جنگ جهانی دوم، آینده جامعه جهانی را تغییر داد و منجر به تأسیسِ سازمان ملل متحد و تصویب منشور ملل متحد در سال 1345 شد و این زمانی است که وضعیتِ جامعه جهانی سنتی به فیلمهای «وسترن» تشبیه میشد، گرچه امروز نیز در آستانه 75 سالگی سازمان ملل متحد همچنان از جهانِ تاریک معاصر سخن میگویند.
فرشته رویش را به گذشته برگردانده است. آنجا که ما رشتهای از رویدادها را میبینیم، او شاهد فاجعهای یکه است که ویرانهها را پیش پایش روی هم تلنبار میکند. فرشته مایل است بماند تا مردهها را بیدار و تکههای شکسته را به هم وصل کند! اما طوفانی که از سمت بهشت میوزد با چنان شدتی گرد بالهایش میپیچد که دیگر یارای بستن آن را ندارند. این طوفان او را به ناگزیر به آیندهای میراند که پشت به آن کرده است. و در همان حال ستون ویرانههای زیر پایش سر به آسمان میکشد. این طوفان همانی است که ما آن را پیشرفت مینامیم.
والتر بنیامین، تز نهم درباره مفهوم تاریخ
طوفانی که بعد از جنگ جهانی دوم در گرفت آینده جامعه جهانی را تغییر داد. تأسیسِ سازمان ملل متحد و تصویب منشور ملل متحد در سال 1345 در سانفرانسیسکو دستکم از منظر رسمی و نهادی، چرخشی اساسی در بینش کشورهای پایهگذارش به وجود آورد. جنگ جهانی دوم سخت بر روحیه بسیاری از سردمدارانِ سیاسی کشورها اثر گذاشت، چنانکه بهتعبیرِ آنتونیو کاسهسه، حقوقدان مطرح ایتالیایی کشورها گرد هم آمدند تا نهادی ایجاد کنند که اجازه ندهد تراژدی بزرگ تکرار شود و جهان در وضعیتی بماند که پیش از آن وجود داشت: در جامعه جهانی، قرنها حقوق بهعنوان وسیله اثبات ادعاهای حقوقی و همینطور تعقیب منافع ملی، به جنگ لباس مشروعیت پوشانده بود؛ برای انضمام سرزمینی که به کشور همسایه تعلق داشت، برای کسب مستعمرات، برای تغییر دولت کشور دیگری به زور. از اینروست که کاسهسه معتقد است تا پیش از تأسیسِ سازمان ملل متحد و پا گرفتنِ نظم جدید جهانی بعد از آن، حقوق بینالملل کلاسیک بیشتر مهر تأییدی بر «زور» بوده است و اینکه جنگها و منازعات طبق قواعد مقرر صورت گیرد. با این اوصاف، کاسهسه وضعیتِ جامعه جهانی سنتی را به فیلمهای «وسترن» تشبیه میکند که در آن کلانتر وجود ندارد و اگر هم هست قدرتی ندارد، قاضی دور از دسترس است و هر کس برای دفاع از منافع و حقوق خود ناگزیر است از مشت یا هفتتیر استفاده کند.
تاریخچه تأسیس سازمان ملل را با عباراتی ازجمله «از جنگ تا صلح» نوشتهاند و این نشان میدهد که رؤیای «صلح» مهمترین هدفِ سازمان ملل متحد بوده است. تدوین منشور ملل متحد در 1945 که به بار نشست جامعه جهانی امیدوار شد که معاهدهای بنیادین و در سطحِ جهانی برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی ایجاد شده است که بر توسعه روابط دوستانه بین ملتها و دولتها و تحققِ معیارهای بهتر برای زندگی و حقوق بشر تأکید دارد. سازمان ملل متحد و منشور آن در بحبوحه جنگ جهانی دوم شکل گرفت. تا سال 1941 بیشتر اروپا و منطقه آسیا-اقیانوسیه تحت سلطه نیروهای محور به رهبری آلمان و ایتالیا و ژاپن درآمده بودند. بااینحال، نیروهای متفقین مخالف هدفی فراتر از پیروزی نظامی داشتند و به آینده چشم دوختند تا راهی برای دستیابی به صلح پایدار پس از جنگ را برنامهریزی کنند. در ژوئن سال 1941 نمایندگان متفقین در کاخ سنت جیمز لندن دیدار کردند. آنان «تنها اساس واقعی صلح پایدار را مشارکت ارادی مردمان آزاد در جهانی دانستند که فارغ از تهدید تجاوز، همه بتوانند در آن از امنیت اجتماعی و اقتصادی برخوردار شوند.» پس از دو ماه از این توافق، فرانکلین دی روزولت (رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده امریکا) که کشورش تا پایان سال وارد جنگ نشد، همراه وینستون چرچیل (نخستوزیر بریتانیا) درست در جایی از دریایی که نبرد آتلانتیک در آنجا به وقوع پیوسته بود، یکدیگر را ملاقات کردند و در این دیدار بر اصول مشترکی تأکید کردند که «منشور آتلانتیک» خوانده میشود. این اصول مشتمل بر عدم توسعهطلبی سرزمینی و عدم تغییرات سرزمینی برخلاف خواست کشورها، حق خودگردانی و بازگرداندن آن به محرومان از این حق، دسترسی تمام کشورها به تجارت و مواد خام، همکاری اقتصادی برای بهبود معیارهای کار و تعدیل اقتصادی و از همه مهمتر خاتمه دادن به توسل بر زور و خلع سلاح کشورهای مهاجم بود. اما جالب اینجاست که هیچ نسخه امضاشدهای از این منشور در دست نیست و در آن زمان چندین پیشنویس تهیه شد تا اینکه کابینه جنگ بریتانیا و دولت واشنگتن متن توافقشدۀ نهایی را با تلگراف برای یکدیگر ارسال کردند. روزولت، در کنفرانسِ مطبوعاتیِ دسانبر 1499 اقرار کرد که «هیچکس منشور آتلانتیک را امضا نکرد.» و چرچیل نیز از روزولت نقل کرد که «منشور آتلانتیک همانند قانون اساسی نانوشته بریتانیا بود، سندی وجود نداشت و در عین حال تمام دنیا آن را میشناختند.»
با تائید برنامه مشترک مندرج در منشور آتلانتیک نمایندگانِ 26 کشور از نیروهای متفقین، «اعلامیه ملل متحد» را در ژانویه 1942 در واشنگتن دی. سی. به امضا رساندند. درواقع نمایندگان ایالاتمتحده، انگلستان، اتحاد جماهیر شوروی و چین سندی کوتاه را با عنوانِ «اعلامیه ملل متحد» امضا کردند و روز بعد، نمایندگانی از 11 کشور دیگر امضا خود را به متن اضافه کردند. هری اس ترومن (رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا) در سال 1945 «منشور ملل متحد» را ساختاری محکم برای ساختنِ دنیایی بهتر خواند: «منشور ملل متحدی که شما امضا کردید ساختاری است مستحکم که میتوانیم بر اساسِ آن دنیای بهتری را بنا کنیم. تاریخ از این نظر به شما افتخار خواهد کرد. شما موفق به کسب پیروزی در برابر خود جنگ شدهاید... این منشور نوید آن را میدهد تا دنیا در انتظار زمانی باشد که تمام انسانها بتوانند بهعنوان افراد آزاد زندگی کنند... اگر ما در بهکارگیریِ منشور موفق نباشیم، به تمام کسانی خیانت کردهایم که جان خود را از دست دادند تا این امکان فراهم شود که ما در اینجا در آزادی و امنیت این منشور را تدوین کنیم. و اگر هریک از ما بهدنبالِ سوءاستفاده از منشور و منافع خودخواهانه خود بهنفعِ یک ملت یا گروه کوچکی باشیم، به یک اندازه در این خیانت سهیم خواهیم بود.»
در ادامه این مسیر پر افتوخیز، کنفرانسهای دیگری در راه بود: کنفرانسهای مسکو و تهران. اعلامیه کنفرانس مسکو بر ضرورت تأسیس سازمانی بینالمللی و فراگیر برای حفظ صلح تأکید داشت و اصل تساوی حاکمیتها را به رسمیت شناخت. دو ماه بعد بود که چرچیل، روزولت و استالین در تهران یکدیگر را ملاقات کردند تا راهبرد خود را برای پیروزی بزرگ تعیین کنند. گفتوگوهای دامبارتن اوکس و کنفرانس یالتا قدمِ بزرگی در راهِ تأسیس سازمان ملل بود که در اوت 1944 تا اکتبر همان سال برداشته شد و ساختار کلی یک سازمان فراگیر بینالمللی با ارکان آن صورتِ واقعی یافت. جنگ به پایان خود نزدیک میشد که چرچیل و روزولت و استالین بار دیگر در فوریه 1945 در یالتا با هم دیدار کردند و همانجا بود که پیشنهاد برگزاری کنفرانس ملل متحد برای تدوین پیشنویس منشور سازمان جهانی را مطرح کردند که به برگزاری کنفرانس سانفرانسیسکو انجامید. در اوایل ماه آوریل کمیتهای از حقوقدانان بهمنظور تدوین پیشنویس اساسنامه دیوان در واشنگتن دی. سی. دیدار کردند و بعد از آن در سانفرانسیسکو تشکیل جلسه دادند و اینچنین در 24 اکتبر 1945 منشور ملل متحد به لازمالاجرا، و سازمان ملل متحد نیز برپا شد. ایران ازجمله کشورهایی بود که در همان سالِ تأسیس سازمان در ۱۹۴۵ بهعنوان یکی از پنجاه عضو بنیانگذار، به سازمان ملل متحد پیوست. عبارت «ملل متحد» را برای بار نخست روزولت به کار برد. از این رو در 1942 نمایندگان 26 کشور بیانیه سازمان ملل متحد را امضا کردند برای ادای احترام به روزولت که چند هفته قبل از امضای «منشور» درگذشت، تمام حاضران در کنفرانس سانفرانسیسکو با نامگذاری سازمان فراگیر جهانی به نامِ «سازمان ملل متحد» موافقت کردند.
اکنون 75 سال از زمان تأسیس سازمان ملل متحد (24 اکتبر 1945) میگذرد. امسال بزرگداشتِ سالگرد تأسیس سازمان ملل بهصورت مجازی و کمفروغ در حالی برگزار شد که جهان با پاندمی ویروس کرونا درگیر است. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، بهطور تلویحی بر ناکارآمدی این سازمان در حلِ معضلات جهانی و تحقق رؤیاهای بزرگِ در روزگار تأسیس آن سخن گفت و بزرگترین موفقیت سازمان ملل متحد را در این دانست که از زمان تأسیسش تاکنون، کشورهای قدرتمند جهان به سمت جنگ نرفتند و از درگیری هستهای جلوگیری شده است. او همچنین، بزرگترین شکست سازمان ملل را ناتوانی در جلوگیری از درگیریها و جنگهای متوسط و کوچک دانست. موج بیگانهستیزی و نژادپرستی ازجمله نارساییهای جهانی است که گوترش علیهِ آن سخن گفت. ریچارد گوآن، مدیر گروه بحران سازمان ملل، این بزرگداشت را «بزرگداشت تاریک برای سازمان ملل» خواند. بیانیه این بزرگداشت همچنان بر امکانهایی تأکید دارد که در منشور سازمان و هنگام تأسیس آن وجود داشته است: اینکه سازمان ملل تنها سازمان جهانی است که به بسیاری از مردم برای جهانی بهتر امید میبخشد و میتواند آینده موردنظر ما را تحقق بخشد. سازمان ملل حتی در مواقع تنش زیاد، استعمارزدایی، آزادی، توسعه، حقوق بشر، برابری زنان و مردان و ریشهکن کردن بیماریها را گسترش داده، به کاهش دهها درگیری کمک کرده، زندگی صدها هزار نفر را با اقدامات بشردوستانه نجات داده و دسترسی به آموزش را برای میلیونها کودک فراهم ساخته است. بااینهمه چنانکه گوترش هم معترف است اینک جهان معاصر در وضعیت بغرنجی به سر میبرد و با چالشهای بیشماری مواجه است که حدِ همکاریهای بینالمللی پاسخگوی آن نیست: «جهان گرفتار نابرابری، فقر، گرسنگی، درگیریهای نظامی، تروریسم، ناامنی، تغییرات آبوهوایی و بیماریهای همهگیر است و فقیرترین و کمتوسعهیافتهترین کشورها عقب ماندهاند، استعمارزدایی کامل نیست و مردم مجبورند در جستوجوی پناهگاهی برای زندگی دست به سفرهای خطرناک بزنند.» به نظر میرسد دبیر کل سازمان ملل متحد در آستانه هفتادوپنج سالگی این سازمان چشم امید از دولتها که بیشترین خطابِ منشور به آنهاست، بسته است و از اینرو جامعۀ مدنی، جوانان، شرکتها، نهادهای محلی و شهری را به کمک برای ساختنِ جهانی بهتر فرامیخواند.
«فرشته تاریخ» هنوز در سودای گذشته است و روی به گذشته برگردانده است، چراکه ویرانههای تاریخ هنوز پابرجاست. فقر و تبعیض و آپارتاید و مرگ و جنگهای داخلی فرصتِ پیشرفت را از تاریخ گرفته است. طوفانی که همهچیز را به آینده میراند در حالِ شدت گرفتن است اما پیشرفتی که سازمان ملل متحد از آن دَم میزند روز به روز ناممکنتر مینماید. این است که همچنان مرور گذشته تاریخی به کار میآید و ضرورت دوران ما است.