کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

1402/04/31

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 

در وضعیت انقلابی جامعه در دوران نهضت مشروطه فعالیت‌های صنفی و سیاسی کارگران ایرانی در محیط کار شکل و شمایل تازه‌ای پیدا کرد. کارگران در آن دوران به جز مواردی استثنایی، فاقد سازمان منظم تشکیلاتی بودند و برنامه‌ای هم برای سازمان دادن به تشکیلات پایدار کارگری نداشتند. اما آنها در حین عمل به هم نزدیک‌تر شدند و هسته‌هایی نیز میان‌شان شکل گرفت اما به جز در صنعت چاپ تشکل کارگری پایداری در آن زمان به وجود نیامد. 

پیشگام سازماندهی اتحادیه‌ای در آن دوران نه کارگران صنایع سنتی بودند و نه کارگران صنایع مدرن بلکه کارگران چاپ بودند. اینکه چرا آنها در پی ایجاد سازمانی برای فعالیت‌هایشان بودند به چند دلیل مربوط است. کارگران و کارکنان چاپ گروهی کوچک از کارگران ایرانی بودند که تحصیل‌کرده‌تر از سایر کارگران بودند و با کتاب و روزنامه آشنا بودند. شغل آنها چنان بود که مدام با کتاب‌ها و روزنامه‌ها سروکار داشتند و به این ترتیب همواره در معرض اخبار سیاسی روز بودند و همچنین با افکار جدید و تحولات سیاسی ایران و جهان آشنا می‌شدند. کارگران چاپ در سال 1285 و در نقطه اوج جنبش مشروطه نقطه عطفی در تاریخ مبارزات کارگران ایران به نام خود ثبت کردند. در این سال یکی از کارگران صنف چاپ به نام محمد پروانه به همراه گروهی دیگر از کارگران نخستین اتحادیه کارگری ایران را در تهران سازمان دادند. 

دلیل اصلی آنها برای تشکیل اتحادیه‌ای کارگری هم صنفی و هم سیاسی بود. در دوران مشروطه و پس از صدور فرمان مشروطیت تحولی بزرگ در بازار چاپ و نشر ایران رخ داد. مشتریان چاپخانه‌ها افزایشی چشمگیر یافتند و سفارشات چاپخانه‌ها زیادتر شد. در نتیجه کارفرمایان ساعت کار چاپخانه‌ها را اضافه کردند و کارگران مجبور بودند ساعات بیشتری از روز را بی‌وقفه کار کنند و این در حالی بود که آنها نه اضافه کار داشتند و نه امنیت شغلی. آنها پیش از آنکه به سراغ تشکیل اتحادیه بروند نامه‌های متعددی با امضای «اعضای مطبوعات» و «کارگران مطابع» برای رئیس‌الوزرا و وزیر علوم و سایر مقامات حکومت نوشته بودند تا تغییر در وضعیت شغلی‌شان حاصل شود که البته هیچ نتیجه‌ای در پی نداشت. چنین بود که آنها پس از جلسه‌هایی با یکدیگر در نهایت در یکی از چاپخانه‌های واقع در خیابان ناصریه تهران (ناصرخسرو) دور هم جمع شدند و اولین تشکل کارگری را در تهران به وجود آوردند تا به شکلی سازمان‌یافته برای به دست آوردن خواسته‌هایشان تلاش کنند. 

آن‌طور که اشاره شد خواست آنها صرفا امور صنفی نبود بلکه آنها همچنین می‌خواستند همراه با نیروهای فعال جامعه در جنبش مشروطیت حضور داشته باشند. پیش از این آنها اراده خود برای همراهی با مشروطه را به دنبال توقیف روزنامه حبل‌المتین در جمادی‌الثانی 1325 هجری قمری نشان داده بودند. پس از توقیف حبل‌المتین کارگران چاپخانه‌ها همراه با روزنامه‌نگاران و کتاب‌داران و غیره، حدود یک هفته اعتصاب کردند که از آن با عنوان نخستین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات یاد شده است. در پی این اعتراض همگانی، مقامات تسلیم شدند و حبل‌المتین رفع توقیف شد. 

سلطان‌زاده درباره تشکیل این اتحادیه معتقد است که نفوذ حزب دموکرات در تاسیس اتحادیه نقش داشته است: 

«نخستین کوشش‌ها برای سازمان‌دهی سندیکایی در ایران به 1906/1285 در زمان نخستین انقلاب (جنبش مشروطه)، هنگامی که کارگران چاپخانه‌های تهران تحت نفوذ حزب دموکرات نخستین اتحادیه خود را ایجاد کردند، انجام گرفت. بعدها هنگامی که ارتجاع در سرکوب بیداد می‌کرد و حزب دموکرات انحطاط یافت... این سندیکا بدون آنکه نتایج جدی کسب کرده باشد منحل گشت. این وضع بدون تغییر تا 1918/1297... دوام یافت.» 

اما فلور نظر متفاوتی درباره تاسیس اتحادیه دارد و می‌گوید: 

«تحت نفوذ عقیده‌های سوسیال دموکراسی که در میان بخش‌های خاص از نیروی کارگر شهری ایران انتشار یافته بود، کارگران چاپخانه کوچکی در تهران در 1907 نخستین اتحادیه کارگری ایران را تاسیس کردند.» 

نویسندگان کتاب «شوق یک خیز بلند» معتقدند که نظر دوم به واقعیت نزدیک‌‌تر است. آنها می‌گویند کارگرانی که اتحادیه چاپ را تشکیل دادند، می‌توانستند تحت تاثیر افکار سوسیال دموکراسی باشند بدون اینکه زیر نفوذ نیرومند حزبی خاص قرار داشته باشد: 

«اتحادیه صنعت چاپ به هر ترتیبی هم که تشکیل شده باشد، باز نشانگر آمادگی کارکنان این صنعت نسبت به سایر اقشار کارگری جهت ایجاد یک سازمان منظم اتحادیه‌ای بوده است. زیرا سوسیال دموکرات‌ها در بحبوحه انقلاب مشروطیت در میان اقشار مختلف کارگری فعال بودند و در بسیاری از اعتراضات کارگری نقش داشتند، ولی تنها کارگران چاپ بودند که قادر گشتند برای نخستین‌بار تشکل پایدار کارگری در ایران ایجاد کنند. تا زمان پایان جنگ جهانی اول (1297) به جز کارکنان چاپ، مبارزات سایر بخش‌های کارگری حالت موقت داشت. فعالیت آنها از ادامه کاری و استمرار برخوردار نبود. و همان‌گونه ذکر شد، آنها برای خواسته‌های عاجلی بسیج می‌شدند و پس از پایان هر حرکتی به ندرت اثری از مبارزه دسته‌جمعی در محیط کار دیده می‌شد.» 

در این میان این کارگران چاپ بودند که مسیری تازه در تاریخ مبارزات کارگری گشودند و با ایجاد تشکل هم به شکلی سازمان‌یافته برای به دست آوردن حقوق مادی و صنفی‌شان تلاش کردند و هم به واسطه این سازمان‌یابی در عرصه سیاسی و اجتماعی دوران هم فعالانه شرکت کردند و این وجه تمایز آنها از دیگر فعالیت‌های کارگری آن زمان بود. 

فعالیت‌های اتحادیه در دوره استبداد صغیر متوقف شد اما خود اتحادیه منحل نشد. کارگران چاپ با سقوط محمدعلی شاه و آغاز دوره دوم مشروطه، دوباره فعالیت‌هایشان را از سر گرفتند. در این دوره آنها گامی دیگر هم برداشتند و نشریه‌ای با نام «اتفاق کارگران» منتشر کردند تا در سطحی عمومی مواضع و افکارشان را نشر دهند. شماره اول این نشریه در روز یکشنبه 18 جمادی‌الثانی 1328/ 1289 منتشر شد و انتشارش چند شماره هم ادامه یافت. «اتفاق کارگران» به عنوان «سند کارگری» اهمیت زیادی دارد چرا که نشان می‌دهد بخش‌هایی از کارگران ایرانی که در پی حقوق خود بودند و از دیگر کارگران آگاه‌تر بودند بیش از یک سده پیش چگونه می‌اندیشدند. 

در یکی از مطالب شماره اول «اتفاق کارگران» میتوان دید که این کارگران می‌خواستند که خود صدای خود باشند و برای به دست آوردن زندگی بهتر می‌خواهند تلاش کنند: 

«...با این حال در مملکت ایران به هیچ‌وجه حقوق رنجبران معلوم نیست. هنوز در این مدت هیچ روزنامه‌ یک سطر از حقوق عملجات ننوشته است، هیچ ناطقی از حقوق عملجات کلمه‌ به زبان نیاورده است، در هیچ حوزه و انجمنی از حقوق عملجات مذاکرده نشده است، در هیچ کابینه اسم عملجات برده نشده است، هنوز کسی نگفت چرا عملجات ایرانی باید چهارده ساعت کار کنند، هنوز کسی نگفت چرا عملجات ایران باید برای یک جزئی از حقوق سه ماه در عدلیه بروند، هنوز کسی نگفت چرا عملجات ایرانی باید عوض حقوق کتک بخورند، هنوز کسی نگفت چرا کارگران ایرانی باید به علت مطالعه حقوق جلب به نظمیه بشوند، هنوز کسی نگفت چرا در ازاء پول عملجات ایرانی فحش میشوند.» 

 

منبع: شوق یک خیز بلند، جلیل محمودی و ناصر سعیدی، نشر قطره 


کارگران چاپخانه اعتصاب سراسری

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.


از زندان به گورستان

سازمان فداییان خلق ایران در آغاز چهار نظریه‌پرداز داشت که هریک در متونی جداگانه به استدلال درباره مبارزه مسلحانه پرداخته‌اند. یکی از این‌ها، حسن ضیاءظریفی است که به همراه بیژن جزنی به نسل اول روشنفکران انقلابی مارکسیستی تعلق دارد که رویکرد مبارزه مسلحانه را در مبارزه با استبداد شاه برگزیدند. پژوهش‌های تازه می‌گویند نویسنده جزوه‌ای که با عنوان «تز گروه جزنی» در سال 1351 منتشر شد ضیاءظریفی بوده است. او و دیگر روشنفکران انقلابی هم‌عصرش، به نسلی تعلق دارند که در بستر اجتماعی و سیاسی پس از کودتای 28 مرداد 32 به عرصه رسیدند و شاهد و درگیر شکست‌ها و بن‌بست‌های مبارزه مدنی و سیاسی از طریق حزب توده و جبهه ملی بودند. حسن ضیاءظریفی ده سال از عمر کوتاه سی و شش ساله‌اش را در زندان‌های شاه گذراند و در نهایت در روز 29 فروردین 1354 در یکی از هولناک‌ترین جنایات حکومت شاه چشم و دست بسته به همراه تعداد دیگری از زندانیان بی‌دفاع در تپه‌های اوین تیرباران شد.