چرخ نخ‌ریسی نظریه‌بافی یا اصلاح آگاهی‌ها

بیژن جزنی و درک شهودی از پراکسیس

1400/01/30

 بیژن جزنی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران و به‌ تعبیر یرواند آبراهامیان، «پدر معنوی چریک‌های فدایی خلق» است. جزنی در 19 دی‌ماه 1316 متولد شد و در 29 فروردین 1354 در تپه‌های اوین تیرباران شد. جزنی در خانواده‌ای متولد شد که می‌توان آن را خانواده‌ای توده‌ای نامید. مادرش، عالمتاج کلانتری و پدرش ستوان یک ژاندارم حسین جزنی هر دو از فعالان  حزب توده ایران بودند. همچنین رحمت‌الله جزنی، عموی بیژن، از اعضای کمیته ایالتی تهران حزب و عموی دیگرش حشمت‌الله جزنی از مسئولین سازمان جوانان بودند. دایی‌های او نیز، منصور و ناصر، هر دو عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب بودند و دایی‌ دیگرش منوچهر کلانتری در سازمان جوانان فعالیت داشت. عجیب نیست که تولد در چنین خانواده‌ای، خیلی زود بیژن جزنی را هم به‌سوی سیاست بکشاند.

 

جزنی از کودکی به همراه پدرش در جلسه‌ها و میتینگ‌های مختلف حزب حضور داشت و همین موضوع سبب شد تا او وقتی که تنها ده سال داشت درخواست عضویت به حزب بدهد. درخواست او و چند نوجوان هم‌سن‌و‌سال او باعث شد سازمان جوانان حزب برای آن‌ها حوزه مخصوصی تشکیل دهد چراکه تا پیش از این سازمان جوانان، نوجوانان کمتر از سیزده سال را نمی‌پذیرفت. جزنی بعدتر از حزب توده برید و به راهی دیگر رفت چراکه معتقد بود در شرایط خفقان‌آور پس از کودتا «حزب توده قادر نبود در جریان سیاسی نقش مؤثری ایفا کند. این دگرگونی موجب شد که جنبش طبقه کارگر آن یکپارچگی خود را از دست بدهد و جای پیشاهنگ طبقه، یعنی سازمانی که از عناصر پیشرو طبقه کارگر و دیگر عناصر پیشرو (تشکیل شده) در جامعه ما تا به امروز خالی بماند... دستگاه حاکمه و سازمان پلیسی و نظامی از این فرصت استفاده کرده و امکان رشد و پیدایش سازمان‌های سیاسی را به نحوی که بتواند چنین خلائی را پر کنند از بین بردند». 

از جزنی، به‌رغم عمر کوتاهش، آثاری به‌جا مانده که برخی از آن‌ها در شناخت وضعیت سیاسی و اجتماعی زمانه‌‌شان حائز اهمیت‌اند و برخی از آن‌ها نیز همچنان به لحاظ نظری موضوعیت دارند و قابل بحث‌اند. با این حال آثار او کم‌تر به‌طور جدی و در کنار هم مورد نقد و بازخوانی قرار گرفته‌اند و اغلب یا از او قهرمانی بی‌اشتباه ساخته شده و یا کنش او و دیگر چریک‌ها به‌عنوان عملی ماجراجویانه معرفی و تخطئه شده است. این‌که نظریات تمام پیشگامان جنبش چریکی را یک‌کاسه کنیم و همه آن‌ها را با عنوان ماجراجو یا خرابکار بنامیم، ناشی از ندیدن ضرورت‌های تاریخی و اجتماعی ایران در وضعیت پس از کودتای 28 مرداد از یک‌سو و از سوی دیگر عدم شناخت درست از ایده‌های پیشگامان جنبش چریکی در ایران است. واقعیت این است که چریک‌های فدایی برخلاف آن چیزی که تصور می‌شود جوانانی نبودند که بدون طی کردن سیری تکوینی دست به اسلحه برده باشند و از سوی دیگر همه آن‌ها هم مثل هم فکر نمی‌کردند. برای مثال می‌توان به اختلافات نظری جزنی و احمدزاده اشاره کرد و از قضا جزنی از اولین کسانی است که در نقد شیوه‌ای خاص از مبارزه مسلحانه از اصطلاح ماجراجویی استفاده می‌کند.

در ارزیابی و بازخوانی انتقادی نظریات بیژن جزنی توجه به این نکته ضروری است که او بخش مهمی از آموخته‌ها و ایده‌هایش را به شکل شهودی به دست آورده است چراکه در دوران او هنوز اغلب آثار مارکس به فارسی ترجمه نشده و ناشناخته بود و جز این، از نظریات و آرای مهم‌ترین متفکران چپ قرن بیستم نیز شناخت درخوری در ایران وجود نداشت و درواقع چپ ایرانی با بخشی از مهم‌ترین منابع نظری کلاسیک‌اش بیگانه بود. در چنین بستری، تلاش‌های چهره‌ای مثل جزنی برای ارائه صورت‌بندی مشخص از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران و نیز تحلیل او از وضعیت طبقه کارگر در ایران و تلاش برای ایجاد شرایط انقلابی گامی مهم به شمار می‌رود. با این حال امروز و به‌واسطه شناخت بیشتر سنت‌های فکری چپ می‌توان نقاط قوت و ضعف فکری چریک‌ها و مشخصا جزنی را مشاهده کرد. یکی از مفاهیمی که در تحلیل فکری جزنی نقش مهمی دارد، تلقی او از مفهوم پراکسیس است.

جزنی پراکسیس را «تقدم عمل» در شکل‌گیری نظریه و فکر می‌دانست: «در جنبش نسبتا جوان و ناپخته ما، خطاست اگر کسی انتظار داشته باشد که ما در عمل و نظر بی‌اشتباه باشیم. حتی برای ما به‌مراتب بدتر است که گرفتار جزمیت درباره طرح‌ها و نقشه‌هایمان شویم. برای ما نترسیدن از عمل و اظهارنظر، عرصه‌ای برای سعی و خطا می‌آفرینند تا شرایط موجود را شجاعانه و صادقانه تغییر دهیم و ابزاری تدارک می‌بیند تا به تاکتیک‌های کاملا درست خود دست یابیم. درواقع فقط از طریق عمل است که می‌توانیم نظریه‌ها و افکارمان را بسط دهیم و تصحیح کنیم. مشغول شدن به چرخ نخ‌ریسی‌ نظریه‌بافی، ترس از عمل و غرق شدن در ورطه مباحث استراتژیک محض، ما را فقط به محافظه‌کاری فرصت‌طلبانه سوق خواهد داد.» اگرچه جزنی «بی‌توجهی به وحدت ایدئولوژیک و کار تئوریک را به زیان همه نیروهای خلق در آینده می‌داند» اما در نهایت تقدم ویژه‌ای را برای عمل قائل است. او با تشبیه نظریه‌بافی به عمل نخ‌ریسی، بر ضرورت عمل سیاسی قهرآمیز بیش از پیش تأکید می‌کند. او به نقل از مائو می‌گوید: «تنها از طریق حضور و مشارکت در انقلاب و تجربه بی‌واسطه آن است که دانش و روش انقلابی به دست می‌آید». جزنی با بیان این‌که متوجه شده است که «هدف همه جنبش‌های انقلابی-مسلحانه، قیام علیه دشمنان مردم است نه افزایش آگاهی سیاسی در تک‌تک افراد ملت» عملا بر گزاره «تقدم انکارناپذیر پراکسیس-به مثابه عمل سیاسی صرف- بر تئوری» مهر تأیید می‌زند.

بر این اساس می‌توان گفت که پیشگامان جنبش چریکی در ایران درک کامل و دقیقی از «پراکسیس» نداشتند و با فرو کاستن آن به«عمل ناب»، نقش عامل ذهنی را که برای مارکس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود نادیده می‌گرفتند. «پراکسیس» برای مارکس کنشی است توأم با اندیشه و عملی که استوار بر نظریه است. او نشان می‌دهد که جنبه اصلی فعالیت یا کنش انسانی، تولید شرایط زندگی انسان‌هاست به دست خودشان، و تولید مناسبات اجتماعی‌ای که در آن مناسبات، شرایط زندگی شکل می‌گیرند. پراکسیسی که در آرای جزنی مطرح است اساسا قائل به میراث گذشته نیست و درصدد آن است که  «حال را از آن برهاند» در حالی که برای مارکس یکی از معانی نهفته در مفهوم «پراکسیس» در طرح مشترکی است که با آرنولد روگه مطرح می‌کند، یعنی «اصلاح آگاهی‌ها». بنا به این برداشت انسان اعمال گذشته خود را با آگاهی تازه‌ای درک می‌کند که راهگشای کنش‌های بعدی او است و این برای انسان وحدتی تاریخی را موجب می‌شود، که طرح‌های او برای آینده را به گذشته و زمان حاضر پیوند می‌زند. در هیچ زمانی نمی‌توان از تاریخ کند و آن را به فراموشی سپرد به این امید که می‌توان تئوری را «سر راه» کسب کرد.

جزنی در «پیشاهنگ و توده» می‌نویسد: «نمی‌شود با عده کمی انقلاب کرد ولی به هر حال تدارک انقلاب را می‌شود دید»؛ با چنین نتیجه‌گیری است که جزنی وظیفه پیشاهنگ را «تدارک قهرآمیز انقلاب می‌داند» چراکه: «اعمال قهر انقلابی در این شرایط از تاکتیک‌هایی تشکیل می‌شود که تنها جریان‌های سازمان‌یافته و پیشرو می‌توانند آن‌ها را به کار بندند. مبارزه چریکی شهری و هسته‌های چریکی در مناطق روستایی در این مرحله پیشاهنگ را در بر می‌گیرد نه مردم را».

در این میان نکته‌ ظریفی هم وجود دارد و آن تفاوت دید جزنی با مسعود احمدزاده بر سر تئوری‌های مبارزه مسلحانه است. تفاوت دید جزنی و احمدزاده در تحلیل شرایط حاکم پس از اصلاحات ارضی به نوبه خود موجب تفاوت در اتخاذ روش‌های متفاوت در مبارزه چریکی شد. جزنی چپ‌روی‌های احمدزاده در تأکید بیش از حد بر مبارزه چریک شهری بدون توجه به دیگر تاکتیک‌ها را در فهرست «عمده‌ترین نمودهای ماجراجویی در درون جنبش مسلحانه» قرار می‌داد و معتقد بود «پر بها دادن به اثر تهییج‌کننده تاکتیک‌ها و بی‌توجهی به تاکتیک‌هایی که می‌بایست حمایت مادی توده‌ها را از جنبش سازمان دهد پدیده‌ای است که رشد آن می‌تواند جنبش را به جدایی از توده کشانده آن را ناکام گرداند». در توضیح عمده‌ترین نمودهای ماجراجویی در درون جنبش است که جزنی اندکی از تفکرات پراگماتیستی پیشین خود فاصله می‌گیرد و در اینجا ما با جزنی جاافتاده‌تر به‌عنوان یک تئوریسین و نه یک چریک پرشور انقلابی که تمام دغدغه‌اش به دست گرفتن اسلحه است روبه‌رو می‌شویم. برای مثال او می‌نویسد: «کم بها دادن به تئوری انقلابی، توجه یک‌جانبه به پراتیک، آن‌هم شکل محدودی از پراتیک، نمود دیگری از گرایش‌های ماجراجویانه در جنبش است. توجه یک‌جانبه به مسائل تاکتیکی و بی‌توجهی به مسائل استراتژیک، پدیده دیگری از این گرایش‌ها است. تأکید مطلق روی تاکتیک مسلحانه، آن‌هم تاکتیک‌های معینی از مبارزه چریک شهری، دگم ساختن از این تاکتیک‌ها و کم بها دادن به تاکتیک‌های دیگر در کنار تاکتیک‌های مسلحانه، نمودی از گرایش به ماجراجویی است».

 

منابع:

- «پیشاهنگ و‌ توده» بیژن جزنی

- «چگونه مبارزه مسلحانه توده‌ای میشود» بیژن جزنی

- «چریک‌های فدایی خلق» محمود نادری، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


بیژن جزنی مبارزه مسلحانه چریک‌های فدایی خلق

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.