نیل سایمون از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان است که در ایران نیز آثارش اقبال بسیار داشتهاند و بارها روی صحنه رفتهاند. سایمون را یکی از بهترین کمدینویسان تاریخ ادبیات نمایشی آمریکا نیز میدانند. او از ایام نوجوانی به حرفه نمایش وارد شد و طی چهار دهه فعالیت در تآتر بیش از سی نمایشنامه نوشت که از موفقترین اجراهای تاریخِ برادوی بودند. این نمایشنامهنویسِ پرافتخار بیش از هر نمایشنامهنویس امریکایی دیگری آثار پرتماشاگر و پرفروش نوشت و تهیه کرد و رکوردِ بیشترین تعداد اجرا صحنهای در تالارهای امریکایی به نام او ثبت شده و جالب آنکه تنها نمایشنامهنویسی است که در زمان حیات، نامش بر یکی از تالارهای برادوی گذاشته شد. شهرت او تا حدی است که منتقدان باور دارند اگر بنا باشد مجسمه یادبودی برای قدیس حامیِ خنده بنا کنند، نیل سایمون تنها گزینه است.
ماروین نیل سایمون در چهارمین روز از ماه جولای سال 1927 در محله برانکسِ نیویورک از پدر و مادری یهودی زاده شد. مادرش خانهدار بود و پدرش فروشندۀ کمتجربه پوشاک که دائم به سفر میرفت. نیل سایمون سالهای کودکیاش را در محلههای نیویورک گذراند که بعدها محل وقوع بسیاری از نمایشنامههای او شد. سایمون نوجوانیاش را در دوران رکود بزرگِ اقتصادی امریکا در محله واشینگتنهایتزِ منهتن سپری کرد. اکتبر 1929 در پی چند ماه بحرانِ اقتصادی و کاهشِ ارزش سهام، ناگهان بورسِ امریکا سقوط کرد و دوران رکود آغاز شد، رکورد بزرگ اقتصادی امریکا که آن را گستردهترین بحرانِ اقتصادی قرن بیستم میدانند. بانکها و شرکتها و کارخانههای بسیاری ورشکسته، و میلیونها نفر بیکار و بیخانمان در سرتاسر امریکا پراکنده شدند. این بحران مالی گریبان خانواده سایمون را گرفت و از اینرو کودکی و نوجوانیِ او به خاطر کمبودهای مالی و اختلافات شدید والدین نیل ایام پرمشقت و ناگواری بود. سایمون چند سال بعد که پدر و مادرش از هم جدا شدند، نزد یکی از بستگان در فارِستهیل در محله کوئینزبوروی نیویورک رفت و با آنان زندگی کرد. او بعدها گفت یکی از دلایلی که او ر به نویسندگی کشاند نیازش به دوری از مسائل خانوادگی بود: «به هر نحوی بود باید شروع میکردم به مراقبت از خودم... و این باعث شد آدمِ مستقلی بشوم.» او در مصاحبهای دیگر در مورد نوشتن نخستین نمایشنامهاش میگوید: «من با هدفها و آرزوهای دیگری شروع به کار کردم. در دنیای رادیو بزرگ شدم و به همین خاطر اولین شغلهایی که داشتم در رادیو و تلویزیون بود. فکر میکنم مصمم بودم وارد سینما بشوم. با خودم گفتم دیگر نمیخواهم بقیه عمرم را اینشکلی بگذرانم، نمیخواهم برای دیگران بنویسم، میخواهم برای خودم بنویسم. بنابراین شروع کردم به نوشتنِ اولین نمایشنامه،”بیا شیپورت را بزن“، که تقریبا سه سال برایش وقت گذاشتم و با بیست و چند نسخه کامل بالاخره تمامش کردم. وقتی تمام شد با خودم گفتم: خدای من، سه سال! و از پا افتادم.» او زمانی که نوشتن نمایشنامه را برای خودش آغاز کرد سی سال داشت و به گفته خودش اولین نمایشنامهاش را در سی و سه سالگی به پایان رسانده و معتقد بود «برای شروع کار نمایشنامهنویسی زیادی دیر است.» او تصمیم داشت که از این به بعد برا خودش کار کند، چون نمایشنامه نوشتن را یک کار فردی میدانست: «با خودم گفتم تنها راهی که میتوانم نمایشنامه بنویسم این است که خودم بهتنهایی بنویسم، چون نمایشنامه به نگرشِ فردی احتیاج دارد.» او رفتهرفته نوشتنِ جدی برای رادیو و تلویزیون را بهعنوان یک شغل تماموقت کنار گذاشت، اما در طول سه سالی که سرگرم نوشتن «بیا شیپورت را بزن» بود به شدت دچار مضیقه مالی شد. «در این مدت فقط کارهای کوچکی میکردم که مختصر درآمدی داشته باشم چون زن و دو تا بچه داشتم. اما وقتی نمایشنامه با استقبالِ فراوان روبهرو شد برای نوشتنِ نمایشنامههای بعدی که ”منِ ناچیز “بود، از نظر مالی تقویت شدن و آن نمایشنامه هم برای نوشتن ”پابرهنه در پارک“ کمک مالی بود. بعد از آن دیگر بهاندازه کافی پول داشتم که بتوانم تماموقت به نمایشنامهنویسی بپردازم.»
زندگی و سرگذشت نیل سایمون به علاوه آثارش دستمایه کتابی شده که مجید مصطفوی آن را در کتابی با عنوان «پابرهنه در برادوی» تالیف کرده است. او در این کتاب به خاطرات سایمون نیز ارجاع میدهد، خاطراتی که سایمون خود نوشت و در سالِ 1996 با عنوانِ «بازنویسیها» منتشر کرد. این کتاب بازگوی خاطرات سایمون از دورانِ آغاز فعالیت نمایشی است و دوران خوشِ اولین ازدواجش که به دلیل ابتلای همسرش به سرطان پایان تلخی داشت. جلد دوم کتاب خاطراتِ سایمون با عنوانِ «نمایش ادامه دارد» سه سال بعد چاپ شد. این دو جلد کتابِ خاطرات همچون نمایشنامهای در دو پرده زندگی نیل سایمون را به نمایش میگذارد، زندگینامهای که سایمون در آن بدون پردهپوشی و با صراحتِ بسیار زندگی خصوصی و حرفهای خود را نوشته و در معرضِ دید عموم گذاشته است. او معتقد است کتاب خاطرات باید بتواند «هر آنچه را که دوست دارید بگویید منتقل کند» و در عین حال، «حقیقتی را برای خودتان عیان کند که قبل از آن هرگز فرصت یا جسارتش را نداشتید با آن روبهرو شوید». سایمون خود نمونهای از این زندگینامه را ارائه میدهد.
«بازنویسیها» دربردارنده خاطراتِ تلخ و شیرین 46 سال اولِ زندگی و 25 سال از فعالیت حرفهای سایمون است که در آن مولف جزئیات و ماجراهای غمانگیز یا خندهدار و بامزه زندگیاش را با صمیمیت بسیار شرح داده است. همچنین سایمون در این خاطرات روایتی گرم و خاطرهانگیز از دورانِ طلایی کمدیهای تلویزیونی و موزیکالهای برادوی به دست داده و تلاقی آنها با ماجراهای زندگی شخصی و کاری خودش را بازگو کرده است. او در سراسر کتاب به گذشتهها و دورانِ کودکی و نوجوانی خود گریز میزند و باز به زمان حال برمیگردد. او در کتاب خاطراتش از رموز نویسندگی خود نیز بدون پردهپوشی و پنهانکاری مینویسد که این برای نویسندگان جوان بسیار آموزنده و مفید است. سایمون بیش از هر چیز بر اهمیتِ بازنویسی تأکید دارد؛ بازنویسی نه به معنای حک و اصلاح و دستکاری در جزئیات، بلکه به شکلِ حذف کامل بعضی روابط و صحنهها و حتا پردهها، و دوباره نوشتنشان، هم با تغییرِ رخدادها و هم تغییر گفتوگوها. آنطور که در «پابرهنه در برادوی» آمده است سایمون در کتاب خاطراتش به نقاط ضعفِ آثارش نیز اشاره کرده است: «او در کتاب کاملا صادقانه اعتراف میکند که در مراحل نگارش بسیاری از نمایشنامههای محبوبش گاه از کمکهای فکریِ کارگردانها و بازیگران بهره میبرده است.»
وقایع زندگی سایمون در مجلد دوم خاطراتش، «نمایش ادامه دارد» از روز بعد از خاکسپاری همسرش، جون بِیم، آغاز میشود. «همه چیز تلخ و اندوهبار است و او حتا نمیتواند از بستر برخیزد. اما چند ماه بعد، زمانی که سایمون با مارشا مایسون آشنا میشود و ازدواج میکند، زندگیاش به روال عادی بازمیگردد.» سایمون از این مراحل سخت و افسردهحال در زندگیاش کم نداشته، از این رو معتقد است «افق دیدتان را وقتی میتوانید گسترش دهید که امکان شکست را به خودتان بقبولانید. درواقع باید پذیرای شکست باشید.» سایمون یکی از این دورههای بلندمدت افسردگی را ده سال بعد هم تجربه میکند، زمانی که از مارشا جدا میشود و با نوعی رواندرمانیِ ابتکاری یعنی «خلوت کردن و وقتگذرانی با سگش» و نوشتن و موفقیت نمایشنامههایش بهخصوص «سهگانه یوجین» با افسردگی مقابله میکند و بر آن فائق میآید. «سایمون در این کتاب هم ماجراها و خاطراتِ خواندنی و مفرحی از دوران فعالیتهای نمایشیاش بازگو میکند؛ از جمله اخراج بازیگرانی که مناسبِ نقش نبودهاند: زمانی که حکم اخراج هاروی کایتل از نمایش زوج ناجور را به دستش دادند، یا وقتی تونی کرتیس در آزمون بازیگری نمایش من باید هنرپیشه بشم شرکت کرد و هنگام پیشنمایش -وقتی سایمون احساس کرد نمایشنامه نیاز به بازنویسی دارد و تونی کرتیس اعتراض کرد- سایمون او را کنار گذاشت.» کتاب خاطرات سایمون از روایتهای جذاب و خواندنی سرشار است و حسِ طنز آثارش را به شدت میتوان در این دو جلد خاطرات نیز دید.
منابع:
- پابرهنه در برادوی، زندگی و آثارِ نیل سایمون، مجید مصطفوی، انتشارات نیلا
- Neil Simon, the Art of Theater No 10, Interviewed by James Lipton, The Paris Review, Winter 1992, No. 125.