صنعت سایه‌نویسی

ساینا مقصودی
1399/08/24

«سایه‌نویسی» کاری است به قدمت کتابت. گرچه خاستگاهِ سایه‌نویسی به دوران باستان برمی‌گردد، سایه‌نویسی به‌عنوانِ یک شغل از اوایل قرن بیستم پدید آمد و چنان پیشرفتی کرد که امروز می‌توان از صنعت سایه‌نویسی سخن گفت.

 

در یونان باستان کلمه نویسنده  (λογογράφος) به کسی اطلاق می‌شده است که برای سخنوران، متون سخنرانی می‌نوشته. کارکرد این افراد در دادگاه‌های باستان بوده است. در جهان رومیان، زمانی که از مرد ثروتمندی انتظار می‌رفته است تا چیزی بنویسد، و مرد ثروتمند خود توان نوشتن متون را نداشته است نیز دست به دامن سایه‌نویسان می‌شده است. سوئتونیوس، تاریخ‌نگار دوره امپراطوری روم در سده دوم میلادی، از دانشمندی به نام لوسیوس آلیوس نام می‌برد که در سده‌ پیش از سوئتونیوس متون سخنرانی امپراطورهای روم باستان را می‌نوشته است. اینکه امپراطور یا مردان قدرتمند در دوران باستان نتوانند سخنرانی‌های خود را ایراد کنند، در روزگار باستان امری تقبیح شده بوده است، اگرچه امروز کاری بسیار حرفه‌ای قلمداد می‌شود و هر سیاستمداری نیز به تیم نویسندگان و مشاورانش بسیار می‌بالد. روایت تاریخ شفاهی نیز بخشی از تاریخچه سایه‌نویسی است.

کمتر آثاری به پای تأثیرگذاری‌ «ایلیاد و اودیسه» و شخصیت‌پردازی‌های خلاقانه‌اش در ادبیات غرب می‌رسند. اما بسیاری مورخان معتقدند که آثار هومر طی سالیان توسط سایه‌نویسان بی‌شماری تصحیح، کم یا زیاد شده‌اند، و حتی در مواردی تغییراتی در شخصیت‌های آنان به وجود آمده است. اینکه دقیقا «ایلیاد و اودیسه» توسط چه کسی، در چه مکانی و دقیقا در چه زمانی نوشته شده است، هنوز محل بحث تاریخ‌نگاران دوران باستان است، و در نهایت بسیاری بر سر اینکه نویسندگان (یا اذهان خلاق) بی‌نام و نشان بسیاری در نوشته‌ شدن اثری که هم‌اکنون در دستان ماست، همکاری کرده‌اند، توافق دارند. (Encyclopædia Britannica, 11th edition). از دیگر متون کهنی که از هزار‌توی تاریخ شفاهی به کتابت رسیده است و نویسندگان آن هم سایه‌نویسانی هستند که در شکل‌گیری فرهنگ تمدن بشری نقش داشته‌اند، می‌توان به شعر بلند «گیلگمش» از تمدن سومر اشاره کرد.

سایه‌نویسانِ مشهور

شاید بتوان به شکسپیر و موتزارت لقب معروف‌ترین سایه‌نویسان جهان را داد. بله، شما می‌توانید ترانه یا اثر موسیقایی را هم سایه‌نویسی کنید. البته در رابطه با این‌که تولید اثر خلاقه‌ای از صفر به نام فردی دیگر کار اخلاقی‌ست یا خیر در یادداشت‌های بعدی به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. اما دوره‌ای که موتزارت در آن می‌زیسته، نگاه داشتن موقعیت اجتماعی، برابر بود با حفظ حیات اجتماعی، به نظر می‌رسد موتزارت خیلی هم چاره‌ای نداشته است. موتزارت قطعاتی را بدون نام نوشته و اعتبار آن را به صورت تام در اختیار مشتریانش قرار می‌داده است. و اما شکسپیر، پرآوازه‌ترین نویسنده تاریخ بریتانیا؛ بسیاری معتقدند که ویلیام شکسپیر نامی واقعی نیست و آثار او دست‌آورد یک یا چند نویسنده گمنام دیگر است. پرونده ویلیام شکسپیر را در مقاله‌ای جداگانه توضیح خواهیم داد و بحث‌ها و جدل‌های دانشگاهیان بر سر این موضوع را مرور خواهیم کرد.

اینکه آیا نوشتن با نام مستعار نیز نوعی سایه‌نویسی محسوب می‌شود یا نه، محل بحث است. بسیاری معتقدند سایه‌نویس باید به جای فرد حقیقی‌ای بنویسند، و بعضی از همین استدلال استفاده می‌کنند تا بهره‌گیری از نام مستعار مردانه توسط زنان را که بسیار در زمانه‌ی زن‌ستیز ادبیات تا همین سال‌های پیش رایج بوده است، هم به‌نوعی سایه‌نویسی قلمداد کنند. اما در این میان یک اصل قابل اتکاست، بیشترین تعداد نویسنده‌های پرآوازه که در سایه‌ی نام دیگری (هرچند شخصیتی خیالی) می‌نوشتند، به نویسنده‌های زنان می‌رسد. جرج الیوت (مری. آن. اونس) نویسنده «میدل‌مارچ»، کورر بل (شارولوت برانته) نویسنده «جین ایر»،  اِلیس بل (امیلی برونته) نویسنده «بلندی‌های بادگی»ر، ژرژ ساند (آمانتینه. ال. دوپین)، هارپر لی (نل هارپرلی) نویسنده «کشتن مرغ مقلد»، ای.ام. برنارد (لوئیسا می آلکوت) نویسنده «زنان کوچک» و رابرت گالبریت (جی.کی رولینگ) نویسنده «آوای فاخته». این‌ها تنها مثال‌های معدودی از این نام‌گذاری‌ها هستند. اما منتقدانی هم حتی پیش‌تر از این رفته و به‌درستی کتاب مقدس مسیحیان را نیز میراث سایه‌نویسانی می‌دانند که روایت‌هایی را ثبت و ضبط کرده‌اند، بدون اینکه نامی از خودشان در میان باشد.

سندیکای سایه‌نویسان

سایه‌نویسان دوران باستان اگرچه بخش اعظمی از اعتبار تاریخچه سایه‌نویسی را پدید آورده‌اند، اما سایه‌نویسی به صورت آگاهانه و در قالب شغل به اوایل قرن بیستم برمی‌گردد. زمانی که کریستی والاش بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۸ سندیکایی از سایه‌نویسان را تشکیل داد. این سندیکا داستان جالبی دارد؛ والش که  در سال ۱۹۱۱ از مدرسه وکالت فارغ التحصیل شده بود، وکالت را شروع نکرده رها کرد و به کار روزنامه‌نگاری و تصویرسازی کارتون روی آورد. او در سال ۱۹۱۲ با مصاحبه‌ای از کریستی متیوسان (با نام مستعار شش گنده) بازیکن بسیار معروف بیس‌بال، کار سایه‌نویسی‌اش را شروع کرد. از آن‌پس تخصص والش، سایه‌نویسی برای بازیکنان بیسبالی بود که نمی‌تواستند، یا زمان آن را نداشتند که خاطرات عجیب و هیجان‌انگیزشان را بنویسند. دوره‌ بسیار مناسبی برای روی آوردن به ثبت خاطرات قهرمانان بود،‌ چرا که جنگ جهانی دوم، این نام‌های بزرگ را تبدیل به ستارگانی هم در خانه و هم در میدان جنگ کرده بود. ستارگانی که حالا بسیاری از مردم تشنه شنیدن داستان‌های دلاوری‌شان بودند. بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸، والش سندیکایی متشکل از ۳۴ سایه‌نویس در حوزه بیسبال را تاسیس و رهبری کرد. پس از آن با شهرت زیادی که این سندیکا در ایالات متحده به دست آورده بود، توانست در اوج افسردگی اقتصادی درآمد هنگفتی داشته باشد، و مهم‌تر از آن‌که با همکاری هالیوود (والش در سال ۱۹۳۱سه فیلم کوتاه در مورد بیسبال روایت کرد) شغل سایه‌نویسی را سر زبان‌ها بیاندازد. این اولین باری بود که سایه‌نویسان توانسته بودند از امنیت شغلیِ داشتن سندیکا بهره ببرند. پیش از آن نویسندگان جوانی که می‌خواستند پولی از نوشتنشان نصیبشان شود با نام دیگر افراد محتویات ادبی تولید می‌کردند یا زیر چتر ناشران، بدون نام یا با نام مستعار مشغول به نوشتن کتاب‌هایی می‌شدند که ممکن بود سال بعد همکار سایه‌نویس دیگری جای آن‌ها در آن انتشارات و ذیل همان نام قلم بزند. از ۱۹۲۱ تا امروز صنعت سایه‌نویسی تحولات بسیاری طی کرده است. در یادداشت‌های بعدی به بعضی فراز و فرودها، رسوایی‌ها و مخاطراتی که سایه‌نویسان با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند خواهیم پرداخت.


سایه‌نویسی صنعت‌سایه‌نویسی ساینا مقصودی

دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.


رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.