باستانی پاریزی سبکی مختص به خود در تاریخنگاری داشت که از معیارهای تاریخنگاری آکادمیک فاصله داشت و شاید از اینرو بود که کتابهای او مخاطبانی عام داشتند. او حاشیه در حاشیه مینوشت و موضوع اصلی و فرعی را درهم میتیند تا جایی که گاهی موضوع فرعی بدل به موضوع اصلی میشد. شیوه تاریخنگاری باستانی پاریزی در همان سالهای حیاتش با انتقاداتی هم همراه بود اما او راه خود را میرفت. راهی که با اقبال زیادی هم روبرو بود و خوانندگان عادی که شاید علاقه زیادی هم به تاریخ نداشتند کتابهای او را میخواندند.
«مخلص دلم میخواهد هنوز چند سالی زنده بمانم. میخواستم تقاضا کنم این اظهار لطف را چند سالی -و اگر ممکن نیست- چند روزی به تأخیر بیاندازید. ما هنوز داریم هشتاد سالِ صد سالِ اول عمر خود را میگذرانیم: و چون تقریبا به تجربه رسیده که این سالها از هرکس تجلیل کردهاند - اندکی بعد ترک دنیا گفته است، و بعضیها مثل مرحوم دکتر صدیقی و مرحوم دکتر مهدوی، یادواره آنها را در آخرین روز توقف آنها در بیمارستان به نظر آنها رساندهاند- از هزاره اول زندگی امیدوارم عمری باشد برای هشتاد سال صد سال دوم عمر یادداشت مفصلی را خدمتتان تقدیم کنم». این بخشی از متنی است که محمدابراهیم باستانی پاریزی در آستانه هشتاد سالگی نوشته بود که همان زمان در مجله «بخارا» منتشر شده بود. حتی در این یادداشت هم میتوان طنز باستانی پاریزی را مشاهده کرد. طنزی که از وجوه ممیزه آثار او بود حتی وقتی درباره وقایع دورانساز تاریخی مینوشت.
جواد مجابی پس از مرگ باستانی پاریزی درباره نگاه او به تاریخ و اقبال عمومی آثارش در روزنامه «شرق» نوشته بود:
«استاد باستانی پاریزی به عنوان یک مورخ، جایی بین تاریخنگار و تاریخنگر ایستاده است. مقصودم از تاریخنگار کسی است که واقعیات تاریخی را همانطور که اتفاق افتاده شرح میدهد و تاریخنگر فردی است که به تحلیل وقایع تاریخی در ریشههای حوادث گذشته میپردازد. کوشش دکتر باستانی ستودنی است برای مقابلهاش با تاریخ انگاری. تاریخ همواره زیر سلطه و نفوذ حکومتها و قدرتهای مستقر نوشته شده و هنر دکتر باستانی این بوده که تاریخ را از جعلیات پیراسته و آن را با زبان شیرین و بیان موثر ارایه کرده است. تعداد فراوان کتابهایش و تیراژ وسیع آنها استقبال مردم را از نوشتههای این پژوهشگر ارزنده نشان میدهد. باستانی تاریخ را که ربطی به مردم نداشت و مردم کمتر ارتباطی با تاریخ داشتند بهگونهای عرضه کرد که هزاران نفر را با ریشههای حوادث تاریخی آشنا کرد و خوانندگان بسیار در طول عمر پربرکت او با تاریخ پرفرازونشیب میهنشان آشتی کردند و با لذت کتابهای او را میخواندند. کار سترگ دکتر باستانی آشتی دادن مردم با تاریخ خودشان بوده است اگرچه راه نوشتههای او از حاشیه حوادث تاریخی عبور کرده است.»
باستانی پاریزی در سوم دیماه 1304 شمسی، به قول خودش، در کوهستان پاریز متولد شد و پاریز دهکده کوچکی است در ده فرسنگی شمال سیرجان و سیزده فرسنگی جنوب رفسنجان. او خیلی زود و در حالی که هنوز دانشآموز دانشسرای مقدماتی کرمان بود اولین کتابش را با نام «پیغمبر دزدان» در 1324 منتشر کرد.
باستانی پاریزی نویسندهای پرکار بود و در عرصههای مختلفی به نوشتن پرداخت که یکی از آنها عرصه مطبوعات بود. او وقتی هنوز در پاریز بود با دیدن مجلات و نشریههایی مثل آینده و مهر و حبلالمتین به مطبوعات علاقهمند شد و بعدها به همکاری با روزنامهها و نشریههایی از جمله «توفیق» پرداخت. او از فکاهینویسان قدیمی روزنامه «توفیق» بود و از نوجوانی همکاری با توفیق را آغاز کرده بود و به خصوص دوبیتیهای او مورد توجه زیادی بود. آثار متعددی از باستانی پاریزی منتشر شده که بخشی از آنها مختص کرمان است و به تاریخ کرمان و جغرافی کرمان مربوط است و بااینحال میتوان گفت که او در همه آثارش از یاد کرمان غافل نبوده است. بخش مهمی از آثار او درباره تاریخ محلی است و در کارنامه او میتوان حدود پانزده کتاب دید که در پیوند با تاریخ کرمان نوشته شدهاند. او همچنین سری کتابهایی دارد که بهاصطلاح مجموعه هفتی است: هفت کتاب که عدد هفت در عنوان آنها دیده میشود مثل «خاتون هفت قلعه»، «آسیای هفت سنگ»، «نای هفت بند»، «زیر این هفت آسمان» و...
هویت و فرهنگ و انسان ایرانی دغدغه مشترکی است که در آثار متعدد باستانی پاریزی دیده میشود و در این میان «شمعی در طوفان» اثری است که این دغدغه به طور ویژه در آن مورد توجه بوده است. او را میتوان تاریخنگار مردم دانست. در ارزیابی نگاه تاریخی او داوریهای متفاوتی شده است. برخی آثار او را خواندنی و ماندگار دانستهاند و برخی دیگر کارساز و موشکافانه و عدهای هم شتابزده و سطحی. عباس زریاب خویی در داوریاش درباره شیوه تاریخنگاری باستانی پاریزی گفته بود که تاریخ در نظر باستانی پاریزی امری طولی و زمانی نیست که حوادث در آن به دنبال هم و در توالی یکدیگر قرار گرفته باشند. در اندیشه او، زمان تبدیل به مکان و طول بدل به عرض شده است. در نظر باستانی، حوادث تاریخ، جز به درد گواه و شاهد برای امور مبتلابه فعلی مردم، نمیخورد و گذشته مقدمه حال است و باز در اندیشه او اگر تاریخ نتواند مشکلی را از حال حل کند بیفایده و بیحاصل است. از این نظر عدهای هم سبک تاریخنگاری او را تاریخ زنده نامیدهاند. او در تاریخنگاریاش گذشته را به حال میآورد.
پیوند ادبیات با تاریخ در فرهنگ ما سنتی دیرینه بوده است و میتوان گفت که باستانی پاریزی هم تا حدودی در همین سنت گام برداشته است. بسیاری نثر تاریخنگاری او را شیرین دانستهاند و به طور کلی شیرینسخنی را از ویژگیهای او شمردهاند. باستانی پاریزی آثار زیادی از خود باقی گذاشته که در هریک از آنها موضوعات تاریخی و ادبی و اجتماعی به هم پیوند خوردهاند. بهسختی میتوان گفت که باستانی پاریزی در کدام دوره تاریخی تمرکز داشته است و این ویژگی نیز برخلاف سنت دانشگاهی است. گستره موضوعی آثار او سراسر تاریخ ایران پس از اسلام تا دوران معاصر را در برگرفته است. البته برخی آثار او مثل «سیاست و اقتصاد عصر صفوی» به سبک متعارف تحقیقات تاریخی شباهت بسیاری دارد.