«سایهنویسی» اثر دیوید میچل، ازجمله رمانهای مطرح در مورد سایهنویسی است که اندیشه شخصیتهایی را دستمایه قرار میدهد که زندگی خود را سایهنویسی میکنند.
«سایهنویسی» (شبحنویسی)، اولین رمانی است که دیوید میچل نویسنده انگلیسی آن را منتشر کرده است. این رمان که در سال 1999 منتشر شد، جایزه جان لولین ریز را از آن خود کرد و مورد استقبال گسترده مخاطبان قرار گرفت. این داستان عمدتاً در حوالی آسیای شرقی اتفاق میافتد، اما به روسیه، انگلیس، ایالاتمتحده آمریکا و ایرلند نیز کشیده میشود. این اثر در چند بخش مختلف نوشته شده است و هر فصلِ آن، داستان و شخصیت اصلی متفاوتی را به تصویر میکشد، با این حال همه شخصیتها در یک رویداد بهظاهر تصادفی با یکدیگر پیوند میخورند. بسیاری از درونمایههای رمان «سایهنویسی» در آثار بعدی میچل، یعنی «رویای شماره 9» و «اطلس ابر» تکرار میشوند و یکی از این شخصیتها باز هم خود را در رمان «ساعتهای استخوانی» نشان میدهد.
رمان «سایهنویسی» که مخلوق رشتهای از تأثیر و تأثرات است، بهطور ویژه از فرهنگ و خرافات آسیای شرقی و همچنین رویدادهایی واقعی نشأت میگیرد که برای خلق پیرنگ بازسازی شدهاند (بهعنوان مثال حمله با گاز سارین در مترو توکیو). این رمان اشارات و ارجاعاتی نیز به آثار دیگر دارد که برجستهترین آنها «سه قانون رباتیک» اثر ایزاک آسیموف است که تا پایان کتاب ادامه دارد، و همچنین ارجاعاتی از قبیل «قوهای وحشی» اثر یونگ چانگ و «موسیقی شانس» نوشته پل آستر.
اولین رمان یک نویسنده غربی که در ژاپن زندگی میکند، رمانی است بهغایت جاهطلبانه. این اثر با دنبال کردن زنجیرهای از رویدادها که زندگی افراد مختلف را در چند قاره تحت تاثیر قرار میدهند، دستمایه داستانهایی قرار گرفته است که نویسندگان خلاق دیگر (در بعضی موارد بهمعنای واقعی کلمه بیگانه) و بهعنوان سایهنویس آنها را روایت کردهاند، نه افرادی که این اتفاقات را شخصاً تجربه کردهاند.
روایت «سایهنویسی» در ذهن یکی از اعضای یک فرقه هزاره آغاز میشود که با انتشار گاز سمی در مترو توکیو دست به قتل عام میزند، و همانجا نیز پایان مییابد. (ابتدا در «اوکیناوا»، سپس «زیرزمین»). یک تماس تلفنی اشتباه موجب ارتباط او با یک کارمند کرهای در فروشگاه موسیقی میشود. این کارمند که در توکیو کار میکند، شیفته یک دانشآموز زیبا شده و او را تا هنگکنگ دنبال میکند. مردی انگلیسی که وکیل امور مالی است این زوج را بهطور نامحسوسی تحت نظر دارد. او که از طرف همسر خشمگین (بیفرزندِ) خود طرد شده، تحت سلطه جنسی خدمتکار چینی خود قرار دارد، پایش به پولشویی برای توطئهای جنایی در روسیه باز شده و روح بیآزار یک دختر جوان شرقی او را به تسخیر خود درآورده است. به این ترتیب، پیوندهای اتفاقی با تمرکز بر مجموعهای از سرقتهای هنری که در «پترزبورگ» رخ میدهد، و همچنین پیشرفت جنسی و هنری یک نوارنده سرگردان و بیسر و پایِ موسیقی جاز (بهعنوان سایهنویسی که زندگی افراد مشهور را مینویسد) در دنیای موسیقی و سیاسی لندن و تبعید دردناک یک زن دانشمند از گذشته خود بهعنوان بخشی از یک تیم نظارت که خدمات مخفیانهای را - در جزیرهای در سواحل ایرلند- به وزارت دفاع ایالاتمتحده ارائه میداد، همه و همه به تدریج از شرق به غرب میرسند. این رمان نمونهای افراطی از «رمان سیستمی»[1] معاصر است (همانطور که پینچن، دلیلو، مک الروی و دیگران به آن اشتغال داشتند). صرفنظر از پیچیدگی و ابهام، این رمان با گونهای از ارتباط متقابل بین فرهنگ پساصنعتی و تکنولوژی فوقپیشرفته عجین شده است. بارِ اندیشیدن به جهانی که بهطور سیستماتیک برای خود خطرآفرین است در هر صفحه از این رمان سنگینی میکند. نمایشهای کمیکِ سیاه و سفیدِ هُلَندِر در مورد اثرات فردیتزداییِ یک دهکده جهانی که چنین خدایان نوین عجیبوغریبی را پرستش میکند، بهطور کامل از اطناب و ابهام رهایی نمییابد، اما جالبترین فصلها، همان فصلهایی که یک زن چینی را همچون قربانی انقلاب فرهنگی مائو و روح مغولستانی به تصویر میکشند که با تلاشی نافرجام به دنبال بدن یک «میزبان» پایدار است، به سطح تحسینبرانگیزی از نبوغ و تیزبینی میرسند.
1.«رمان سیستمی» “systems novel” به نوعی از رمان در ادبیات آمریکا اشاره دارد که به دنبال به تصویر کشیدن ساز و کار جامعه امریکایی با تمرکز بر سیستم اقتصاد، سیاست و ایدئولوژی است. آثار دلیلو، تامس پینچن و دیوید فاستر والاس ازجمله نمونههای این رمانها محسوب میشوند.(مترجم)