بیستم ژوئن هر سال، 30 خردادماه، روز جهانی پناهنده است؛ روزی بینالمللی که توسط سازمان ملل متحد و به منظور احترام به پناهندگان در سراسر جهان تعیین شده است. روز جهانی پناهنده برای اولین بار در 20 ژوئن سال 2001 میلادی با گرامیداشت پنجاهمین سالگرد کنوانسیون 1951 مربوط به وضعیت پناهندگان در سطح جهان برگزار شد. در ابتدا و قبل از آنكه مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسماً در دسامبر سال 2000 میلادی آن را به عنوان یك روز بین المللی تعیین كند، به عنوان روز پناهندگان آفریقا شناخته می شد. امروز اغلب پناهجویان به کشورهای جهان سوم تعلق دارند که برای رسیدن به کشورهای غربی و توسعهیافته موانع و مسائل متعددی را باید پشت سر بگذارند.
اگرچه در چند دهه اخیر و در سالهای پیش و پس از انقلاب، تعداد زیادی از ایرانیان به عنوان پناهجو به کشورهای دیگر رفتهاند، اما ایران معاصر نیز در دورههای مختلف پذیرای پناهجویان دیگر کشورها بوده است.
نخستین تجربه ایران معاصر از مسئله پناهندگی با انقلاب روسیه آغاز شد و پس از انقلاب روسیه پناهجویان زیادی وارد ایران شدند. اما پیش از آن، امپراتوری روسیه از محبوبترین مقاصد مهاجران ایرانی بود. بهطور دقیقتر، امپراتوری تزاری، قفقاز و آسیای مرکزی مناطق مورد علاقه مردم مرکز و شمال ایران بود. تورج اتابکی درباره اینکه چرا در اوایل قرن نوزدهم تعداد قابل توجهی از ایرانیان کشور را ترک کردند نوشته: «جامعه ایران پس از تحمل دو شکست پیاپی نظامی از امپراتوری در حال گسترش تراز در سالهای 1813 و 1828 دستخوش تحولات تدریجی اما جدی سیاسی و اقتصادی-اجتماعی شد. یکی از عواقب این تحولات سلسلهای از آوارگیهای عظیم اجتماعی در جامعه ایران بود. شهرنشینی و مهاجرت به کشورهای اطراف به دنبال کار یا پناهندگی سیاسی نشانههای روشن این آوارگیهای اجتماعی بودند. مهاجرت فرودستان و فعالان سیاسی ایران در اواسط قرن نوزدهم آغاز شد.»
تا زمان انقلاب روسیه در اکتبر 1917، صدها هزار ایرانی در مناطق جنوبی امپراتوری ساکن شدند. مهاجرانی که اغلب اهل آذربایجان ایران بودند و در قفقاز با گروه همقوم و همزبان خود زندگی میکردد و در آنجا با عنوان «همشهری» شناخته میشدند.
اما وقوع انقلاب در روسیه دگرگونیهای زیادی پدید آورد و در سالهای پس از آن تعداد زیادی از روسها به دلایل مختلف به خاک ایران وارد شده و پناهنده شدند. کاوه بیات درباره سیر ورود روسها به ایران نوشته است: «تا پیش از سال 1308 شمسی پناهندگی و مهاجرت اتباع شوروی به قلمرو ایران بیشتر جنبهای محدود و تدریجی داشت. در اداوری از این مقطع مانند سالهای نخست دهه 1300، یعنی همزمان با فروپاشی جمهوریهای مستقل قفقاز یا حکومتهای غیر بلشویکی آسیای میانه، تعداد پناهندگان با افزایش چشمگیری روبرو شد؛ ولی بخش معتنابعی از آنها، و به ویژه پناهندگانی که از حمایت برخی از گروههای ضدانقلاب مستقر در اروپا یا ترکیه برخوردار بودند در ایران ماندگار نشده، راهی دیگر کشورها شدند».
پناهندگانی که در آن دوره و سالهای پس از آن به خاک ایران وارد میشدند بیش از هر مسئله دیگری با بحران «امنیت» روبرو بودند. از سوی دیگر دولت ایران نیز با ورود پناهندگان مخالف بود چنانچه در تیرماه سال 1307 به ایالت خراسان حکم کرد که از پذیرش هرگونه پناهندهای خودداری شود اما در عمل این کار شدنی نبود. هر چند وقت یکبار تعدادی از کسانی که به شکل غیرمجاز از مرز عبور میکردند و وارد ایران میشدند دستگیر میشدند اما برای مثال گزارش شهربانی نشان میدهد که اتخاذ رویهای که دولت میخواست با مسائل مختلفی روبرو بود: «...هریک علت مسافرت خود را طوری بیان مینمایند که عودت آنها به روسیه صورت خوبی ندارد و با شئونات مملکتی هم موافقت نمینماید. زیرا مدارکی که بتوان آنها را جاسوس یا مبلغ تشخیص داد در دست نیست و ممکن است حقیقتا این اشخاص از نقطه نظر سیاسی یا تحصیل معاش... به ایران آمده باشند.»
اما همین گزارش در ادامه میگوید که از طرف دیگر «نگهداری این قبیل اشخاص مشکوک...» در مناطق مرزی هم صلاح نیست. این بلاتکلیفی تا مدتها ادامه داشت تا اینکه مقامات ایران و شوروی وارد مذاکره شدند و توافقهایی میانشان شکل گرفت.
اما همچنان مسئله اصلی تشخیص و تمایز قائل شدن میان پناهندگی و رفتوآمدهای غیرمجاز دیگر بود و هر چقدر میزان ورود پناهندگان بیشتر میشد این مسئله پررنگتر میشد. علی منصور، والی آذربایجان، در زمستان 1308 گزارش کرده که: «... در نتیجه تصمیم اخیر حکومت شوروی در ایجاد زراعتهای اشتراکی و ضبط محصول مالکین اراضی و دهات عده زیادی از مالکین و رعایا متفرق و دچار استیصال گردیده به ممالک دیگر مهاجرت میکنند. چنانکه عدهای از آنها هم متوالیا فرارا از حدود آذربایجان گذشته به خاک ایران وارد میشوند.»
در همین دوره اداره شهربانی نیز از ریاست وزرا کسب تکلیف میکند که با ورود قریبالوقوع پناهندگان به داخل ایران چه باید بکند. بر اساس آمار اداره شهربانی در بهمن 1308 حدود 173 نفر اتباع خارجه به آذربایجان پناهنده شده بودند که اغلبشان در تبریز و برخی نیز در اردبیل تحتنظر بودند و انتظار میرفت بر تعداد آنها اضافه شود.
از سوی دیگر، مسکو که این اتفاق را خدشهای بر اعتبار خود میدانست به دولت ایران فشار وارد میکرد که مرزهایش را با شدت بیشتری کنترل کند. کاوه بیات درباره وضعیت پناهجویان در این دوره نوشته: «در این دوره مشکل اساسی هنوز هم موضوع پناهندگان بود و مسئله غامض چگونگی تشخیص پناهنده واقعی از متقاضیان بیربط که هرچند در ادوار قبل نیز مطرح بود، ولی اینک با مصائب ناشی از سیاستهای اقتصادی شوروی و هجوم فوقالعاده پناهجویان ابعاد حادی به خود گرفته بود. در اسناد داخلی موجود از نحوه رفتار و عملکرد مقامات مرزی و محلی در قبال پناهندگان و چگونگی رسیدگی آنها به این مسئله اطلاعی در دست نیست ولی گزارشهای مقامات کنسولی بریتانیا در آذربایجان و خراسان مبین سوءرفتار فوقالعاده مامورین و اخاذیهای شرمآوری است، که با توجه به دیگر دانستههای موجود از رفتار نظامیان دوره رضاشاه توصیف دقیقی به نظر میآید.»
این گزارش نشان میدهد که بر اساس منابع کنسولگری بریتانیا در مشهد از میان 280 روس و اروپایی که در فاصله ژوئن تا دسامبر 1930 (خرداد تا آذر 1309) به خراسان پناهنده شدند 179 نفر آنها عودت داده شدند و از 101 نفر باقیمانده نیز تنها 19 نفر اجازه پیدا کردند در همان حدود بمانند و بقیه به نواحی جنوبیتر کشور فرستاده شدند.
در این میان گزارشهایی مبنی بر تیرباران عدهای از روسها که به خاک این کشور بازگردانده شده بودند منتشر شد و از یکسو موجی از ترس و اضطراب را در میان پناهجوان به وجود آورد و از سوی دیگر موجب نگرانی مقامات ایرانی شد. شهربانی با ارسال گزارشی خواستار صدور دستورالعملی مشخص برای موضوع پناهندگان میشود اما دولت مسیری برخلاف مصالح پناهجویان پیشنهاد میکند. در اول اردیبهشتماه 1309 وزارت داخله به اداره شهربانی چنین اطلاع میدهد: «در خصوص مهاجرین که به خاک ایران وارد میشوند قریبا دستور کلی و جامع داده خواهد شد ولی عجالتا لازم است به مامورین نظمیه ولایت سرحدی رمزا دستور موکد داده شود که به هویت اشخاصی که به عنوان مهاجرت به ایران میآیند رسیدگی و دقت کامل به عمل بیاورند و اگر در میان آنها افراد روسی باشد از ورود روسها ممانعت کنند و هرگاه اتفاقا در جزو سایر مهاجرین وارد شوند و بعدها معلوم شود که روسی هستند از همان نقطه که هویت روسی آنها تشخیص داده شد فورا به خاک روسیه عودت داده شوند.»
این تصمیم حکومت ایران در آن دوره که برخلاف موازین قوانین بینالمللی و حقوق بشر بود ناشی از نگرانی دولت ایران از عکسالعمل شوروی گرفته شد. پس از آن پناهجویانی که از همسایه شمالی وارد کشور میشدند دوران پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشتند و چندین دستورالعمل مختلف درباره ورود آنها به ایران صادر شد. دولت ایران از یکسو میخواست ملاحظه شوروی را بکند و از سوی دیگر با عودت پناهجویان روسی با مشکلاتی از سوی کشورهای اروپایی مواجه میشد. در این بین و از میان دستورالعملهای مختلفی که صادر میشد، یکی بیش از بقیه اجرایی شد و آن انتقال پناهجویان و مهاجران از مناطق مرزی و استانهای نوار شمالی به مناطق داخلی کشور بود تا حساسیت شوروی کمتر شود. به هر حال زندگی گروههایی که در سالهای پس از انقلاب روسیه به عنوان پناهنده به اینسوی مرز، به ایران، پناه آورده بوند مانند دیگر پناهجویان بحرانی و پرتلاطم و همراه با مسائل مختلف بود.
منابع:
- مهمانان ناراضی: فرودستان ایران در حاشیههای امپراتوری تزاری، در «دولت و فرودستان»، تورج اتابکی، ترجمه آرش عزیزی، نشر ققنوس، 1390.
- مهاجرین شوروی؛ نخستین تجربه پناهندگی در ایران، کاوه بیات، «گفتگو»، شماره 11، 1374.