کوتاه‌ترین وسیله پیام‌رسان جهان

در مرگِ کامبیز درم‌بخش، خالق مینیاتورهای سیاه

1400/08/22

کامبیز درم‌بخش هنرمندی بود که برای بیست سال آینده هم آرشیوی از طرح‌ها و اتودها داشت اما دریغ که چندی پیش جهانِ کرونایی این هنرمند را از ما گرفت. درم‌بخش از آن دست هنرمندانی بود که به گواهِ آشنایان و نزدیکانش همیشه ایده‌ای برای کار در سر داشت و چنان‌که خودش هم جایی گفته بود هرگز مشکلی برای یافتن ایده نداشت که برعکس، هرچه کار می‌کرد ایده‌های بیشتری به ذهنش اضافه می‌شد تا حدی که وقت برای اجرای ایده‌هایش کم می‌آورد و همین‌طور هم شد: «اميدوارم سوژه‌هاي زيادي را كه دارم بتوانم همه را اجرا كنم چون مي‌دانم عمرم به وسعت سوژه‌هايم كفاف نمي‌دهد.» کامبیز درم‌بخش، طراح، کاریکاتوریست و گرافیست مطرح معاصر در خرداد ۱۳۲۱ به دنیا آمد و چند روز پیش در ۱۵ آبان به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت.

کامبیز درم‌بخش فعالیت حرفه‌ای خود را از مطبوعات و مجلات آغاز کرد. او با اینکه در خانواده‌ای نظامی بزرگ شد به دلیلِ پدر نظامی‌اش که ذوق هنری داشت، از همان سنین کودکی با هنرهایی نظیر نقاشی و طراحی و بازیگری آشنا شد و بعد از طی تحصیلات مقدماتی وارد هنرستان هنرهای زیبای تهران شد. او از همان روزها در روزنامه‌ها و مجلات معتبر آن روزگار از جمله «توفیق» کاریکاتور می‌کشید و طراحی می‌کرد و هنوز هجده سال نداشت که سبک هنری خود را پیدا کرد و در آستانه هجده‌سالگی هم به آلمان رفت. درم‌بخش علاوه بر تحصیل در زمینه طراحی و کاریکاتور، در نشریات معتبر اروپایی آثاری به چاپ رساند که مورد استقبال قرار گرفت. مدتی بعد او به ایران برگشت و فعالیت حرفه‌ای خود را در مطبوعات ایران ادامه داد و چندی نگذشت که به شهرت رسید. البته در این میان او سالیانی را در خارج از کشور گذراند و در این مدت در مجلات و روزنامه‌های نامدار دنیا هم‌چون اشپیگل و نیویورک‌تایمز آثاری منتشر کرد و هم‌چنین جوایز معتبر و متعددی به دست آورد. در این سال‌ها او دیگر به یکی از چهره‌های صاحب سبک در کاریکاتور بدل شد و در سراسر دنیا نمایشگاه‌های انفرادی و جمعی برگزار کرد. او با اینکه علاوه بر کاریکاتور در زمینه‌های طراحی جلد و تصویرسازی کتاب و تبلیغات و طراحی پوستر و کارت پستال و تقویم و انیمیشن فعالیت داشت، همواره به‌عنوان کاریکاتوریست شناخته می‌شد و خودش نیز معتقد بود «کاریکاتور کوتاه‌ترین وسیله پیام‌رسان جهان است.»

از مهم‌ترین آثار کامبیز درم‌بخش «مینیاتورهای سیاه» او است که چندی پیش در قالبِ کتابی با همین نام «مینیاتورهای سیاه» منتشر شد. این طرح‌ها با چنان‌که حسن کریم‌زاده، ناشر و کاریکاتوریست می‌گوید «از لابه‌لای اوراق رنگ‌پریده‌ هفته‌نامه‌ آیندگانِ ادبی که در اوایل دهه‌ پنجاه شمسی منتشر می‌شد، شکل گرفته است. کامبیز درم‌بخش، آن زمان طراح خوش‌ذوق و جوانی بود که بین سال‌های 1352 تا 1354 ستون ثابتی با نام مینیاتورهای سیاه به‌راه انداخته بود و مفاهیم و اندیشه‌های انتقادی‌اش را با زبان مینیاتور ارائه می‌کرد.» و خود درم‌بخش این‌طور روایت می‌کند: «مينياتورهاي سياه و من، هر دو در سال 1352 در تهران به دنیا آمدیم! هفت‌ماهه بودم که مادرم راهي زندان شاهنشاهي و مينياتورهاي سياه دوساله بود که پدرش ممنوع‌القلم شد! هر دو، در زمانه زندان، شکنجه و سانسور به دنیا آمدیم. امروز بعد از چهل‌و‌دو سال کنار یکدیگریم. با این تفاوت که گرد پيري بخش زيادي از موهاي جواني‌ام را سپيد کرده اما مينياتورهاي سياه با داشتنِ آن‌همه خاطرات تلخ، ذره‌اي کمر خم نکرده و سرزنده‌تر از قبل، سرگذشتش را بازگو مي‌کند.»

درم‌بخش می‌گوید «آن موقع 31 ساله، متأهل و صاحب دو فرزند بودم. آتليه‌اي براي اجراي كارهايم نداشتم. در همان خانه كوچكمان ــ در حالي كه بعضي اوقات مهمان داشتيم و فضا از سروصداي مهمان‌ها پُر بود ــ  در گوشه‌اي از اتاق ميز كوچكي داشتم و همراه با اجراي يكي از مينياتورها از مهمان‌ها هم پذيرايي مي‌كردم. چون بايد فردا طرح را تحويل هفته‌نامة آيندگان ادبي مي‌دادم. در آن روزگار وسايل كار مثل امروز تا اين اندازه متنوع و در دسترس نبود. من روي كاغذ‌هاي نامرغوب، با مركبِ چيني و قلم فلزي طرح‌هايم را با وسواسِ خاصي اجرا مي‌كردم. البته آن موقع علاوه بر هفته‌نامة آيندگان ادبي لااقل با 7-8 جاي ديگر هم كار مي‌كردم. مجموعه‌اي از اين دستمزدها زندگي من را تأمين مي‌كرد. البته به حدي نبود كه بتواني صاحب‌خانه شوي؛ ولي بد هم نبود.»

آن‌طور که خود درم‌بخش روایت می‌کند و از مینیاتورهای سیاه هم پیداست فضای سیاسی دهه پنجاه در خلق این طرح‌ها تاثیر بسزایی داشته‌اند. «قطعاً بايد در آن فضا زندگي كرده باشيد تا متوجه بشوید چرا اين آثار به وجود آمده‌اند. در محيطي كه فرهاد تصور مي‌كرد داره از ابر سياه خون مي‌چكه...، قطعاً شرايط نمي‌تونست خوب باشد. حالا تصور كنيد در اين شرايط يك كاريكاتوريست چه بايد بكشد؟ اخبار اطراف شما پُر بود از اعدام‌ها، دستگيري‌ها و سانسورها. شما بايد خيلي دست به عصا راه مي‌رفتيد. به هر حال شرايط طوري نبود كه بتواني به‌راحتی حرفت را بزنی. در عين حال اوايل دهه پنجاه اوج رشد روشنفكري در ايران بود؛ و اين نگرش در تمام زمينه‌هاي هنري و ادبي جامعه ريشه دوانده بود. بنابراين من و همکارانم نيز بايد هنر كاريكاتور را هم‌زمان و همسو با جريان روشنفكري پيش مي‌برديم.» البته این تنها دلیل درم‌بخش برای خلقِ مینیاتورهای سیاه نبود بلکه او می‌خواست زبانی بین‌المللی برای کارهایش بیابد تا بتواند با جهان پیرامونش ارتباط برقرار کند و برای همین تمام تمرکز خود را روی تصویر گذاشت. «فقط تصوير، بدون هرگونه متن.» درم‌بخش تصویر، فقط تصویر را حوزه کار خودش قرار داد چراکه به تعبیر او در حوزه ادبيات، سينما و تئاتر براي ارتباط با جهان خارج به واسطه‌ای به نام «ترجمه» نياز دارد اما زبان تصوير نیازی به هیچ واسطه‌ای نداشت.

 «مینیاتورهای سياه» به قول درم‌بخش طرح‌های «همه‌فهمی» نبودند و حتي فهم بعضي از اين كارها براي برخي از دوستان مطبوعاتي‌ او کار آساني نبود و دلیل بخشی از این پیچیدگی هم یافتن «شگردي زيركانه براي عبور از خط و مرزهاي سانسور آن دوره بود.»

اینکه چرا مینیاتورهای درم‌بخش سیاه‌اند با روایت تاریخی او و اشاراتی که به فضای سیاسی حاکم بر دهه پنجاه دارد، قابل درک است. خودش در این باره می‌گوید: «مينياتورها اغلب رنگي هستند؛ وقتي شما مينياتورهاي سياه مي‌گفتيد مردم فكر مي‌كردند كه مينياتورها را با مركب سياه كشيده‌ايد. در حالي كه اصل موضوع اين نبود. اصل، سياهي موضوع بود. تاريكي و وحشتي كه بر جامعه سايه انداخته بود؛ همان چيزي كه طنزپردازان خارجي به آن طنز سياه مي‌گويند. تلفيق اين هنر ايراني و آن مفهوم خارجي به مينياتورهاي سياه تبديل شد. اين براي اولين بار بود كه مينياتورهاي ايراني دست‌ماية يك طنزپرداز شده بود. البته آقاي محصص گاهي اوقات با استفاده از كاراكترهاي مينياتور طرح‌هايي مي‌كشيدند، ولي طرح‌هاي ايشان داراي سوژه خاصي نبود.»

تِم سیاسی کارهای درم‌بخش اوایل چندان پیدا نبود و حساسیتی هم وجود نداشت اما چندی بعد حساسیت‌هایی را برانگیخت.  «اين هم به دو دليل بود. يكي فضاي سياسي موجود در آن دوره و ديگر اينكه ساواك من را دو بار به خاطر اين كارها به دفتري [وزارت اطلاعات و جهانگردي] در خيابان كاخ احضار كرده بود و ماموران ساواك سؤالاتی دربارة اين طرح‌ها از من كرده بودند.» 

 درم‌بخش خاطره‌ای از آن ایام به خاطر می‌آورد: «يادم مي‌آيد يك روز كه براي بازجويي به دفتر ساواك رفته بودم رئيس وقت آن دوره از يكي پرسيد: آقا چي كار كرده؟ همكارش جواب داد كه: هيچي، داره اداي عبيد رو در‌مي‌آره. به هر حال نتيجة اين رفت‌وآمدها اين شد كه بنده را ممنوع‌القلم كردند. البته من هم از رو نرفتم و بلافاصله طرحي كشيدم كه در آن يك نفر روي دستي كه دارد تذكر مي‌دهد نشسته است. نهايتاً مدير‌مسئول به خاطر اين اتفاقات با رفتار تندي من را بازخواست کرد. بالاخره سال 1354 هفته‌نامة آيندگان ادبي بعد از دستگيري دو نفر از همكاران من رسماً تعطيل شد. يكي از دلايل بدبيني ساواك به هفته‌نامه آيندگان ادبي همين مينياتورهاي سياه بود.»

آثار کامبیز درم‌بخش با تمام آن طرح‌خنده‌های معروف و طنز خاص او، همواره وام‌دار مسائل روز و سیاست و اجتماع است و نمونه‌اش همین مینیاتورهای سیاه که از فضای سیاسی زمانه‌اش برآمده است و هریک از آنها راوی یک حکایتی از آن روزهاست.   

  

منابع:

-  «مينياتورهاي سياه»، کامبيز درم‌بخش، نشر تاش.

- «عبور از خط»، گفت‌وگو با کامبیز درم‌بخش درباره شکل گیری طرح‌های کتاب «مینیاتورهای سیاه»، انوشه صادقی‌آزاد، روزنامه شرق، شماره 2437، دو‌شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴.

- زندگی‌نامه کامبیز درم‌بخش، سایت آرته (تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر و ادب معاصر ایران)


کامبیز درم‌بخش مینیاتورهای سیاه

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.