کاپیتولاسیون و سلطه آمریکا در دوره پهلوی دوم

1401/05/03

در تاریخ معاصر ایران کاپیتولاسیون از نقاط تیره‌ای است که با نقض استقلال و حاکمیت ملی پیوند خورده است. کاپیتولاسیون معمولا با پهلوی دوم به یاد آورده می‌شود اما در ایران سابقه‌ای از این قدیمی‌تر دارد و در دوران شاه‌عباس صفوی و بعد در دوره‌های زندیه و قاجاریه نیز وجود داشته است. اصطلاح کاپیتولاسیون از ریشه لاتین کاپیتولار گرفته شده و سپس به زبان فرانسه وارد شده و به شکل کاپیتولر درآمده است. در قرون وسطی و پیش از آن، کاپیتولر به کسی گفته می‌شد که وابسته به شورای کاهنان، راهبان و کشیشان بود و هر کشیشی که عضو آن شورا بود، هم مقامی قانونی داشت و هم بر قلمرو مشخصی حکم می‌راند که قوانین حاکم بر آن قلمرو را خود وضع می‌کرد و درآمد حاصلش را هم خود دریافت می‌کرد. تصویب لایحه کاپیتولاسیون در سوم مرداد 1343 سلطه آمریکا در ایرانِ دوران پهلوی دوم را وارد مرحله‌ای تازه کرد و بر حوادث داخلی ایران نیز تاثیری مهم برجای گذاشت.

اگرچه سابقه کاپیتولاسیون را در ایران می‌توان تا دوره صفویه پی گرفت اما بسیاری از محققان معتقدند که کاپیتولاسیون نخستین‌بار به شکل نوین و سازمان‌یافته با عهدنامه ترکمانچای به ایران تحمیل شد. این عهدنامه نظام تازه‌ای را بر سازمان قضایی ایران تحمیل کرد که بر اساس آن، کنسول‌ها و کارمندان کنسولگری‌های روس و بسیاری از دول اروپایی، در عمل، نقش قاضی و حتی مجری احکام قضایی را در محدوده سرزمینی ایران به عهده داشتند که این عمل مغایر با اصل حاکمیت ملی دولت‌ها بود.

اما با پایان جنگ دوم جهانی، نفوذ آمریکا در ایران بیش از روسیه و انگلستان شد و کودتای 28 مرداد 1332 دامنه نفوذ آمریکا را در ایران گسترش داد. از دهه بیست مستشاران امریکایی به ایران اعزام می‌شدند به گونه‌ای که در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق تعداد آنها بسیار قابل توجه بود. آنها وظیفه سازماندهی ارتش ایران را بر عهده داشتند. قراردادی که در سال 1322 و در دوره نخست‌وزیری سهیلی میان ایران و آمریکا منعقد شد و متعاقب آن، مستشاران نظامی، مالی، بهداشتی، کشاورزی و نفتی این کشور به ایران آمدند، باعث شد تا امریکا با برخورداری از امتیاز معافیت‌های مالی و کاپیتولاسیون سلطه‌ای بیش از پیش پیدا کند.

والاس موری، وزیر مختار امریکا، در سال‌های اولیه دهه 20 در تلگرامی به وزارت امور خارجه آمریکا نوشته بود: «ما به زودی در وضعیتی قرار خواهیم گرفت که عملا ایران را اداره خواهیم کرد.»

این روند سلطه‌جویانه در سال‌های بعدی ادامه داشت تا در آغاز دهه چهل، کندی، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، خواستار اعطای مصونیت به مستشاران نظامی امریکا در ایران شد. او در متنی که برای دولت ایران فرستاده بود از جمله نوشته بود که: «این سفارت مایل است مذاکرات بسیاری را که اخیرا بین نمایندگان دو دولت در رابطه با مشکلاتی با اهمیت روزافزون انجام شده است، متذکر شود. این مشکلات از این حقیقت ناشی می‌شود که موافقتنامه موجود به قدر کافی مسئله وضعیت اعضای هیات‌های مستشاری نظامی ایالات متحده آمریکا در ایران را دربرنمی‌گیرد. در همین رابطه، دولت ایالات متحده معتقد است نیل به یک تفاهم کلی در این زمینه برای زدودن هر نوع شکی و در نتیجه سهولت در عملکرد موثر اعضای مستشاری، به نفع هر دو دولت خواهد بود. برای نیل به این هدف، سفارت مفتخر است پیشنهاد نماید که این پرسنل از امتیازات و مصونیت‌های مخصوص کارمندان اداری و فنی مشروحه در قرارداد منظم به قرار نهایی کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد روابط و مصونیت‌های دیپلماتیک که در تاریخ 18 آوریل 1961 در وین امضا شده برخوردار گردند. البته معلوم است که پرسنل برجسته مشخص مورد توافق دو دولت، امکان بهره‌مندی از امتیازات و مصونیت‌های مامورین سیاسی را خواهند داشت.»

در آن زمان علی امینی برای رها شدن از پیامدهای کاپیتولاسیون، پیگیری این موضوع را به دولت بعدی واگذار کرد. اما اسدالله علم در بهمن 1341 به درخواست آمریکا برای اعطای مصونیت به مستشاران این‌طور پاسخ داد: «در خصوص اعضای عالی‌رتبه هیات مستشاری که دارای گذرنامه سیاسی می‌باشند، موافقت می‌گردد که به نامبردگان وضع سیاسی داده شود تا بتوانند از مصونیت‌ها و امتیازات مربوطه برخوردار شوند و در خصوص بقیه کارمندان هیات‌های مستشاری امریکا نیز مطالعاتی در جریان است تا برای آنها نیز امتیازات و تسهیلات بیشتری فراهم گردد.»

13 مهر سال بعد، دولت علم لایحه اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی را به مجلس ارایه داد: «قرارداد بین‌المللی وین پس از تصویب از طرف قوه مقننه ایران، شامل حال اعضای هیات‌های مستشاری نظامی دولت ایالات متحده در ایران که در استخدام وزارت جنگ ایران می‌باشند نخواهد گشت و برای این کار مجوز جداگانه لازم است و علیهذا قرار شد که هنگام تقدیم موافقتنامه بین‌المللی وین به مجلسین، شرح لازم نیز ضمیمه شود که رئیس و اعضای هیات‌های مستشاران نظامی در ایران از مزایا و مصونیت‌ها و معافیت‌هایی که برای کارمندان اداری و فنی موضوع بند F ماده اول موافقتنامه مورد بحث پیش‌بینی شده، برخوردار شوند و البته شمول این مزایا و معافیت‌ها بسته به تصویب مجلسین خواهد بود.»

کمی بعدتر، در جریان مذاکرات شاه با دولت آمریکا در مورد دریافت وام برای خرید اسلحه و مهمات، مسئله مصونیت سیاسی مستشاران آمریکایی نیز مطرح شد و شاه درخواست آمریکا را پذیرفت.

در زمان تعطیلات تابستانی مجلسین، در سوم مرداد 1343 مجلس سنا جلسه فوق‌العاده‌ای تشکیل داد تا به بررسی چند لایحه فوریتی بپردازد. این جلسه از صبح آن روز تا نیمه‌شب ادامه پیدا کرد. پس از طرح لوایح مختلف، حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، از مجلس تقاضای فوریت کرد: «...استدعای فوریت می‌کنم برای اینکه بشود امشب، چون یک مطلب کاملا ساده و عادی است، تصویب شود.»

شریف امامی، رئیس مجلس سنا، نیز در بخشی از صحبت‌هایش گفته بود: «...مقدور هم بود که ما جلسه فوق‌العاده‌ای تشکیل بدهیم، ولی چون کار بسیار مختصری است، اجازه بفرمایید الان تمامش بکنیم.»

در نهایت لایحه کاپیتولاسیون، ساعت 24 نیمه‌شب، پس از رای‌گیری با اکثریت آرا در مجلس سنا به تصویب رسید. پیش از طرح لایحه در مجلس، اعضای دولت منصور در جلسه‌ای تلاش کرده بودند نمایندگان را برای تصویب بی‌دردسر لایحه توجه کنند. با این حال اسناد تاریخی نشان می‌دهد که تعدادی از نمایندگان مجلس در مخالفت با این طرح صحبت کرده و  درباره آن هشدار داده بودند اما با این‌حال اکثریت نمایندگان به تصویب آن رای می‌دهند. حسنعلی منصور معتقد بود که این امتیاز کاپیتولاسیون نیست و برای تقویت بنیه دفاعی کشور ناگزیر از این کار بوده است. مصونیت مستشاران آمریکایی به‌رغم اعتراض‌های مختلف تا آستانه انقلاب باقی بود تا اینکه بختیار آن را لغو کرد.

 

منابع:

- فرایند شکل‌گیری کاپیتولاسیون و لغو آن در ایران، علی بیگدلی، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، 1383، شماره 18.

- کاپیتولاسیون از مشروطه تا پهلوی، نیلگون دریایی، مطالعات تاریخی، سال دهم زمستان 1391، شماره 39.


کاپیتولاسیون تاریخ معاصر ایران

دیگر مطالب تاریخ شفاهی

پیام و پیمان

از غیاب شاعر معاصر مطرح، امیرهوشنگ ابتهاج معروف به هوشنگ ابتهاج با تخلصِ «ه. ا. سایه»، یک سال گذشت. سایه، غزل‌سرایی که به سرودن شعر نو نیز می‌پرداخت و همزمان به شعر قدیم و جدید ایران، به شعر نوِ نیما و غزل شهریار ارادت داشت، به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده بود. درباره ادوار مختلفِ شاعری‌ و سیاست شعری او نظرات مختلف و نقدهای تند و تیزی وجود دارد و البته خودِ هوشنگ ابتهاج نیز در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که گفت‌وگوی شش‌ساله با میلاد عظیمی و عاطفه طیه است از خاطرات نُه دهه زندگی پرفراز و نشیب خود سخن گفته است و به زبانی صریح و بی‌پرده درباره چهره‌های مختلف فرهنگی و سیاسی معاصر اظهارنظر کرده است. درباره مواضع سیاسی ابتهاج تردیدی نیست که او به حزب توده نزدیک بوده است اما ارتباط سایه با حزب توده فراز و نشیب‌هایی داشته که خود او نیز در معدود مصاحبه‌هایش به آن پرداخته است. به مناسبت سالمرگ سایه در 19 مرداد سال گذشته به ارتباط او با حزب توده و فعالیت‌های سیاسی شاعر، از قول خودش و از منظر همفکرانش نگاهی انداخته‌ایم. 


افسانۀ ملکم خان

در میان مشروطه‌خواهان و روشنفکرانِ موثر در انقلاب مشروطه ایران، میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ملکم خان (1212-1287) از سرشناس‌ترین روشنفکران سیاسی دورانی است که جنبش مشروطیت در ایران آغاز شد و به ثمر رسید. او هم در دره سلطنت ناصرالدین شاه و هم در دوره مظفرالدین شاه در پیشبرد تفکر قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی تأثیر بسزایی داشت. ملکم خان و طالبوف، از معدود روشنفکران معروف آن دوران بودند که این بخت را داشتند تا انقلاب مشروطه و به ثمر رسیدن مبارزاتِ قانون‌خواهی را تجربه کنند. ملکم خان دو سال بعد از اعلان مشروطیت هم در قید حیات بود و تحولات ایران را از دور می‌دید. درباره ملکم خان، شیوه تفکر و زندگی سیاسی او و مهم‌تر از همه، نقشی که در تحولات فکری دوران مشروطه داشت، تاکنون نقد و نظرات مخالف و موافق بسیاری مطرح شده است که یکی از آنان، کتاب «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاالله آجودانی است که فصلی از آن را به شخصیت سیاسی ملکم اختصاص داده و سعی داشته تا تصویر واقعی‌تری از این روشنفکر مطرح مشروطه ترسیم کند. 


جوی خون و جدایی دربار از ملت

وضعیت آشفته اقتصادی از یک‌سو و رشد آگاهی سیاسی از سوی دیگر باعث شده بود که در سال 1284 زمینه‌های بروز انقلاب سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران فراهم شود. از ماه‌های ابتدایی سال 1284 تا مرداد 1285 که فرمان مشروطیت صادر شد ایران بحران‌ها و وقایع‌ مهمی را پشت سر گذاشت و محرم آن سال نیز تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور بود. در این بازه زمانی چند موج اعتراضی یکی پس از دیگری سر رسیدند و تشکیل کمیته‌ها و گروه‌هایی که به سازماندهی اعتراضات می‌پرداختند در پیشبرد اعتراضات نقشی محوری داشتند.


کارگران چاپخانه و اولین اعتصاب سراسری تاریخ مطبوعات

در روزهای پایانی تیرماه 1286 و در پی توقیف نشریه «حبل‌المتین»، کارگران چاپخانه در کنار روزنامه‌نگاران و کتابداران اعتصاب کردند. از این اعتصاب سراسری با عنوان اولین اعتصاب سراسری در تاریخ مطبوعات ایران یاد شده است. اعتصابی که حدود یک هفته ادامه داشت و در نهایت با حصول نتیجه به پایان رسید. در پی این اعتصاب سراسری مقامات مجبور به پذیرش خواست اعتصاب کنندگان شدند و از حبل‌المتین رفع توقیف شد. این تنها کنش قابل توجه کارگران چاپخانه در آن دوره نبود. آنها در آن زمان با سازماندهی فعالیت‌هایشان و تشکیل اولین اتحادیه کارگری گامی بلند در تاریخ مبارزات کارگران در ایران برداشتند. سازماندهی کارگران چاپ هم حول امور صنفی بود و هم حول تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه. آنها همچنین نشریه‌ای منتشر کردند که امروز به عنوان سندی کارگری اهمیتی بسیار دارد. 


راهی در ظلمات

احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر بیستم تیر ماه در سنِ 83 سالگی از دنیا رفت. احمدی، شاعر، نویسنده، منتقد هنری، و از اعضای دوران طلاییِ کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان بود و از پیشگامان جریان موج نو که در سال ۱۳۴۳ به همراه با چهره‌های سرشناسی همچون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه «طرفه» را تأسیس کرد. عمده اعضای «طرفه» دانشجویانی بودند که سودای انقلاب ادبی در سر داشتند. احمدرضا احمدی از آغاز شعر سرودن در قالب شعر موج نو‌ و سپید خود را به‌عنوان شاعری نوگرا معرفی کرد که در سنت نیمایی شعر می‌سرود. با اینکه احمدی در زمینه‌های مختلف شعر و قصه کودکان و نمایشنامه و حتی رمان فعالیت داشته است بیش از همه به‌واسطه شعرها و نوع نگاهِ متفاوتش به شعر نیمایی شهرت یافت و تا آخر عمر نیز به‌عنوان شاعری که شعرهای ساده و سرراست اما عمیق سرود شناخته می‌شد.   


سفر شاه به آلمان

خرداد 1346 مصادف با اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن 1967، محمدرضاشاه پهلوی به همراه فرح پهلوی با دعوت رسمی رئیس‌جمهوری وقت آلمان به این کشور رفتند و به بازدید از چندین شهر آلمان پرداختند. سفر آنها اما تبعات زیادی هم برای حکومت شاه و هم برای جامعه آلمان داشت. علی‌رغم تمام فشارهای پلیس آلمان شاه به هر جا که می‌رفت دانشجویان معترض سایه‌به‌سایه‌اش تظاهرات می‌کردند. دوم ژوئن (12 خرداد) و در جریان بازدید شاه از برلین غربی تظاهرات مخالفان به قدری گسترده شد که نیروهای پلیس توان کنترل آن را نداشتند. در این روز یک دانشجوی آلمانی که در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده بود کشته شد و این اتفاق به تغییر و تحولات بزرگی در جنبش دانشجویی آلمان منجر شد. رد این اتفاق در جنبش‌های چپ 1968 هم دیده می‌شود. از عکس و فیلم‌هایی که از آن روز منتشر شده، لباس‌شخصی‌ها و چماق‌بدستان طرفدار شاه که همراه با او از ایران به آلمان رفته بودند هم دیده می‌شوند و درواقع نیروهای امنیتی و سرکوبگر سوغاتی شاه در آلمان بودند.


نبرد با سیاست

 باقر پرهام، مترجم و از روشنفکران موثر و نامدار معاصر، هفتم خرداد در دیار غربت و در آستانۀ 88  سالگی چشم از جهان فروبست. باقر پرهام تفکرات چپ داشت اما همواره بر استقلال رأی خود و تلقی خاصی که از مارکسیسم داشت و گاه از جریان چپ مسلط فاصله می‌گرفت، اصرار می‌ورزید. او مترجم و پژوهشگری تمام‌وقت و پرکار بود و آثار مبنایی و ارزشمندی در طول عمر خود به یادگار گذاشت. آثار مهمی از کارل مارکس مانندِ ترجمه «گروندریسه» (مبانی نقد اقتصاد سیاسی) همراه با احمد تدین، «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰»، «هیجدهم برومر لوئی بناپارت»، آثاری از هگل با عنوانِ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» و «پدیدارشناسی جان»، هم‌چنین کتاب‌هایی از امیل دورکیم، ریچارد سنت، لئو اشتراوس، میشل فوکو، روژه گارودی و ریمون آرون از آثار مهمِ به‌جامانده از او است. پرهام دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی از فرانسه بود و نیز، از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران بود که در دورانِ طلاییِ کانون نقشی عمده و محوری داشت و در سال ۱۳۵۸، همراهِ احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند. او یکی از سخنرانان اصلی ده شب گوته نیز بود که در تاریخ ادبیات و روشنفکری معاصر به‌عنوان مهم‌ترین رویداد انقلابیِ ادبی از آن یاد می‌کنند.