تذکرهنویسی در ادبیات فارسی قدمت بسیاری دارد. نمونههای بسیار قدیمیای از تذکرهها هستند که نابود شدهاند و به دست ما نرسیدهاند. اما لبابالالباب، نمونهای بسیار قدیمی و درخشان از گردآوری مدخلهایی بر زندگینامههای شعرا و یا به عبارتی سخنوران تا قرن هفتم هجری است. لبابالالباب، قدیمیترین نسخه زندگینامهنویسی شعرا در زبان فارسی است که زنده مانده و در دسترس است.
تذکرهنویسی یا شرححالنویسی به ژانری از ادبیات فارسی گفته میشود که در آن به احوالات و عقاید جهانشناسانه شعرا، و نویسندگان و سخنوران و فیلسوفان پرداخته میشود. یکی از معانی تذکره که «یادگار» است، درواقع همان شاخصهای است که یادداشتهای مربوط به سوژههای معروف زمانهاش را به ژانر زندگینامهنویسی نزدیک میکند. اگرچه زندگینامهنویسی در معنای مدرن خود ممکن است لزوماً تأکیدی بر حالات ذهنی و روحی افراد نداشته باشد و صرفاً به مروری بر آنچه در زندگی سوژهها اتفاق افتاده اکتفا کند، اما از آنجا که سوژههای مورد نظر تذکرهنویسان بزرگان و علما بودهاند، تأکید تذکره بر نوع جهانبینی این اشخاص نیز در چهارچوب ژانر زندگینامهنویسی معنا پیدا میکند. نمیتوان از زندگینامه یک فیلسوف یا شاعر را روایت کرد اما نگاه او به هستی را توضیح نداد.
تذکرهنویسی از آنجا که به جایگاه طبقاتی، مکان جغرافیای، و رابطهی این سوژهها با دربار یا حکومت مرکزی میپردازد، علاوه بر ارزش ادبی، اهمیت تاریخی نیز دارد. ژانر تذکره از آنجایی که مخصوصاً در دورههای حساسی مانند پس از حمله مغولها به ایران رواج بیشتری هم پیدا میکند، و سایه اتفاقهای تاریخی و اجتماعی در آنها قابل رویت است، میتواند به درک بیشتر ما از تاریخ کمک کند.
محمد عوفی
محمد عوفی که نام اصلی او سعدالدین بوده است، و در بعضی منابع از او با نام نورالدین محمد بخاری هم یاد میشود، در اواخر سده ششم و اوایل قرن هفتم زندگی میکرد و در بخارا به دنیا آمده است. نام او بیشتر با دو اثر مشهورش لبابالالباب و جامعالحکایات قرین است. او دورهای از زندگیاش را در سمرقند زندگی کرد، اما زمان بسیاری را در سفر برای یافتن اطلاعات و نوشتن تذکره لبابالاباب سپری کرده است. در صفحات اول نسخهای که با اهتمام ادوارد براون جمعآوری شده است، گفته شده است که عوفی «تا بعد از سنه ۶۰۷ در بلاد خراسان بوده است، و بعد از آن گویا در اوایل انتشار خروج مغول که هرکس میتوانسته است از ماوراءالنهر و خراسان هجرت میکرد، عوفی نیز خود را به بلاد سند انداخته بخدمت ناصرالدین قباچه پیوست و در پناه او از شعله آن آتش عالمسوز در امان ماند... عوفی تا سنه ۶۲۵ در ناصرالدین قباچه بسر برد و درین مدت لبابالاالباب را بنام وزیر او عینالملک فخرالدین الحسین بن شرف الملک رضیالدین ابیبکر الاشعری تصنیف نمود.»
لبابالالباب
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، لبابالاباب شرح حال شاعران فارسی پیش از عوفی و زمان اوست، اولین تذکرهای که به شاعران و سخنوران پرداخته است. کتاب به دو بخش عمده تقسیم میشود، بخشهای اول کتاب مربوط به سخنورانی است که در دوره ایلخانی میزیستهاند و بخشهای بعدی در رابطه به شاعران و ادیبان هندیای است که فارسیزبان بودهاند. از آنجا که پس از حمله مغول بسیاری از آثار مکتوب در ایران سوزانده میشوند، تذکره لبابالاالباب، تبدیل به اثر مهمی برای مطالعه تاریخی ادبیات بالاخص برای شرقشناسانی همچون پروفسور ادوارد براون میشود. دو نمونه دستنویس از این کتاب موجود است، یکی در منچستر در مجموعهای خصوصی نگهداری میشود و دیگری در برلین. براون در مقدمهی نسخهای که جمعآوری کرده است میگوید که باید نسخهای هم در ایران باشد اما از این بابت اطمینان ندارد.
ممکن است اینکه عوفی کتاب را به نام شخص حقیقی دیگری نوشته است، امری عادی در ادبیات وابسته به دربار در ایران باشد. اما طبیعت آنچه که جمعآوری و خلق کرده است و نوع برخوردش با اعتبار تألیف کتاب که احتمالاً در سده هفتم محلی از اعراب نداشته و قابل بحث نبوده است، میتواند بخش شاخصی از تاریخ باشد که برای سایهنویسان اهمیت دوچندان پیدا میکند. اما لبابالالباب هم میتواند مانند نسخههای بسیار قدیمی سایهنویسی از جمله عهد جدید باشد که در آن نویسندگان بدون اینکه بر ماهیت مدرن قلمزنیشان آگاه باشند، میراث مهمی را برای سایهنویسان یادگار میگذارند.
منابع:
- لباب الاالباب، نورالدین محمد عوفی بخاری، قابل دسترس در آدرس
- محمد عوفی بخاری، مقالهای در باب دستاوردهای کتاب لبابالالباب در ژانر تذکرهنویسی، سیتورا اومائورا، دانشجوی دکترای دانشگاه بخارا، منتشر شده در مجله پژوهش در علوم آموزش اروپا، قابل دسترس در آدرس