در آخرین روز دیماه سال ۱۳۷۳، مهدی بازرگان اولین نخستوزیر انقلاب و دبیرکل نهضت آزادی ایران در ۸۷سالگی درگذشت. بازرگان چهره مطرح روشنفکران دینی معاصر بود و ارائه روایت امروزین و مطابق با علم از اسلام را پیگیری میکرد. او رسالت اندیشمند و سیاستمدار را با هم ترکیب کرده بود و در عرصه نظر و عمل، تلاش داشت راهی برای برونرفت جامعه ایران از مشکلاتش پیدا کند. البته بازرگان راهحل مشکلات ایران را در اندیشهاسلامی جستجو میکرد.
مهدی بازرگان در تهران و در یک خانواده مذهبی اهل آذربایجان به دنیا آمد. پدرش از تاجران سرشناس بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۰۷ جزو نخستین گروه محصلان اعزامی به اروپا انتخاب شد و با بورسیه دولت شاهنشاهی روانه فرنگ گشت. بازرگان در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرد و در بازگشت از اروپا، پستهای مختلف دولتی و دانشگاهی را تجربه نمود. مدتها رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. در ایام نهضت ملی نفت، از سوی دکتر مصدق مامور اجرای قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس شد. مدتی نیز رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود. به جز این فعالیتهای اداری و تحصیلی، بازرگان از جوانی به سیاست علاقهمند بود. از دهه بیست، زمانی که اندیشههای مارکسیستی در میان اقشار تحصیلکرده و دانشگاهی مقبولیت داشت، بر جنبههای اجتماعی و حکومتداری دین اسلام و ضرورت دخالت دین در اداره جامعه و شئون زندگی ایرانیان تاکید میکرد. بازرگان در مشرب سیاسی بر رعایت قانون اساسی توسط شاه تاکید داشت و رهرو مصدق بود. به همین دلیل سالها زندان را تحمل کرد. در ابتدای دهه چهل همراه با آیتالله طالقانی، نهضت آزادی را تشکیل داد که شعارش این بود: مسلمانیم، ایرانیایم، مصدقی هستیم. در آستانه انقلاب ۱۳۵۷، به پیشنهاد آیتالله خمینی دولت موقت را تشکیل داد و در براندازی حکومت پهلوی نقشآفرین شد. عمر دولت بازرگان کوتاه بود و او تنها توانست ۹ ماه بر مسند کار باقی بماند. خیلی زود با انقلابیون به مشکل برخورد. گروههای انقلابی از او انتظار برخورد انقلابی با مشکلات را داشتند. اما بازرگان میگفت با سقوط حکومت شاه، انقلاب به پایان رسیده و دوباره باید به قانون و بوروکراسی بازگشت. چیزی که خوشایند هیچ گروهی در انقلاب نبود. بازرگان به دلیل پرهیز از انقلابیگری و عدم همراهی با شعارهای ضد امپریالیستی به لیبرالیسم متصف و مطرود روشنفکران شد. به دنبال اشغال سفارت آمریکا بدست دانشجویان پیرو خط امام و گروگانگیری دیپلماتهای امریکایی استعفا کرد و از دولت کنار رفت. بازرگان تا زمان مرگ نقش اپوزیسیون را برای نظام حاکم داشت. البته در سالهای آخر عمر، در عقیدهاش مبنی بر ضرورت دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه تجدیدنظر کرد. خاطرات و گفتههای بازرگان از این زندگی پرفراز و نشیب سیاسی، در چند کتاب مختلف گردآوری شده و در دسترس است. هر کدام از آنها میتواند، برای بازخوانی زندگی بازرگان از زبان خودش مفید و موثر باشد و بهویژه نوری بیفکند بر تحولات تاریخ سیاسی ایران معاصر. به مناسبت سالگرد درگذشت مهندس بازرگان نگاهی انداختهایم به آثاری از او که جنبه بیوگرافی و تاریخ شفاهی دارند.
مدافعات
از ویژگیهای تاریخ معاصر ایران یکی این است که چندوچون برخی رویدادهای مهم آن را باید از خلال دفاعیات شخصیتهای تاریخی در دادگاههای نظامی واکاوی کرد. این شخصیتهای تاریخی در جلسات دادگاه و برای دفاع از خود به شرح دقیق وقایع و رویدادهایی پرداختهاند که در آنها نقش جدی ایفا کردهاند و این شرح ،منبع دست اولی است برای شناخت بهتر از آن حوادث تاریخی. دفاعیات مهندس بازرگان در دادگاه نظامی در ابتدای دههی چهل شمسی از جمله آنهاست. مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی در اواخر سال ۱۳۴۱ بازداشت شدند و در دادگاه نظامی به جرم تلاش برای برهم زدن اصل و اساس سلطنت هرکدام به ده سال زندان محکوم شدند. مهندس بازرگان در جریان مدافعاتش در دادگاه اولیه و سپس تجدیدنظر نظامی، شرح مفصلی ارائه داد از وقایع زندگیاش تا زمان دادگاه. بازرگان فعالیتهای خودش و حزب متبوعش نهضت آزادی را در چارچوب قانون اساسی مشروطه میدانست و به همین دلیل در دادگاه تلاش کرد خدماتی که در دستگاه اداری به ایران کرده و فعالیتهای سیاسیاش در دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ را تشریح کند. کتاب مدافعات، که شرح کاملیست از دادگاه و دفاعیات بازرگان، این روایات تاریخی را از زبان بازرگان در دل خود جای داده است. مثلا بازرگان که جزو نخستین گروه اعزامی محصلان به فرانسه برای تحصیل بود، شرح دیدار خداحافظی محصلان بورسیه با رضاشاه را چنین روایت کرده است: «ما را برای خداحافظی رسمی و اصغای اوامر شاهانه به باغ سعدآباد بردند. اعليحضرت شاه سابق با بیان خیلی ملایم و در عین حال مطمئن و متین و با نگاه خفته و بیدار مخصوص به خود در حالی که تیمورتاش وزیر دربار و مرحوم اعتمادالدوله قرهگزلو وزیر معارف در طرفین، قدری عقبتر ایستاده بودند ما را خطاب صحبت قرار دادند. بیانات ایشان ربعساعتی طول کشید. من تمام آنها را فراموش کردهام ... جز یک مطلب آن را که از سه جمله تشکیل میشود. جمله اول انگار هنوز در گوشم صدا میکند و با اطمینان ۱۰۰٪ نقل مینمایم، روی جمله دوم ۷۰٪ یقین دارم و در جمله سوم کمتر از ۵۰٪ . گفتند: یقینا تعجب میکنید ما شما را به کشوری میفرستیم که رژیم آن با ما فرق دارد، آزادی و جمهوری است، ولی وطنپرست هستند. شما وطنپرستی و علوم و فنون به ایران سوغات خواهید آورد.»(مدافعات، مهدی بازرگان، ص۱۶۹).
یادداشتهای روزانه
سنت یادداشتنویسی روزانه، یکی دیگر از منابع مهم تاریخ شفاهی ماست، مهدی بازرگان نیز از ایام جوانی، در دوران تحصیل در فرانسه و بهخصوص در ایام زندان، یادداشتهای روزانهای دارد که این یادداشتها در کتابی با همین نام منتشر شده است. دادگاه نظامی در سال ۱۳۴۲ مهندس بازرگان را به تحمل ده سال حبس محکوم نمود. بازرگان نیمی از مدت محکومیت را در زندان قصر تهران و در تبعید به برازجان گذراند. یادداشتهای روزانه، شرح وقایع روزانهای است که از دیدگاه بازرگان مهم میآمده است. مثلا بازرگان درباره اولین جلسه دادگاه گروه نهضت آزادی در تاریخ ۳۰ مهرماه ۱۳۴۲ در یادداشتهایش چنین نوشته است: «صبح آقایان مهندس جلالی و مهندس ابراهیم گوهریان که دیروز راهشان نداده بودند و از سرهنگ مولوی اجازه ملاقات فوقالعاده داشتند، آمدند و دو سه ساعتی در اتاق بهداری با حضور آقای دکتر صدری و دکتر ایرملو مذاکرات و تاکیدات و خواهشها کردند. تاکیدشان این بود که در دادگاه عصبانی نشوم و حرفی که وضع را بدتر کند نزنم، تا شاید امکان التیامی باشد. تکلیف میکردند که اولا تعهد کنم در صورت آزادی فعالیت اجتماعیسیاسی نداشته باشم، ثانیا شرط مذاکره و ... را آزاد شدن سایر رفقای زندانی قرار ندهم، «چون مشکل قضیه خودت هستی و آنها بعد درست میشوند.» نسبت به اولی گفتم: «اساس حرف و حیات ما همین است و چگونه به دست و زبان خودم از چنین حقی صرفنظر نمایم؟ ولی آنها میتوانند عملا مانع من بشوند و در خانهام مامور بگذارند.» نسبت به دومی هم گفتم چنین انتظاری را نداشته باشند؛ ولی «بدیهی است که وقتی میخواهند زندانی را آزاد کنند اختیار با او نیست؛ ولی من شخصا نمیتوانم راضی شوم که بدون آنها آزاد شوم»(یادداشتهای روزانه، مهدی بازرگان، ص۳۹۵)
نخستین سال انقلاب از زبان رییس دولت موقت
سال ۱۳۵۷ با برآمدن امواج سنگین انقلاباسلامی، نام مهندس بازرگان سر زبانها افتاد. علت این موضوع سابقه مذهبی گروه نهضت آزادی و ارتباطات این گروه با آیتالله خمینی رهبر انقلاب از دهه چهل بود. بازرگان همچنین دوستی عمیقی با آیتالله مطهری داشت که در روزهای سرنوشتساز انقلاب، مشاور اصلی امام خمینی در تعیین نیروهای دولت انقلابی بود. به همین دلایل بود که در بهمن ۱۳۵۷، آیتالله خمینی بازرگان را مامور تشکیل اولین کابینه انقلاب کرد. کتاب مسائل و مشکلات نخستین سال انقلاب از زبان رییس دولت موقت، در واقع شرح سخنرانیهای عمومی، رادیو تلویزیونی و مصاحبههای بازرگان به عنوان نخستوزیر انقلاب است. این سخنرانیها، که از صراحت خاصی برخوردار هستند، اختلافعقیده عمیق بازرگان و سایر جناحهای انقلابی و رهبر انقلاب را در شیوه حکومتداری پس از سقوط حکومت پهلوی نشان میدهند و منبع خوبی برای شناخت بهتر از روحیات بازرگان هستند. مثلا بازرگان در یک پیام تلویزیونی از کارمندان دولت میخواست، دوران اعتصابها را فراموش کنند و با نظم به سر کار خود بازگردند: «حرفی که آن روز به شما زده شد و گفتیم که کارمندان دولت نوبت شماست و اگر اعتصاب نکنید انقلاب به پیروزی نخواهد رسید (البته مرحلۀ اول و سرنگونی رژیم) حالا هم من همان حرف را میزنم و میگویم کارمندان و کارگران اگر انقلاب نکنید این مرحلۀ دوم که مرحلۀ سازندگی است به پیروزی نمیرسد و نوبت شماست. اینکه میگوییم انقلاب کنید منظورم این نیست که ریش و پشم فیدل کاسترویی بگذارید یا لباس ژنده بپوشید یا حتی اسلحۀ ژ-3 دست بگیرید. نه! انقلاب درونی و عمقی و اساسی بکنید. یعنی انقلابی بشوید و وضع خودتان را از آن حالت و روحیه و سنت سیستم کارمندی استبدادی بیرون آورید. کارمندان نظام جمهوری اسلامی شوید.» (مسائل و مشکلات نخستین سال انقلاب...، مهدی بازرگان، ص۲۳۱)
شصت سال خدمت و مقاومت
اما مشهورترین کتاب خاطرات مهندس بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت نام دارد. این کتاب دوجلدی در واقع مجموعهی مصاحبههای مهدی بازرگان با غلامرضا نجاتی درباره زندگی فکری و سیاسیاش است که در سالِ آخر حیات بازرگان یعنی ۱۳۷۲ انجام شده است. بازرگان در این دو جلد، با مراجعه به انبوهی از منابع مکتوب شامل بیانیهها، مصاحبهها، اخبار مطبوعات و همچنین خاطرات شخصیتهای ایرانی و خارجی، تلاش کرده خاطرات خود را مستند سازد. اهمیت خاطرات بازرگان در کتاب شصت سال خدمت و مقاومت، بخصوص درباره نقشآفرینی او و نهضت آزادی ایران در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ است. از سال ۱۳۵۶ نهضت آزادی ایران به عنوان یک گروه اپوزیسیون حکومت شاه با تمایلات مذهبی، طرف مذاکره دولت آمریکا قرار گرفت و این مذاکرات در نهایت در تصمیمات دولت آمریکا برای تن داده به انقلاب ایران تاثیر بالایی داشت.