معمر قذافی، رهبر لیبی که از سال 1969 تا 2011 در قدرت بود، یکی از طولانیترین دورههای زمامداری در طول تاریخ را داشته است. سرهنگ قذافی، زمانی از یک محکوم به بمبگذاری در هواپیمای پانامریکن بهعنوان یک قهرمان استقبال کرد و خشم زیادی را برانگیخت. او همچنین، با نود دقیقه نطق اضافی در سازمان ملل باعث حیرت همگان شد و چنانکه لری کینگ، مجری معروف و تازه درگذشته شبکه سیاِناِن در گفتوگویش با معمر قذافی اشاره میکند که او پس از چهل سال در قدرت بودن همچنان قابلپیشبینی نیست. قذافی در کودتای نظامی بدون خونریزی در سپتامبر ۱۹۶۹ در لیبی به قدرت رسید؛ او هوادار جنجالی ملیگرایی عربی بود و از جنبشهای گوناگون رهاییبخش خودخوانده حمایت میکرد. در 17 فوریه ۲۰۱۱ بهدنبال اعتراضات و تظاهرات خیابانی مخالفان و شورش سراسری علیه حکومت لیبی، معمر قذافی سرنگون شد. به این مناسبت ترجمه متنِ گفتوگوی لری کینگ با قذافی که در 28 سپتامبر 2009 مصادف با چهلمین سال به قدرت رسیدنش انجام شده، منتشر میشود.
معمر قذافی تا اواسط دهه ۱۹۸۰ در غرب مطرود بود و به تأمین مالی فعالیتهای تروریستی در سراسر جهان متهم میشد. تنشهای آمریکا و لیبی در دوره ریگان به اوج خود رسید، بهنحوی که رئیسجمهور ریگان، لیبی را بهعنوان دولت یاغی تخطئه کرد و خطاب به قذافی گفت: «آقای قذافی باید بداند که ما او را کاملا مسئول چنین اقداماتی میدانیم.» در آوریل ۱۹۸۶ پس از آنکه لیبی به مداخله مستقیم در بمبگذاری در باشگاه شبانهای در برلین غربی متهم شد که در آن دو نظامی آمریکایی کشته شدند، رئیسجمهور ریگان دستور حمله نظامی به طرابلس را صادر کرد و گفت: «شهروندان ما در هر جایی از این جهان بهدستور رژیمی متخاصم، مورد سوءرفتار یا حمله قرار بگیرند، تا زمانی که در کاخ سفید باشم، پاسخ خواهم داد.»
سپس در دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پانامریکن (پرواز شماره ۱۰۳) با بمبی بر فراز لاکربی اسکاتلند نابود شد. 270 نفر کشته شدند که ۱۹۰ نفر از آنان آمریکایی بودند. پس از تحقیقات بسیار، در سال 1990 دو لیبیایی بهعنوان بمبگذار شناخته شدند. سالهای زیادی قذافی از استرداد این مظنونان سر باز زد که باعث اعمال تحریمهای اقتصادی بینالمللی و انزوای دیپلماتیک لیبی شد. در سال ۱۹۹۹، پس از مذاکرات طولانی و پیچیده، قذافی موافقت کرد متهم لیبیایی را به هلند بفرستد تا در آنجا تحت قوانین اسکاتلند در دادگاه حاضر شوند. پس از دادگاهی طولانی یکی از متهمان تبرئه شد و دیگری، عبدالباسط علی المقراحی در ارتباط با این کشتار، مجرم شناخته شد و به حبس ابد محکوم شد. در سالهای بعد، لیبی پیشنهاد غرامت مالی به خانوادههای قربانیان بمبگذاری لاکربی را مطرح کرد و رسما مسئولیت نابودی هواپیمای پانامریکن را پذیرفت. آمریکا در سال ۲۰۰۶ روابط دیپلماتیکش را با طرابلس دوباره از سر گرفت و کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت، در سال ۲۰۰۸ از لیبی بازدید کرد. سال 2009 باسط علی المقراحی که مبتلا به سرطان پروستات بود به دلایل انساندوستانه از زندان اسکاتلند آزاد شد، ایالات متحده این اقدام را اشتباه دانست. استقبال قهرمانانه از المقراحی خشم و نفرت زیادی را در غرب برانگیخت. در همین روزهاست که لری کینگ در دفتر نمایندگی لیبی در سازمان ملل متحد درست در کنار مقر سازمان ملل در نیویورک، جایی که هفته پیش از آن، کشورهای سازمان ملل برای مجمع عمومی سازمان ملل گرد آمده بودند، با قذافی به گفتگو مینشیند.
سازمان ملل و پاره کردن منشور
* شما را پیشتر «سرهنگ» خطاب میکردند. از سرهنگ به «برادر رهبر» چه تغییری رخ داده است؟
سرهنگ رتبهای نظامی است. من عملا رهبر انقلاب هستم. این همان چیزی که گفتید نیست، من رهبر لیبی هستم، رهبر انقلاب هستم.
* این نخستین دیدار شما از کشور آمریکا است؟
بله درست است.
* چه احساسی دارید؟
هیچی، چون دور من نیروهای امنیتی هستند و ما چیزی نمیبینیم!
* شما چیز زیادی نمیبینید؟
نه، ما چیزی نمیبینیم.
* نظرتان در مورد سازمان ملل چیست؟
من دیروز یک سخنرانی در مورد سازمان ملل داشتم. تصور میکنم که کل جهان به این سخنرانی گوش دادهاند یا درباره آن شنیدهاند.
* و واکنشهایی را هم نسبت به آن سخنرانی برانگیخته است، همانطور که امروز احتمالا شنیدهاید، نقدهای زیادی در سازمان ملل در خصوص نطق شما وجود دارد. آیا از این موضوع ناراحت هستید؟
من آنچه را باور داشتم بیان کردم و حقیقتا این واکنشها چندان مرا ناراحت نمیکند.
* آیا ترجمه سخنرانی شما منصفانه بود؟
من تردید دارم که کاملا ترجمه شده باشد - اگر تازه ترجمه شده باشد- چون من عربی صحبت میکردم و گاهی از لهجه لیبیایی استفاده میکردم. و گاهی با عصبانیت صحبت میکردم و روی میز میکوبیدم و منشور سازمان ملل را پاره کردم و دور انداختم و کاغذها را سمت رییس مجمع و دبیر کل سازمان ملل پرتاب کردم.
* در این میان، نخست وزیر انگلیس، گوردون براون، واکنش خاصی نشان داد[1]. چرا منشور سازمان ملل را پاره کردید؟
زیرا رعایت نمیشود، بیارزش است. آن را بیخاصیت کردند. بنابراین شایسته است که پاره شود و به سطل زباله انداخته شود.
* اما شما یک کشور عضو هستید و آمدید که برای اعضای همین سازمان سخنرانی کنید. چرا به آن بیاحترامی میکنید؟
من از سازمان ملل حمایت میکنم. اما اینجا هستم و میایستم تا این واقعیت را ثابت کنم که روندها و اقداماتی که از سال ۱۹۴۵ صورت گرفته است، همه به منزله زیر پا گذاشتن منشور سازمان ملل بوده است.
* با این حال، شما اینجا آمدهاید و برای آنها سخنرانی میکنید. درست است؟ شما میگویید که به سازمان ملل احترام میگذارید؛ به آن احترام میگذارید و منشور را پاره میکنید؟
من به سازمان ملل احترام میگذارم اما آنها به منشور احترام نمیگذارند. دبیر کل آنجا است و باور دارم که آن سازمان ملل است. اما منشور دیگر هیچ چیز نیست. بیاهمیت است.
* چه برخوردی با شما صورت گرفت؟
کجا؟
* در سازمان ملل؟
همانطور که دیروز در تلویزیون دیدید. خوب، میدانید که برخورد خوبی بود.
* شما تصور میکنید با شما برخورد خوبی شد؟
بله...
پان آمریکن را فراموش کنید!
* در مورد یک موضوع بسیار مهم صحبت کنیم که شما در نطقتان حرفی از آن به میان نیاوردید: در برخورد هواپیمای پان آمریکن ۱۰۳، تنها شخصی که محکوم شد آقای المقراحی بود. او ماه گذشته پس از گذراندن هشت سال و نیم حبس از زندان اسکاتلند آزاد شد. شما از او با افتخار و احترام استقبال کردید، در حالی که مسئول کشتار صدها انسان بیگناه بود. چرا چنین احترامی گذاشتید؟
او با گارد افتخار مواجه نشد. از او استقبال رسمی نشد. اما نمیتوان مانع از دوستان، خانواده و طائفهاش شد. ما نمیتوانیم مانع از استقبال آنها شویم. این مردم هستند که استقبال کردند. علاوه بر آن، با توجه به این واقعیت که او بیماری کشندهای دارد و عمیقا بیمار است، گمان نمیکنم که مناسب یا معقول باشد که در مورد او صحبت کنیم. من گمان نمیکنم اینطور صحبت کردن درباره او اخلاقی و انسانی باشد.
* میخواهم در این مورد بیشتر صحبت کنیم، چون جانهای زیادی گرفته شد و چنین حملاتی در چند سال اخیر داشتید. پس از پذیرفته شدن توسط ایالات متحده، مردم جهان نظرشان در مورد شما عوض شد. این تصویر متفاوت از آن چیزی است که قبلا بود. اما ناگهان این مرد که مسئول مرگ افراد بسیاری است با گرمی مورد استقبال قرار میگیرد و نظرها تغییر میکند. شما میدانستید این اتفاق میافتد، چرا اجازه دادید این اتفاق بیفتد؟
چه اتفاقی افتاده است؟
* یک قاتلِ محکوم به خانه بازگشته و مانند یک قهرمان مورد استقبال واقع شده است، استقبالی در شأن یک قهرمان!
این را چطور میبینید، چطور میگویید استقبال از قهرمان؟
* همهجا او را در تلویزیون میبینیم. همه او را میبینند. با شور و شوق در فرودگاه از او استقبال میشود.
آیا واقعا چیز عینی در خصوص نحوه مواجهه با او دارید، در مورد پذیرش او یا همینطوری صحبت میکنید، تبلیغات را تکرار میکنید، تکرار...
* من سؤال میکنم، من چیزی را تکرار نمیکنم. از شما میپرسم، آیا شما از یک جنایتکار استقبال کردید؟
چه استقبالی؟ استقبال از جنایتکار به چه شکلی؟
* همانطور که از او استقبال کردید. شما میدانید منظورم چیست. شیوهای که از او استقبال شد. به گرمی از او استقبال شد، پذیرایی گرم در فرودگاه.
همانطور که گفتم باید از مردمی بپرسید که از او استقبال کردند، اما ما نمیتوانیم مانع از استقبال مردم کشورش، دوستانش، خانوادهاش، طائفهاش شویم.
* آیا شما از نحوه برخورد با او حمایت کردید؟
من نمیتوانم چیزی بگویم. من حتی حق ندارم در مورد طائفهاش صحبت کنم، در مورد مردمش، دوستانش که از او استقبال کردند یا... من در این مورد نمیتوانم صحبت کنم.
* بسیار خب، یک موضوع دیگر. به مردم چه میگویید، به قربانیان آن هواپیما؟ بهعنوان رهبر کشورتان، به آنها چه میخواهید بگویید؟
میخواهم بگویم آنها میتوانند بروند از مردم او، دوستان او یا خانوادهها یا طائفههای او بپرسند که چرا از آنها استقبال کردند.
* من از شما میپرسم، شما به قربانیان چه میگویید، به بستگان قربانیان تصادم هواپیما؟
میدانید این موضوع، این پرسشها تمام شده است. این پرونده یا این سؤالات تمام شده است. اگر بنا باشد دوباره از زیر خاک دربیاوریم، خوب نیست. فایدهای ندارد. مثل اینکه کسی مرده باشد و بعد... خانوادههای قربانیان و دو کشور، شاید هم بیش از دو کشور، دیگر این پرونده و این بازجوییها را تمام کردند، به لحاظ حقوقی و مالی. دیگر فایدهای ندارد. صحبت درباره آن تنها تحریک احساسات است.
* بسیار خب. فراموش خواهیم کرد. آن را کنار خواهیم گذاشت. اما نظر دنیا در مورد شما بهخاطر آن کار عوض شده است، میدانید؟
بسیار خب، بگذارید موضوعی را بگویم. تیم پزشکی بلغارستان زمانی که ۱۲۰۰ کودک را کشتند، محکوم به مرگ شدند. درخواست استیناف کردند. درخواست آنان رد شد و حکم مرگ تأیید شد. دادگاه منصفانه بود و ناظرانی از بلغارستان و سایر کشورهای جهان در این دادگاه حضور داشتند. پس از مداخله اتحادیه اروپا از سوی رئیسجمهور فرانسه و همسرش، این حکم تخفیف پیدا کرد و آنها به بلغارستان تحویل داده شدند تا بقیه محکومیت را بگذرانند.
زمانی که آنها پرواز کردند، قبل از اینکه در فرودگاه به زمین بنشینند، در مورد جنایتی که مرتکب شدند مورد عفو کامل قرار گرفتند. و رئیسجمهوری بلغارستان که عضوی از اتحادیه اروپا است از آنها در فرودگاه استقبال کرد. پس از آن، در پارلمان اروپا در فرانسه از آنها استقبال شد. آنها به صورت ایستاده مورد تشویق قرار گرفتند. و در همان زمان ۴۰۰ خانواده لیبیایی آن را تماشا میکردند. و تمام مردم لیبی میدیدند که چه اتفاقی دارد رخ میدهد و این گروه پزشکی قاتلان کودکان بودند، اما هیچ اعتراضی نشد. چرا هیچ اعتراضی علیه آنها نشد؟ زیرا ما انسان نیستیم و آنها انسان هستند، یا ما احساس نداریم و دیگران و خانوادههای دیگران دارند؟
* سال گذشته در مصاحبه با بیبیسی، پسر شما سیف خانوادههای قربانیان لاکربی را متهم کرد که به خاطر درخواست پول بیشتر حریص هستند. با او موافقید؟
من اطلاعی در مورد میزان غرامت ندارم و نمیدانم چه کسی درخواست غرامت کرده و چه کسی نکرده. دیروز من با برخی از خانوادههای قربانیان دیدار و نشست دوستانهای داشتیم.
* واقعا؟
بله.
اوباما و نجات جهان
* بسیار خب، برویم سراغ سایر موارد. شما میگویید که باراک اوباما باید همیشه رئیسجمهور باشد؟
مردم آمریکا، سیاهپوستان کنیایی آفریقایی، جوانان به او رأی دادند و رییس جمهور شد. موضوع بزرگی است و ما به آن افتخار میکنیم. شما تغییرات را آغاز کردید. او برای تغییر آمد. اما چیزی که نگرانم میکند این است که اوباما جرقهای در تاریکی است به مدت چهار سال یا هشت سال بعد. و من میترسم که دوباره به همان خانه اول بازگردیم.
* در مورد رییس جمهور ما، باراک اوباما چه فکر میکنید؟
من از او حمایت میکنم و دیدگاه من با دیدگاه آمریکاییها یکسان است، چون او اعتماد مردم آمریکا و آرای مردم آمریکا را جلب کرده است. در انتخابات پیروزی بیسابقه و خیرهکنندهای داشت. ما دعا میکنیم او بتواند نگرشهایی را که در ذهن دارد و آنها را علنی کرده است تحقق ببخشد.
* منظورتان این است که باید برای همیشه رئیسجمهور باقی بماند؟
امیدوارم. ای کاش اینطور باشد.
* چرا؟
زیرا نگرشی که او دارد آمریکا را نجات خواهد داد و جهان را نجات خواهد داد...
* اما رئیسجمهور پیشین، جورج دبلیو بوش بود که روابط دیپلماتیک با کشور شما برقرار کرد، لیبی را از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد. او این کار را کرد. در مورد رئیسجمهور بوش چه نظری دارید؟
در حقیقت، رابطه میان دو کشور لیبی و آمریکا، وارد مرحله جدیدی شد، مرحلهای جدید پس از دوران ریگان. جورج بوش پدر، زمانی که به مسائل لیبی میپرداخت یا با لیبی معامله میکرد به توافقات سازمان ملل بازمیگشت، او هرگز به ابزار تهدید بازنگشت. در دوره تصدی او هرگز کلمه لاکربی به میان نیامد، هرگز به آن اشاره نکرد. زمانی که کلینتون رئیسجمهور شد، روابط ارتقا پیدا کرد و بهتر شد. او مرد خوبی بود. او تهاجمی نبود. سپس جورج بوش به قدرت رسید. در طول دوره تصدی او، موضوع لاکربی حل شد و روابط میان دو کشور به حالت عادی بازگشت. میخواهم بگویم که آمریکا در پرداختن به موضوع لاکربی، حقوقی و صلحآمیز برخورد کرد. فارغ از نتایج، سبک کار حقوقی و روش صلحآمیز بود.
* میخواهید بگویید الان روابط خوب است؟
البته. خیلی خوب است.
* زمانی که شما تصمیم لیبی در خصوص کنار گذاشتن برنامه سلاحهای کشتار جمعی را اعلام کردید، گفتید که کشورتان انتظار دارد که فایدهای واقعی از این اقدام ببیند. آیا فایدهای داشت؟
متأسفانه لیبی از این اقدام تاریخی که در خدمت صلح جهانی بود، چندان سودی نبرد. لیبی به خاطر این اقدام تاریخی پاداشی نگرفت. میخواهم بگویم فایدهای داشت اما پاداشی دریافت نکردند.
* آیا سرمایهگذاریهای بیشتری در کشور شما صورت گرفت؟ پولهای بیشتری وارد لیبی شد.
از چه بخشی؟
* از تمام بخشها، از ایالات متحده. پول وارد لیبی شد. آیا به خاطر اقدام شما مسائل تغییر نکرد؟
منظورم همین بود. لیبی سود برد اما لیبی آن پاداشی را که شایسته بود دریافت نکرد.
* پاداش مناسب چه میتواند باشد؟
آنها باید از لیبی حمایت کنند. از تغییر کاربری سلاحهای هستهای از کاربرد نظامی به کاربردهای صلحآمیز باید پشتیبانی کنند.
* بسیار خب، سازمان ملل به ایران و کره شمالی فشار وارد میکند که برنامه هستهای را کنار بگذارند. آیا معتقدید باید این کار را بکنند؟
اگر هدف آن برنامه دستیابی به بمبهای هستهای و سلاحهای هستهای است ما باید در مقابل آن بایستیم و این برنامه باید متوقف شود. اما اگر مصارف صلحآمیز دارند، در آن صورت این برنامه باید مورد حمایت و تشویق قرار بگیرد.
* آیا شما فکر میکنید آنها به دنبال کاربرد صلحآمیز هستند؟
این موضوع را ناظران جهانی باید تأیید کنند. ایران تاکنون گفته است که برنامهاش کاربرد نظامی ندارد و صلحآمیز است.
* شورای امنیت سازمان ملل -که شما آن را تخطئه میکنید و به آن شورای ترور میگویید- با اجماع قطعنامهای را به تصویب رساندند که به دنبال خلع سلاح هستهای در سطح جهان است. با وجود اختلافاتی که با این شورا دارید، از این قطعنامه حمایت میکنید؟
قویا با تمام قوا. البته نه فقط در مورد ایران بلکه تمام کشورها.
* شما معتقدید تمام سلاحهای هستهای باید نابود شوند؟ نظرتان در مورد احمدینژاد چیست؟
پرسش شما چیست؟
* آیا او را دوست دارید؟ او را میشناسید؟ در مورد او چه فکر میکنید؟
او را نمیشناسم. یک برخورد کوتاه در کنفرانس بینالمللی خارجی داشتیم، یک ملاقات ساده. اما رهبر هر کشور یا رهبران مردم را باید از منظر مردمانشان دید، چه مردمشان او را دوست داشته باشند چه نداشته باشند. چه آنها را حمایت کنند و چه نکنند. موافق او باشند یا مخالفش. آنها را باید اینطور دید...
* البته جهان هم ممکن است نظری داشته باشد.
ما برای ارزیابی یا ارزشگذاری رهبر یا رئیسجمهور کشوری در جایگاه بهتری نسبت به خود مردم آنها نیستیم.
اسرائسطین، بنلادن و 11 سپتامبر
* به نظر شما در عراق چه اتفاقی باید بیفتد؟ آیا ایالات متحده باید عراق را ترک کند؟
پرسش اصلی این است که چرا ایالات متحده آمریکا عراق را اشغال کرد؟ پاسخ به این پرسشها ما را به پاسخهایی به سؤالات بعدی و پرسشهای دیگر میکشاند.
* نظرتان در مورد افغانستان چیست؟
آنهم به همین منوال است، همان مسائل در مورد افغانستان هم صادق است. دیروز در نطقم افغانستان را ذکر کردم. عراق را ذکر کردم. چرا به افغانستان حمله شد؟
* آنها میزبان طالبان بودند و طالبان تهدیدی برای ایالات متحده بود.
طالبان...
* و همچنین القاعده.
طالبان فینفسه تهدید محسوب نمیشود. آنها هم معادل و مشابه افغانستان هستند. آنها هواپیما ندارد. موشک، علم و اسلحه ندارند.
* نظرتان در مورد القاعده چیست؟
القاعده کجاست؟ القاعده در اروپا است. القاعده اینجا در نیویورک است.
* شما در مصاحبهای با شبکه اِیبیسی گفتید که ایالات متحده اسامه بن لادن را تبدیل به قدیسی در جهان اسلام کرد. آیا گمان میکنید او همچنان همانطور است؟
ما نباید به او چنین ارزش یا چنین اعتباری بدهیم. بنلادن کیست؟
* بنلادن در 11 سپتامبر عمل فجیعی را مرتکب شد. آیا شما فکر میکنید که بنلادن کار اشتباهی کرد؟
بن لادن این عمل شنیع را مرتکب شد. آیا او داخل هواپیمایی بود که به برج اصابت کرد؟
* نه، اما او اعتبار مالی این فاجعه را تأمین کرد.
این چیز دیگری است. تروریستهایی که به نیویورک حمله کردند از افغانستان نبودند. آنها از هواپیماهای عراق یا افغانستان استفاده نکردند. آنها از فرودگاه جی. اف. کندی اینجا در نیویورک پرواز کردند. تمام اتفاق در همینجا رخ داد. آنها در اینجا آموزش دیدند. آنها در عراق یا افغانستان آموزش ندیدند.
* این درست است که شما به اسرائیل و فلسطین پیشنهاد دادید که با هم ترکیب شوند و کشوری به نام اسرائسطین تشکیل دهند؟
این راهحلی تاریخی است، راهحلی صلحآمیز است. تمام تلاشهای دیگر به شکست میانجامد. تنها این راهحل موفق خواهد بود. نپذیرفتن این راهحل منجر به خسارات زیادی برای هر دو طرف خواهد شد.
* گمان میکنید که این راهحل امکانپذیر است؟
چرا نباشد؟
* زیرا این خصومت به سالهای دور بازمیگردد و جراحات آن بسیار عمیق است.
یکمیلیون فلسطینی در اسرائیل زندگی میکنند. آنها اعضای کنست (مجلس اسرائیل) هستند. آنها کنار هم هستند. نیم میلیون اسرائیلی در کرانه باختری هستند، در کنار هم، دوشادوش فلسطینیان. کارگران از کرانه باختری به تلآویو و جافا میروند و در کارخانجات آنجا کار میکنند.
* آیا شما فکر میکنید که هیچیک از طرفهای درگیر با این پیشنهاد موافقت کنند؟
قدیمیها که نه. ذهنیت جنگ جهانی دوم آن را نمیپذیرد. نسل جدید آن را خواهند پذیرفت. نسل جدید با آن موافق است. نسل جدید آنها فلسطینیها را قبول خواهند کرد و انتظار خواهند داشت که به سرزمینشان بازگردند. اسرائیلیها حق خواهند داشت که در کرانه باختری یا غزه یا در یکی از کشورهای عربی زندگی کنند. ما انتظار داریم فلسطینیها بازگردند.
* شما گمان میکنید که این اتفاق را خواهید دید؟
من تلاش خودم را میکنم. من تلاش خواهم کرد که به این راهحل دست پیدا کنیم.
* شما درگیر این ماجرا خواهید شد؟
من اطمینان دارم. من کتاب سفید را مخصوصا برای آن نوشتم.
* شما در سال ۱۹۶۹ در لیبی به قدرت رسیدید. آیا به این موضوع فکر میکنید که چه کسی جانشین شما خواهد شد؟
من از سال ۱۹۷۷ قدرت یا اقتدار را واگذار کردم. زمانی که این موضوع تثبیت شد، اقتدار مردم نیز تثبیت شد. از آن زمان تاکنون من دیگر در قدرت نیستم.
* پس شما رهبر کشورتان نیستید؟
من رهبر انقلاب هستم، نه رهبر کشور.
* آیا انقلاب همچنان ادامه دارد؟
بله.
* افتخارآمیزترین موفقیت شما چیست؟
تثبیت یا اقدامات مربوط به اقتدار مردم و بنیان کردن سنگ بنای دوران جدید که دوره تودهها است.
* بزرگترین اشتباه شما چه بود؟ هیچکس کامل نیست.
قطعا. قطعا. اشتباهات...
* آیا اشتباهی داشتید که آرزو کنید کاش آن را برطرف میکردم؟
من به برخی اشتباهاتی که مرتکب شدم اعتراف کردم. یکی از اشتباهاتی که میتوانم نام ببرم، این بود که از ابتدای این انقلاب، ما اشتیاق و تمایل شدیدی به داشتن سلاح اتمی داشتیم، تولید بمب اتمی. بعد از اینکه پیش آمدیم و دیدیم جهان تا چه حد تغییر کرده است فهمیدیم که این کار هیچ فایدهای ندارد.
* آیا شما میخواهید نشستی با رئیسجمهور ما داشته باشید؟
اضطراری نیست. اما اگر نشستی داشته باشم، مثبت است.
منبع: CNN
1.گوردون براون، نخستوزیر وقت انگلیس، در همان روزِ سخنرانی قذافی پشت تریبون سازمان ملل رفت و گفت: «من اینجا ایستادهام تا بار دیگر بر منشور سازمان ملل تأکید کنم، نه اینکه آن را پاره کنم!»