

«تاریخ سی ساله» جزنی بی‌شک تاریخی بی‌نقص و کامل نیست اما از منظری خاص حائز اهمیت است؛ از این منظر که می‌توان آن را از اولین تلاش‌های جنبشی فکری و انقلابی برای واکاوی مبارزه‌های نسل‌های پیشین دانست. همچنین باید این را هم در نظر گرفت که جزنی هنگام نوشتن «تاریخ سی ساله» چه مطالعات پیشینی درباره تاریخ سی ساله پس از شهریور 1320 در اختیار داشته است و پژوهشگران و مورخان در آن دوره چه آثاری منتشر کرده بودند. «تاریخ سی‌ ساله» جزو اولین آثاری است که درباره آن دوره نوشته شده و از این حیث با تمام کمبودهایش طرحی جسورانه و قابل توجه است. حتی می‌توان آن در شمار آثار مهم و اولیه تاریخ شفاهی مربوط به آن دوران قلمداد کرد و آن را در کنار آثار دیگری که بعدها منتشر شدند در یک بررسی جامع مورد بازخوانی قرار داد.

 

بیژن جزنی تاریخ چپ تاریخ سی‌ ساله حزب توده

دیگر مطالب نقد کتاب

زندگی یک شورشی

میخائیل الکساندروویچ باکونین از چهره‌های انقلابی قرن نوزدهم بود که در 30 می 1814 در خانواده‌ای اشرافی در روسیه متولد شد. باکونین با رها کردن ارتش به جنبش رادیکال انقلابی پیوست و در کشورهای مختلفی به مبارزه پرداخت. او از مهم‌ترین چهره‌های آنارشیسم جمع‌گرا بود و با هر نوعی از قانون و حکومت مخالف بود. باکونین در سال‌های زندگی‌اش از فرانسه اخراج شد، در آلمان هم بازداشت شد و به مرگ محکوم شد. در اتریش هم همین اتفاق برایش تکرار شد و در نهایت به روسیه بازگردانده شد و در آنجا به زندان و تبعید محکوم شد اگرچه در نهایت دست به فرار زد. باکونین زندگی شگفت‌آوری داشت و نظریه سوسیالیسم آزای‌خوانه‌‌ای که در دوره پایانی عمرش مطرح کرد هنوز اهمیت دارد.  


پس از کودتا

برنامه کتاب فرانکلین، یک برنامه سازمان آمریکایی خصوصی و غیرانتفاعی بود که در سال 1331 در بحبوحه جنگ سرد تأسیس شد. نهادهای دولتی و برخی از شرکت‌های خصوصی ایالات متحده در شکل‌گیری این برنامه و حمایت مالی از آن نقش داشتند. با توجه به شرایط دورانی که موسسه فرانکلین در ایران پا گرفت و نیز نقش عمده آمریکا در شکل‌گیری این نشر، تاکنون بحث و نظرات متفاوتی درباره این موسسه و عملکرد آن شکل گرفته است که عمدتا به نقش حمایتی و تفکر حاکم بر این موسسه انتقاداتی دارد و البته بخش عمده‌ای از صاحب‌نظران نیز این موسسه را آغازگر نشر مدرن ایران می‌دانند که در عین حال بنا داشت با تسلط تفکر لیبرال، بدیلی برای تفکر مسلط چپ در ایران ایجاد کند. کتابِ «برنامه کتاب فرانکلین در ایران: آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» نوشته مهدی گنجوی تحقیقی مفصل بر مبنای اسناد و مدارک موجود درباره این موسسه است که اخیرا با ترجمه زهرا طاهری در نشر شیرازه منتشر شده است. این کتاب می‌کوشد ضمن بررسی اسناد و تحلیل تاریخیِ تأثیرات بین‌المللیِ برنامه کتاب فرانکلین (1331-1356) در زمینه صنعت چاپ و انتشار کتاب و سیاستگذاری‌های آموزشی در خاورمیانه، مناسبات بین امپریالیسم، دولت و نظام تولید دانش را نیز مورد بررسی قرار دهد.


نویسنده‌ای که از میان مردم برخاست

جلال آل‌احمد بی‌تردید یکی از مسئله‌زاترین روشنفکران و نویسندگان معاصر بوده است که موافقان و مخالفان بسیاری داشته و آرا و نظراتش به ویژه در «غرب‌زدگی» با انتقادات زیادی مواجه شده است. او از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشنفکرانِ صد سال اخیر ایران خوانده‌اند که حضوری فعال در فضای فرهنگی و سیاسی دورانش داشت و به‌واسطه نزدیکی و دوستی با خلیل ملکی و مصطفی شعاعیان بیش از دیگر نویسندگان زمانه‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای سیاسی شناخته شد. امید طبیب‌زاده، پژوهشگر و منتقد ادبی، اخیرا در کتابی با عنوان «جلال آل‌احمد و معاصرانش» به جنبه‌های مختلفی از این شخصیت فرهنگی-سیاسی پرداخته است. این کتاب در چهار مقاله، مناسباتِ آل‌احمد با معاصرانش هم‌چون نیما یوشیج، همایون صنعتی‌زاده، ابراهیم گلستان و ناصر وثوقی را بازخوانی کرده و جایگاهِ تعیین‌کننده جلال آل‌احمد را در دورانش نشان می‌دهد.


انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند

انور خامه‌ای یکی از جوان‌ترین اعضای گروه معروف به پنجاه‌وسه نفر و یکی از سران انشعاب 1326 از حزب توده بود و از شاگردان تقی ارانی به شمار می‌رفت. همایون کاتوزیان در کتابِ تازه منتشرشده خود، «تاریخ چیست؟» در مقاله‌ای به زندگیِ سیاسی انور خامه‌ای پرداخته است. «تاریخ چیست؟» مجموعه مقالات، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های کاتوزیان در چند سال اخیر است که در این کتاب برحسب موضوع آنها گردآوری شده است. مباحث نظری، تاریخ معاصر، ادبیات و خاطرات شخصی از بخش‌های مختلف کتاب است و بیراه نیست که تاریخ معاصر بخشِ خواندنی و مفصل کتاب باشد، چراکه همایون کاتوزیان در این سا‌ل‌ها بیش از هر چیز به اعتبار تاریخ‌نگاری‌هایش شناخته شده است. او در مقاله «انور خامه‌ای» یکی از مطالبِ بخش تاریخ معاصر کتاب، این فعال سیاسی را از ارادتمندان ارانی می‌خواند که در زندان مارکسیست شد.


چهره‌ای تازه از حیدرخان عمواوغلی

حیدرخان عمواوغلی یکی از چهره‌های درخشان انقلاب مشروطه بود که به خصوص مورد توجه جناج رادیکال نهضت مشروطه قرار داشت. زندگی او به عنوان یک مبارز انقلابی با دیدگاه‌های چپ، مثل زندگی هر انقلابی دیگری، مسیری سنگلاخ و پرپیچ‌وخم بود. از آغاز که در شهریور 1281 خورشیدی برای نصب یک کارخانه برق در شهر مشهد به ایران آمد تا بهار سال 1290 که به اجبار تبعید از ایران رفت، زندگی او فراز و نشیب‌ها زیادی را سپری کرد. درباره زندگی و فعالیت‌های حیدرخان چندین کتاب تاکنون منتشر شده و به تازگی نیز روایتی تازه از زندگی این انقلابی سوسیالیست ایرانی منتشر شده که سوال‌هایی تازه درباره سوسیال دموکراسی در ایران طرح کرده است.


زندگی کوتاه تقی ارانی

تشکیل دادگاه برای زندانیان سیاسی پدیده‌ای تازه بود که اولین بار در مورد گروه 53 نفر برگزار شد. شاخص‌ترین چهره این گروه، تقی ارانی بود که 18 اردیبهشت 1316 در منزلش در تهران به دست پلیس رضاشاه دستگیر شد. زندگینامه تقی ارانی، مهم‌ترین چهره متفکران چپ مستقل با عنوانِ «تقی ارانی: یک زندگی کوتاه» نوشته یونس جلالی اخیرا در نشر مرکز منتشر شده است. این زندگینامه به قولِ مولفش نوعی سفرنامه است، روایت دورانی که یک قرن با ما فاصله دارد اما منظرها و مشغله‌های آن تفاوت چندانی با چالش‌های زمان حال ندارند. این از یک‌سو کُندی تغییرات بنیادی جوامع را نشان می‌دهد و از سویی این واقعیت را بیان می‌کند که تحولات تاریخی تنها پس از سپری شدن دوره‌های طولانی به وقوع می‌پیوندند. جلالی کشفیات نظریِ ارانی را موضوع محوری کتابش می‌خواند، یافته‌هایی که به قیمت جانِ قهرمان کتاب تمام شد و زندگی او را کوتاه کرد.


بعد از حمید اشرف

بازخوانیِ تاریخ معاصر خاصه روند تحولاتِ سیاسی کشور بدون پرداختن به جریانات و احزاب سیاسی موثر در ادوار مختلف ممکن نخواهد بود. یکی از این جریان‌های سیاسی «سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران» است که در تاریخ معاصر ما نقش بسزایی داشته و از این‌رو در چند دهه گذشته تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی پیرامون عملکرد این سازمان مطرح شده است. کتاب «در وادی انقلاب» که به تازگی به گردآوری انوش صالحی در انتشارات نگاه منتشر شده است، مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران را در دورانِ سرنوشت‌ساز منتهی به انقلاب 57 یعنی سال‌های 1355 تا 1357 بررسی می‌کند که سازمان به مرحله تازه‌ای از مبارزه عملی وارد می‌شود که آن را «توده‌ای شدن مبارزه» می‌خواند. بررسی مواضع و دیدگاه‌های سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران به‌عنوان شاخص‌ترین جریان چپ آن دوره در آستانه انقلاب برای درک چرایی تحولات سیاسی آن دوره ضرورت دارد. «در وادی انقلاب» این امکان را فراهم می‌کند تا خواننده مشتاق تاریخ معاصر ایران با بازخوانی اسناد و مدارک سازمانی به شناختِ بی‌واسطه‌ای از مواضع یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی آن ایام دست پیدا کند. در واقع این کتاب بیش از آنکه به تحلیلِ سازوکار و افکار و عقاید این جریان سیاسی بپردازد، به گردآوری اعلامیه‌ها و سایر اسناد و مدارک مربوط به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران در حد فاصل تیرماه 1355 تا اسفند 1357 پرداخته است.