همزیستی در عین کثرت

درس‌های کنفدراسیون جهانی دانشجویان

1401/10/10

از میان تمام سازمان‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی پیش از انقلاب در ایران، تنها یک سازمان شهرتی جهانی داشت و در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان نماد مخالفت با حکومت شاه شناخته می‌شد. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) در نیمه اول دهه هفتاد میلادی یعنی در دوره‌ای که در اوج موفقیت بود اهمیت و دستاوردهای زیادی داشت و اقدامات بسیار موثری انجام داد. کنفدراسیون به نوعی محصول وضعیت تاریخی و اجتماع ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 است. دوره‌ای که در آن استبداد محمدرضا پهلوی وارد مرحله دیگری شد و مخالفان حکومت نیز به مرور فازهای تازه‌ای از مبارزه را آزمودند. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در چه بستری و چگونه شکل گرفت؟ چه دستاوردهایی داشت و چقدر در مبارزات علیه حکومت شاه نقش داشت؟ چرا سازمان سیاسی که شهرتی جهانی داشت دوام نیاورد و نتوانست در وقایع پس از انقلاب تاثیری بگذارد؟ و در نهایت این که تجربه کنفدراسیون چه درس‌هایی برای امروز دارد؟ این پرسش‌ها در بازخوانی تجربه پانزده ساله کنفدراسیون (به عنوان یک مجموعه واحد) حائز اهمیت‌اند و نوری بر تاریکی‌های مسیر دموکراسی‌خواهی در ایران می‌تابانند.

کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) هفت سال پس از کودتای 28 مرداد 1332، یعنی در اردیبهشت 1339 تشکیل شد و چهارسال پیش از سقوط حکومت شاه، در دی‌ماه 1353 با انشعاب و به نوعی تلاشی روبرو شد. اگرچه پس از انشعاب جریان‌های منشعب شده از کنفدراسیون فعالیت‌هایشان را تحت نام همین سازمان ادامه دادند اما کنفدراسیون به عنوان مجموعه‌ای واحد عمری پانزده ساله داشت.

درباره نقش، عملکرد و جایگاه احزاب و سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی پیش از انقلاب آثار مختلفی از منظرهای مختلف منتشر شده اما کنفدراسیون کمتر مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفته و همچنان نیاز به پژوهشی گسترده و ارزیابی تازه از جایگاه تاریخی آن در روند مبارزه‌ با استبداد پهلوی وجود دارد.

حمید شوکت، که سال‌هایی از عمرش را در کنفدراسیون سپری کرده، سال‌ها پیش اثری درباره کنفدراسیون منتشر کرد که اگرچه با نقدهایی روبرو شد اما تلاشی مهم برای ثبت تجربه‌ها و دستاوردهای فعالیت‌های کنفدراسیون به شمار می‌رود. شوکت در اثرش تاریخ کنفدراسیون را از آغاز تا انشعاب مورد بررسی قرار داده است. او کتاب را با نگاهی به گرایش‌ها و ارزیابی‌ از عواملی آغاز می‌کند که به کودتای 28 مرداد 32 انجامید و معتقد است که دلیل تشکیل کنفدراسیون را باید در روند و پیامد تحولات این دوران جستجو کرد. او می‌گوید ترکیب کنفدراسیون به خصوص در نخستین سال‌های فعالیت‌هایش آیینه‌ای از همان ساختار و ترکیب نیروهای اپوزیسیون در ایران بود. او درباره بستر تاریخی که کنفدراسیون در آن شکل گرفت نوشته: «کنفدراسیون در زندگی سیاسی خود تحولات گوناگونی را از سر گذراند. بدون تردید کودتای 28 مرداد 1332 و آغاز مجدد دیکتاتوری در تشکیل آن سازمان که در فضای دموکراتیک خارج از کشور عمل می‌کرد، موثر بود. جوانانی که جنبش ملی شدن صنعت نفت را پشت سر گذاشته بودند، نقش برجسته‌ای در تشکیل کنفدراسیون داشتند. آن سازمان در نخستین سال‌های فعالیت خود بیش از پیش تحت تاثیر و رویارویی با همان مسائلی بود که سرانجام به سقوط دولت دکتر مصدق منجر شد. به همین جهت، تحولات این دوره، به عنوان زمینه‌ای در شکل‌گیری تفکر بنیانگذاران کنفدراسیون، در ساختار آن سازمان تاثیری غیرقابل انکار داشت.»

خسرو شاکری، که او نیز سال‌هایی از عمرش را در کنفدراسیون گذارند و از اعضای موثر آن بود، در بخش‌هایی از گفت‌وگوی مفصل‌اش با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد به کنفدراسیون پرداخته است. شاکری می‌گوید اگرچه نمی‌توانیم به طور دقیق بگوییم که اولین انجمن‌های دانشجویی در کجا به وجود آمدند اما می‌توان گفت که سه یا چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد نخستین انجمن‌های دانشجویان ایرانی یا گردهمایی‌های دانشجویی در خارج از کشور به‌وجود آمدند. فعالیت‌های این دانشجویان در آغاز در قالب فعالیت صنفی بود و این چند دلیل داشت. شاکری درباره دلایل صنفی بودن فعالیت‌های اولیه دانشجویان می‌گوید: «...همین انجمن‌های دانشجویی بودند که از طریق کار صنفی و فعالیت‌های ورزشی سعی می‌کردند دانشجویان را متجمع بکنند و به هم نزدیک بکنند. این‎که اقدامات در زمینۀ ورزشی یا فرهنگی انجام می‌گرفت یکی از دلایلش اختناق بود و دلیل وابسته بودن دانشجویان از طریق مسئلۀ ارزی به دولت بود که اگر دولت می‌فهمید این‎ها فعالیت سیاسی می‌کنند ارزشان را قطع می‌کرد، یکی دلیلش این بود و دلیل دیگرش این بود که دانشجویان اصولاً به همدیگر کمتر اعتماد می‌کردند.»

شوکت نیز در بررسی فعالیت‌های اولیه کنفدراسیون تاکید دارد که «موضوع اصلی فعالیت دانشجویان ایرانی در اروپا، در نخستین سال‌های پس از جنگ دوم جهانی پرداختن به مسائل صنفی بود.» شوکت هم دشواری‌های ناشی از فعالیت سیاسی را یکی از دلایل مهم این گرایش در دوران اولیه فعالیت‌های دانشجویان می‌داند. اما به مرور و با افزایش تعداد دانشجویان خارج از کشور از یک سو و تشدید فعالیت‌های سیاسی در داخل کشور و سرکوب گسترده سیاسی از سوی دیگر فعالیت‌های دانشجویان خارج از کشور به سمت فعالیت‌های سیاسی گرایش پیدا کرد. خسرو شاکری درباره سیاسی شدن کنفدراسیون می‌گوید: «سال ۱۹۶۵ می‌شود گفت آغاز سیاسی شدن کنفدراسیون بود. کنفدراسیون وارد یک فعالیت شدید سیاسی علیه رژیم شد که تا آن زمان سابقه نداشت. در این سال ده‌ها اعتصاب غذا، تظاهرات و فعالیت می‌شود گفت دیپلماتیک از طرف کنفدراسیون انجام گرفت که نتایج خیلی خوبی داد و نتیجه‌اش این بود که این گروه را با این‎که یک عده‌ای‌شان را محکوم به اعدام کرده بودند توانست نجات بدهد و نجات دادن این‎ها البته نتایجی داشت که بعداً لابد از آن مطلع هستید. خبر اعزام وکیل به ایران و شرکت او در دادگاه این‎ها آغاز فعالیت‌های دفاعی کنفدراسیون بود که شرح ماوقع‌اش بیشتر می‌شود گفت در روزنامۀ شانزده آذر یا بولتن دفاعی کنفدراسیون منعکس است.»

پرسش مهمی که درباره کنفدراسیون مطرح است، این است که چرا فعالیت‌های دانشجویانی که خارج از کشور بودند تا این حد اهمیت پیدا کرد و چرا این تجربه دیگر هیچ‌وقت تکرار نشد؟ برای پاسخ به این پرسش بد نیست در ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که مهم‌ترین دستاوردهای کنفدراسیون در طول سال‌های فعالیت‌اش چه بود؟ محسن مسرت در مقدمه‌ای که بر کتاب حمید شوکت نوشته برخی از این دستاوردها را این چنین برشمرده: «کنفدراسیون در محافل غرب سمبل مبارزه علیه رژیم شاه بود و وجهه‌ای غیرقابل انکار داشت. آن سازمان در اوج شهرت خود مهم‌ترین منبع خبری و نیروی اعمال فشار بر حکومت ایران محسوب می‌شد، واقعیات مربوط به زندانیان سیاسی، شکنجه و اعدام و نقض حقوق بشر در ایران را در سطح جهانی افشا و برملا می‌کرد. به جرات می‌توان گفت که پس از جنگ دوم جهانی، هیچ یک از جنبش‌های دانشجویی معروفیت، وجهه و اهمیت کنفدراسیون را کسب نکردند. دریافت پیام از جبهه آزادی‌بخش ویتنام و فلسطین به هنگام برگزاری کنگره‌های کنفدراسیون دیگر روالی عادی به شمار می‌رفت. کنفدراسیون آن‌قدر نیرو و اعتماد به نفس کسب کرده بود که پس از حادثه المپیک مونیخ در سال 1972 که به ممنوعیت سازمان دانشجویان و کارگران فلسطینی در آلمان غربی انجامید، قیمومیت دفاع از آن دو سازمان را برعهده گرفتند.»

کنفدراسیون از دهلی‌نو تا مونترال کانادا شعبه داشت. تظاهرات، اعتصاب غذا، اشغال سفارتخانه و مراکز تبلیغاتی حکومت شاه از فرم‌های مختلف اعتراضی دانشجویان در شهرهای مختلف جهان بود. یکی از نقاط اوج فعالیت‌های کنفدراسیون در زمان برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی و بسیج افکار عمومی علیه مراسم حکومتی بود. کنفدراسیون همچنین تلاش‌های زیادی برای اخراج رژیم شاه از سازمان‌های بین‌المللی چون یونسکو و سازمان جهانی کار سازمان داد.

آنچه در همه این فعالیت‌ها و موفقیت کنفدراسیون اهمیت داشت، وجه مشترک همه جناح‌های متشکل در آن در تدوین و اجرای سیاست «دفاع از حقوق دموکراتیک مردم» و «جان زندانیان سیاسی» بود. این باعث شده بود که جناح‌های موجود در کنفدراسیون علی‌رغم کثرت و رنگارنگی در کنار هم مجموعه‌ای یگانه را شکل دهند. این را میتوان مهم‌ترین درسی دانست که تجربه کنفدراسیون به جا گذاشته است: همزیستی در عین کثرت با رعایت سازوکاری دموکراتیک.

خسرو شاکری با اشاره به سازوکار دموکراتیک موجود در کنفدراسیون می‌گوید: «به نظر من کنفدراسیون تنها سازمان دموکراتیکی است که توی جامعه ایران وجود داشته است مقصودم این است که جبهه ملی دموکراتیک نبوده، مقصودم این است که حزب توده دموکراتیک نبوده، مقصودم این است که جبهه دموکراتیک و امثال آن که بعدها به‌وجود آمدند چریک‌ها و مجاهدین دموکراتیک نبودند. یک سازمانی بود وسیع با یک عضویت خیلی زیاد یعنی شاید صدها هزار نفر از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور عضو کنفدراسیون بودند و در فعالیت‌هایش شرکت داشتند. علی‌رغم این‎که در پشت پرده جبهه ملی یا حزب توده یا سازمان انقلابی یا بعداً طوفان یا اتحادیه کمونیست‌ها یا کادرها سعی می‌کردند به‌عنوان کادرهای سیاسی تودۀ دانشجو را اداره بکنند و تز بدهند و برنامه بدهند از آن‎جایی‌که خود این افراد، یعنی مثلاً خود بنده و دیگر رفقای دیگر که در سازمان‌های سیاسی عضو بودیم، مجبور بودیم سازمان دموکراتیک را بسازیم و احتیاج به این داشتیم و برای این نظام معینی تعیین کرده بودیم، اساس‎نامه‌ای تعیین کرده بودیم و در مقابل نیروهای دیگری قرار گرفته بودیم وجود این پلورالیسم در درون کنفدراسیون، وجود مکانیسم‌های کنترل قدرت مقابل دموکراسی در درون کنفدراسیون را تضمین کرده بود.»

 

منابع:

-       خسرو شاکری، گفت‌وگو با تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، مصاحبه‌کننده ضیاء صدیقی، 1983.

-       حمید شوکت، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی: از آغاز تا انشعاب، موسسه انتشارات عطائی، 1378.


کنفدراسیون جهانی دانشجویان تاریخ شفاهی

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.