اولین هشت مارس پس از انقلاب

1400/12/16

هشت مارس هر سال، هفدهم اسفندماه، به عنوان روز جهانی زن شناخته می‌شود. هشت مارس و جنبش زنان ریشه در جنبش کارگری دارد و در آغاز روز جهانی زنان کارگر نامیده می‌شد. با رشد جنبش زنان و خواست برابری، این روز به نام روز جهانی زن رسمیت پیدا کرد. هشت مارس و جنبش زنان به سال 1908 برمی‌گردد. در این سال چندین هزار زن در نیویورک تظاهراتی اعتراضی ترتیب دادند و خواسته‌هایی نظیر ساعات کار کمتر، حق رای و حقوق بیشتر داشتند. درواقع هشتم مارس و روز جهانی زن، ریشه در جنبشی اعتراضی دارد و خواست‌هایی جهان‌شمول را نمایندگی می‌کند. در ایران نیز هشت مارس با فرازونشیب‌های زیادی روبرو بوده و در سال‌‌های مختلف با ممنوعیت برگزاری گردهمایی زنان همراه بوده است. در این میان، یکی از مهم‌ترین تجمعات اعتراضی زنان، به اولین هشت مارس پس از انقلاب مربوط است که اهمیتی تاریخی دارد.

«زنان باید با حجاب به ادارات بروند».

این تیتری است که روزنامه کیهان یک روز پیش از اولین هشت مارس پس از انقلاب منتشر کرد آن هم در حالی که فضای آزاد آن سال گروه‌های مختلف سیاسی در حال برنامه‌ریزی برای برگزاری اولین مراسم روز جهانی زن در ایران بودند. به این ترتیب در آن سال هشت مارس با مسئله حجاب پیوند خورد.

مینو مرتاضی لنگرودی که در تجمع هشت مارس سال ۵۷ حضور داشت درباره آن روز می‌گوید: «هفدهم اسفند ۱۳۵۷ تنها بیست و پنج روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که اولین گردهمایی زنان جهت بزرگداشت روز جهانی زن توسط زنان هوادار گروه‌های سیاسی و برخی تشکل‌های صنفی در دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی و ورزشگاه امجدیه برگزار شد. تشکل‌ها و سازمان‌های زنان که سال‌های قبل انقلاب تاسیس شده و در قالب تشکل صنفی فعالیت‌های بسیار کم‌رنگی داشتند دوباره فعالیت از سر گرفتند. مثل سازمان ملی پرستاران و بهیاران ایران و اتحادیه زنان قاضی و جمعيت زنان مبارز که در اوايل اسفند ماه ۱۳۵۷ طي اعلامیه‌ای موجوديت خود را اعلام کرد از این جمله تشکل‌ها بودند. احزاب و تشکل‌های سیاسی نیز کمیته‌های زنان داشتند که به علت سرکوب احزاب در زمان شاه این تشکل‌ها در کمای کامل به سر می‌بردند پس از انقلاب این تشکل‌ها که بیشتر وابسته به نگرش و تفکر چپ بودند به طور خودجوش فراخوانی جهت برگزاری روز جهانی زن دادند. روز جهانی زن قبل از انقلاب جزو روزهای ممنوعه بود و زنان در این روز اجازه برگزاری مراسم نداشتند.»

در سال‌های پیش از انقلاب برگزاری مراسم هشت مارس ممنوع بود چرا که حکومت سالگرد کشف حجاب یعنی هفدهم دی‌ماه را به عنوان روز زن به رسمیت می‌شناخت و درواقع هفده دی روزی فرمایشی بود. در روزهای آغازین پس از انقلاب و در فضایی که گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی هنوز آزادی فعالیت داشتند، زنان و گروه‌های مختلف سیاسی در پی برگزاری مراسم روز جهانی زن بودند و گروه خوردن این روز با مسئله حجاب باعث شکل‌گیری چندین تجمع مختلف شد.

در آن سال روزنامه کیهان در بخشی از گزارش مفصل خود درباره تظاهرات زنان نوشته بود: «۱۵هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأی‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمایی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می‌دادند: ما با استبداد مخالفیم، چادر اجباری نمی خواهیم. پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار مرگ بر ارثیه رضا کچل وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند».

سیمین دانشور در روز نوزدهم اسفند همان سال 57 در روزنامه کیهان مقاله‌ای نوشت و در بخشی از آن آورده بود که: «ما هر وقت توانستیم این خانه‌ی ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهره‌مند گردیدند، می‌توانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، می‌توانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانه‌ای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم. درد زن‌ها را می‌دانم، مساله بر سر این نیست که حجاب به سر بکنند یا نکنند. مساله در ترس از لچک به سر شدن است. مساله بر سر ترس از دور ماندن از مسئولیت عظیم است. مساله بر سر به غیراساسی چسبیدن و از اساس منفک شدن است. اما هر طور که باشد به هر جهت همه می‌دانند که تقوا در پوشیدگی ظاهری نیست، تقوا بایستی مرکز ذهن و روح انسان چه زن و چه مرد باشد».

در تجمع زنان مقابل کاخ دادگستری، هما ناطق سخنرانی کرد و گفته بود ما مخالف حجاب نیستیم بلکه مخالف تحمیل آن هستیم. ناطق در گفت‌وگویی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، روایتش را از اولین تظاهرات زنان در سال 57 بازگفته و در بخش‌هایی از آن آورده که: «من و خانم جزنی بلند شدیم رفتیم در دادگستری، در اولین تظاهرات ما بودیم که سخنرانی کردیم. اولین تظاهرات زنان بود علیه نظام و واقعا داشت می‌لرزوند. بلند شدم رفتم سالن ورزشی دانشگاه گفتم تظاهرات دیگه نکنید، الان وقت تظاهرات نیست. یعنی چی؟ یعنی وحدت کلمه که [آقای] خمینی می‌گه دیگه و تظاهرات رو من برهم زدم. همه اومدن گفتن خانم ناطق چرا این کار رو می‌کنید؟ این درست نخواهد شد، این سرکوب بیشتر خواهد شد. من هی استدلال کردم برای اینکه سازمان گفته بود. گفتم این درست نیست و فلان با اینکه خودم از ته قلبم قبول نداشتم. این خیانتی بود که من به زنان ایران باعث و بانیش شدم... رفته بودن اونجا منتظر بودن شعار نداشتن بدن برای اینکه منتظر بودن که الان فداییان میان، الان مجاهدین میان، الان نیروهای رزمنده میان شعار میدن و اینا رو حمایت می‌کنن. روسریاشون رو دراوردن بالای سرشون می‌چرخوندن به این امید که الان از غیب برون آید و کاری بکند. هیچکس نرفت هیچکس از این نیروها نرفتن... تو روزنامه‌ی کار و زنان نوشتن که اینها همه طرفداران بختیار بودن که رفتن همه‌ی اینا ضدانقلاب بودن اینا لیبرالن. حجاب تو این جامعه مهم نیست مساله نیست. منم گفتم آره مهم نیست، پتو سرمون می‌کنیم. غافل از اینکه کسی به من میگه چی بپوش همونیه که به من خواهد گفت چه بیاندیش».

 

منابع:

- هما ناطق، گفت‌وگو با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد.

- مینو مرتاضی لنگرودی، گفت‌وگو با انصافنیوز، بازخوانی هشت مارس 57: اولین اعتراض عمومی به حجاب.

-   سیمین دانشور، بیایید ایران ویران را آباد کنیم، روزنامه کیهان، 19 اسنفد 1357.

 


هشت مارس روز جهانی زن

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.