مترجمی که وصی نیما شد

در اهمیتِ سیروس طاهباز

1400/10/01

اهمیتِ سیروس طاهباز شاید بیش از تمامِ آثاری که ترجمه کرده و از خود به‌جا گذاشته، در جایگاهی هم باشد که در اشاعه و تثبیت شعر نو در ایران داشت. او در دهه چهل با انتشار مجله پیشروی «آرش» دست به چاپ آثار ادبیات معاصر ایران زد، به‌خصوص در مورد به کرسی نشاندن شعر نو که آن روزگار مخالفان سرسخت داشت بسیار موثر بود. طاهباز تا حدی مورد اعتماد اهل ادبیات بود که بسیاری از شاعران مطرح آثار خود را به او می‌سپردند و به همین سبب، او به‌عنوان وصیِ نیما یوشیج، آغازگر شعر نو، عمری را وقفِ نسخه‌برداری و تدوین آثار نیما کرد. هم‌چنین نقل شده وقتی مأموران ساواک مجموعه‌شعر «آهن‌ها واحساس‌ها» را در چاپخانه سوزاندند، تنها یک نسخه از آن نزد سیروس طاهباز مانده بود که بعدها به چاپ رسید. این شد که طاهباز نه‌تنها در قامتِ مترجم آثاری هم‌چون غالب داستان‌های جان استن‌بک یا مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوره‌ای مهم و تاثیرگذار، بلکه به‌عنوان میراث‌دار نیما شهرت دارد. سیروس طاهباز، مترجم و نویسنده، در 2 دی 1318 در بندر انزلی متولد شد و در 25 اسفند 1377 درگذشت. او بعد از تحصیلات مقدماتی به دانشگاه تهران رفت تا پزشکی بخواند اما بعد از مدتی پزشکی را رها، و خود را وقفِ ادبیات کرد. طاهباز بیش از هفتاد اثر ترجمه و تالیف در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و نیز نویسندگان مطرح جهان به یادگار مانده است.

«من می‌میرم و آثار شلوغ و درهم و برهم من می‌ماند و از بین می‌رود. به من زمان زندگی من کمک نکرد که بتوانم با آرامش کارم را بکنم.» نیما در یکی از یادداشت‌های خودش خبر از آثار درهم برهمی می‌دهد که از او برجای مانده و مجال کافی برای سر و صورت دادن به آن‌ها را ندارد. بعد از هزاران برگ دست‌نوشته‌های ناخوانا و فرسوده نیما به دست سیروس طاهباز می‌رسد که اگر کوشش بی‌وقفه او نبود، بسیاری از آثار نیما نخوانده می‌ماند و در فراموشخانه تاریخ دفن می‌شد. او یک‌تنه، بی‌منت و دریغ سال‌ها به نسخه‌برداری از آثار نیما پرداخت و بار این امانت را به دوش کشید تا یکی پس دیگری به ثمر رساند و انتشار داد. نیما در وصیت‌نامه‌ خود، دکتر محمد معین را وصی خویش اعلام کرد و خواست که در چاپ آثارش، در کنار دکتر معین، جلال آل‌احمد و ابوالقاسم جنتی عطایی نیز کمک دست او باشند. اما چندی بعد سیروس طاهباز نیز که از معتمدین نیما و نیز آل‌احمد و دیگران بود به این جمع اضافه شد. آل‌احمد، نزدیک‌ترین دوست نیما، ملحق شدنِ طاهباز به این جمع را چنین روایت کرده است:

«یک سال پس از مرگش [مرگ نیما] به‌سال ۱۳۳۹ «افسانه و رباعیات» در یک جلد درآمد. در نشریات کیهان. به‌ نظارت استادم محمد معین و داریوش و جنتی و آن یکی دیگر (و این سومین بار بود که چاپ می‌شد) و رباعیات را ما دو تن دیگر. و دکتر معین فقط سرپرستی می‌کرد. و بعد هر کدام ما به‌ علتی سرخوردیم، یکی به علت ولنگاری این دوست در فلان رنگین‌نامه و دیگری به علت مشاغلی که داشت و سومی به وحشتی که از «قائمیان‌بازی» می‌کرد، - دکتر معین هم که همان کار «لغت‌نامه» کافی بود از پا بیندازدش. ناچار عالیه‌خانم به دست و پا افتاد. و چه شوری می‌زد! تا یک روز جمع شدیم با آزاد و ساعدی و طاهباز که تعهد کنیم نشر الباقی آثار پیرمرد را. و حال آنکه هر کداممان یک سر و هزار سودا. تا عاقبت طاهباز داوطلب شد. و قرارمان بر اینکه عالیه ‌خانم همه کارها را بسپارد به طاهباز تا به کمک خودش و شراگیم نظمی بدهند به‌ دفترها و آن یکی دیگر هم دست طاهباز را بگذارد در دست دکتر معین که اگر ما همت نداشتیم این دارد و این کار را کردیم. و طاهباز راه افتاد.»

شهريور ۱۳۴۶، از چپ به راست: ایرج پارسی نژاد، محمدعلی سپانلو، اسماعيل نوری علا،

سيروس طاهباز، غفار حسينی، مهرداد صمدی، منوچهر نیستانی، فریدون معزی مقدم

 بعد جلال گزارشی دقیق از روند انتشار آثار نیما می‌دهد به این ترتیب: «اول یک کتاب جیبی درآورد «برگزیده اشعار نیما یوشیج» دی ماه 1342 - با تصویری که هانیبال الخاص از صورت پیرمرد کشیده بود بر روی جلد. بعد «ماخ‌اولا» را درآورد. اسفند 1344. در انتشارت شمس تبریز. با طرح جلدی که بهمن محصص کشیده بود. و تا اینجا هم عالیه خانم حضور داشت و هم دکتر معین. سپس عالیه خانم نیز به دنبال پیرمرد رفت و دنیای ما را حتی به آن اندازه نتوانست تحمل کند که مجموع آثار پیرمرد درآید. و از این پس کارها ماند به عهده طاهباز تنها که «شعر من» را در انتشارات جوانه، پاییز 1345 منتشر کرد با تصویر ماسکی که ضیاءپور نقاش از صورت پیرمرد در زمان حیاتش برداشته بود. و کار طاهباز می‌دانم که هنوز ادامه دارد.» به این ترتیب پای سیروس طاهباز به آثار نیما باز می‌شود و چه کسی بهتر از جلال آل‌احمد می‌توانست این ماجرا را روایت کند تا وصی شدنِ طاهباز معتبر باشد. تاریخ پای نوشته آل‌احمد 20 بهمن 1346 است و از آن به بعد نزدیک دو سه دهه دیگر کار طاهباز ادامه پیدا می‌کند؛ تلاشی که از سال 1340 با گردآوری و نسخه‌برداری و تدوین آثار منتشرنشده نیما آغاز شد و تا سال 1377 و زمان مرگ او ادامه یافت، گرچه بعد از مرگِ طاهباز نیز انتشار آثاری از نیما برای بار نخست ادامه پیدا کرد ازجمله کتابِ «غول و نقاش» دو طرح برای کودکان ویراسته سیروس طاهباز، که سال 1379 با نقاشی بهران دبیری منتشر شد و نیز انتشار کتابِ خواندنی «درباره‌ی هنر و شعر و شاعری» که مجموعه‌ای درخور توجه از مقالات و یادداشت‌های نیما است و رساله ناتمام و مهم او «تعریف و تبصره» که به‌نوعی بوطیقای شاعر است و به طور پراکنده در هفته‌نامه «آتشبار» در سال‌های 1331 تا 1332 منتشر شده بود و مصاحبه‌ای با نیما که به دستخط نیما مانده بود در میان انبوه نوشته‌های پراکنده‌اش و برای چاپ در مجله «فردوسی» انجام شده بود. سیروس طاهباز در مقدمه این کتاب، به‌عنوان وصی نیما نوعی وصیت‌نامه می‌نویسد و در آن از اینکه عمری صرفِ انتشار آثار نیما کرده خشنود و راضی است:

«بدین ترتیب کار توان‌فرسا اما لذت‌بخش تفکیک، گردآوری، نسخه‌برداری و چاپ آثار نیما یوشیج را به پایان رساندم و به وظیفه اخلاقی و اجتماعی خود با نشر آثار بزرگ‌مردی که هریک از نوشته‌هایش سند باارزشی از هنر و تاریخ اجتماعی معاصر ماست و بی‌توجه به آنها حتی نگارش تاریخ تحولات هنری و فکری دهه‌های گذشته این سرزمین ناقص می‌ماند، عمل کردم و در طول این‌همه سال و با این‌همه کار، خوشحال و سرافرازم که موبه‌مو به وصیت پرمعنای آن پیر بی‌همتا، نیما، و تأکید امین فرزانگان زمان، دکتر محمد معین، صادقانه و از سر جان و با تمام توان عمل کردم. با صراحت می‌گویم: من هرچه را که می‌شد خواند، اعم از شعر و نثر، قدیم و جدید، بد و خوب -خدایا چه نوشتم، نیما تنها یک شعر بد دارد و آن‌هم شراگیم یوشیج است- خواندم و نسخه‌برداری و چاپ کردم. در «گذشته» یادداشت‌های روزانه را نمی‌شد چاپ کرد، «امروز» چاپ می‌کردم. داستان «مرقد آقا» را از دل تجدیدچاپ مجله «آرش» بیرون می‌کشند، چه باک، آن را «دیروز» چاپ کرده‌ام و از این بابت خوشحالم سرافراز که این میراث عظیم و گران‌بها را هم‌چون مردمک چشم حفظ کرده‌ام و در این راه پرمخافت هر تهمت و ناسزا و بهتان و ناسپاسی و دروغ و بند و زنجیری را در برابر لذتی که از این کار برده‌ام و می‌برم، به جان خریدار بوده و هستم.»

نقش طاهباز در تدوین و گردآوری آثار نیما در حدی است که حتی منتقدان او نیز به آن اذعان دارند و معتقدند اگر طاهباز این وظیفه را بر عهده نمی‌گرفت، معلوم نبود چه اتفاقی برای نوشته‌های نیما می‌افتاد. 

 

منابع:

  • «نیما یوشیج»، درباره‌ی هنر و شعر و شاعری، تدوین: سیروس طاهباز، انتشارات نگاه
  • «کماندار بزرگ کوهساران» زندگی و شعر نیما یوشیج، سیروس طاهباز، انتشارات ثالث
  •  «مجموعه اشعار نیما یوشیج»، تدوین: عبدالعلی عظیمی، انتشارات نیلوفر

 


سیروس طاهباز

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.