اسم مستعارها وجود خارجی ندارند!

سایه‌نویسی در ادبیات نوجوانان

1399/12/09

بخش دوم:

در بخش قبلی به نقش واسط موسسات بسته‌بندی و سایه‌نویسان اشاره کردیم. این بخش که ادامه مقاله پیشین است، به توضیح بیشتر این بنگاه‌ها در بازار کتاب نوجوانان در غرب می‌پردازد.

 

 

خواننده‌ها به ندرت در مورد موسسات بسته‌بندی چیزی می‌شنوند. اما وجود این موسسات نقش اساسی در بسیاری از مجموعه‌های بسیار موفق موجود داشته‌، از دبیرستان سوئیت‌ولی گرفته تا مجموعه کتاب‌های احمق‌ها (Dummies). از آن‌جایی که سایه‌نویس‌ها و ویراستارها بخش اعظمی از کار خلاقه را انجام می‌دهند، وجود موسسات بسته‌بندی هزینه‌های بسیاری از کل پروسه‌ تولید را کم می‌کند، چراکه به واسطه قراردادهای پروژه‌ای که با سایه‌نویس‌ها بسته می‌شوند، این موسسات پول بیمه، محل کار، بیمه بی‌کاری و تعطیلات را نمی‌دهند. 

البته کار کردن برای موسسات بسته‌بندی چند نکته مثبت هم دارد. اول از همه این‌که نویسنده‌ها دیگر لازم نیست درگیر بِرند ساختن از اسم‌شان و مارکتینگ شوند، چرا که نویسنده برای مجموعه‌ای می‌نویسند که سال‌های سال است منتشر می‌شود. لئونهارت می‌گوید: «همین که لازم نبود در تورهای فروش کتاب و شبکه‌های اجتماعی شرکت کنم، خیالم را راحت می‌کرد.» 

در وهله‌ی دوم پولی که این بنگاه‌ها به سایه‌نویس‌ها پرداخت می‌کنند به نسبت رقم خوبی محسوب می‌شود. لمپتون به غیر از زمانی که در پیش‌برد پلات داستان و ویراستاری دست‌نوشته‌ها صرف کرده بود، تقریبا دو هفته برای نوشتن هر دست‌نوشته زمان می‌گذاشت. از هر کتاب حدود ۵ هزار دلار در دهه هشتاد برایش درآمد داشت. لئونهارت برای هر کدام از کتاب‌های نانسی‌ درو ۲۰۰۰ دلار به عنوان پیش‌پرداخت می‌گرفت و ۲۰۰۰ دلار هم در پایان کار به او پرداخت می‌شد. در آن زمان کنار گذاشتن شهرت و رفاهی که به همراه داشت بخشی از قرارداد به نظر می‌رسید. لمپتون می‌گوید: «وقتی دارید قرارداد را امضا می‌کنید، این‌ها را می‌دانید... من فقط منتظر رسیدن چک‌های دستمزدم بودم. همین.»

انتشارات سایمون و شوستر که هنوز هم ناشر مجموعه نانسی درو هستند، نام نویسندگان فعلی اثر را به هیچ‌عنوان برملا نمی‌کنند. (اگرچه امروزه بیشتر انتشاراتی‌ها به صورت مستقیم با سایه‌نویس‌ها یا در واقع نویسندگان پروژه‌ای قرارداد می‌بندند، اما استفاده از موسسات بسته‌بندی هنوز هم در بازار کتاب نوجوانان مرسوم است.) اما به شکل عجیبی آخرین کتاب از مجموعه‌ی پسرهای هاردی اشاره‌ای مبهم به مناسبات کتاب نوجوانان هم دارد، چون در نهایت جو و فرانک که در صحنه‌ فیلمی که در آن اتفاق‌های ناگواری رخ ‌داده است، گیر کرده‌اند، متوجه می‌شوند که همه خرابکاری‌ها زیر سر یک نویسنده ناراضی است. 

پلات کتاب (کتاب آخر پسرهای هاردی)  به طور خلاصه از این قرار است که: سال‌ها قبل شخصیتی به نام کودی داستان فیلمی در مورد زامبی‌ها را به کمک دوستش جاش می‌نویسد. کودی نویسندگی‌ را رها می‌کند و به کارهای دیگر می‌پردازد اما جاش به ایده‌ی داستان می‌چسبد، و در نهایت هم کسی را پیدا می‌کند که حاضر باشد فیلم این داستان را بسازد. اما وقتی کودی از جاش می‌خواهد که برای همکاری در نوشتن فیلمنامه به او اعتبار داده شود، جاش به هیچ عنوان قبول نمی‌کند، در عوض حاضر می‌شود که نقش کوچکی به کودی در فیلم داده شود. همین انگیزه‌ خرابکاری در صحنه فیلمبرداری را به کودی می‌دهد. 

طبعا قرار نیست خواننده‌ها با کودی همذات‌پنداری کنند. حتی قبل از این‌که بفهیم همه خرابکاری‌ها زیر سر کودی بوده، کتاب برای توصیف کردن حرف زدن کودی از واژه‌های مانند غرولند کردن استفاده می‌کند، که البته منجر به این می‌شود که کمتر به او شک کنیم. اما وقتی کودی دستگیر می‌شود، جاش کسی است که دیگران حرفش را باور می‌کنند، او ادعا می‌کند که داستان فیلم را به تنهایی نوشته است و حتی سخاوتمندانه به کودی نقشی هم در فیلم داده است. کودی به زندان می‌افتد، و پروسه فیلم‌برداری به حالت عادی باز می‌گردد. 

اما در این داستان طرف جنایتکار را گرفتن به طرز غریبی ساده است. شخصیت‌های کتاب همان رفتارهایی را از خود بروز می‌دهند که ناشران نسبت به نویسندگان نشان می‌دهند. مثل این‌که لزومی ندارد اسم نویسنده را بدانید چون هزینه کارش به او پرداخت شده است. خب طبیعی است که نویسنده ناراضی از کار دربیاید، او به خلق داستان کمک کرده است اما هیچ اعتباری برای این کارش دریافت نمی‌کند. 

سایه‌نویسی ممکن است دست‌وپای نویسنده‌ها را ببندد، اما به آن‌ها آزادی هم می‌دهد. نویسنده‌ها تمام توان‌شان را برای بهتر کردن روایت یک پلات به کار می‌بندند اما همچنین می‌توانند با خیال راحت به زندگی عادی‌شان برگردند چون هیچ خواننده‌ای آن‌ها را مسئول کلماتی که نوشته‌اند، نمی‌داند، و لزومی هم ندارد نگران شهرتشان باشند. بهترین و خوشبخت‌ترین نویسنده‌ها هر از چندگاهی سایه‌نویسی می‌کنند تا از آزادی بی‌حد و حصر خودشان به عنوان نویسنده در بیایند، و نوشتن در چارچوب را تمرین کنند، چیزی که عمیقا برایشان اهمیت دارد.

نویسنده‌های کمتر خوشبخت هم همین کار را می‌کنند، اما بعضا در چارچوبی که قرار بوده است هر از چندی از آن بیرون بزنند گیر می‌افتند. این همان اتفاقی بود که برای اولین سایه‌نویس‌ مجموعه پسرهای هاردی افتاد، لزلی مک‌فارلین، در ابتدا از این که قرار نیست اسمش روی جلد کتاب‌ها بخورد خیالش راحت بود. اما وقتی ۲۱ جلد اول مجموعه را نوشت بیشتر خواننده‌ها به هر حال اسمش را می‌شناختند. قبل از این‌ که فوت کند نگران این بود که مبادا تنها به عنوان سایه‌نویس این مجموعه به یاد آورده شود، به جای این‌که اسمش به عنوان کارگردان و نویسنده دیگر آثارش به جا بماند. متاسفانه همین هم شد.

اما، باز هم منافعی در سایه‌نویس بودن هست. سایه‌نویسی به نویسنده‌ها یاد می‌دهد که چه‌طور تعادلی بین نویسنده مشهور بودن و درآمد داشتن برای زندگی برقرار کنند. مثلا لئونهارت اگرچه در زمانه ماشین تایپ و پست حلزونی کار می‌کرد اما سایه‌نویسی به او آموخته‌های لازم برای کار در عصر اینترنت را هم داد. «برای این‌که یک نویسنده موفق در این زمانه باشید، باید به طور وسواس‌گونه‌ای کار کنید.» «با وجود چیزهایی مانند مارکتینگ، ارائه خلاصه‌های کوتاه، باید با حس طرد/رد شدگی کنار بیایید… و باید بفهمید که نوشتن هم یک کسب‌و کار است، نه کار خلاقه محض.»

به نظر می‌رسد که رسانه‌های مدرن چیزهای زیادی از موسسات بسته‌بندی مانند سندیکای استریتمیر و مگابوکز یاد گرفته‌اند. دورانی که در آن تبلیغات کمتر سودآور است و انتشارات‌ها شروع به کم کردن نیروهایشان کرده‌اند، ویراستارها و نویسنده‌ها اخراج می‌شوند و جای آن‌ها را نیروهای پروژه‌ای گرفته‌اند تا چه در کیفیت و چه در کمیت فضاهای خالی را پر کنند. در بعضی از موارد این روش کار کرده است اما در اغلب موارد نویسنده‌ها به نرخ ثابت پایینی راضی می‌شوند، و وارد رقابت شدید و درگیری فرسایشی بر سر حقوق مولف می‌شوند. وقتی که نویسنده‌ای کتاب نانسی درو را تحویل می‌دهد باید انتظار داشته باشد که کتاب حیات خودش را پیدا کند، همزمان ویراستارهای شبح‌گونه‌ای کتاب را بازنویسی می‌کنند و تمام اعتبارش به نام فردی زده می‌شود که وجود خارجی ندارد. نویسنده‌های آنلاین هم در بیشتر مواقع همین انتظار را دارند که نوشته‌هایشان روی‌هم تلنبار شود، دوباره و دوباره در شبکه‌های اجتماعی پست شده، و در نهایت هم بخشی از کتاب به اشتباه نقل قول شود. 

مسئله نویسنده بودن و خود نویسندگی این است که راحت‌تر است سایه باشی تا نویسنده. اغلب درآمد بیشتری در تولید محتوا وجود دارد تا در خود نوشتن. و با خلاص شدن از شر مالکیت آن‌چه نوشته‌اید، نیازی به جنگیدن برای محتوایی که تولید کرده‌اید هم نیست. این همان چیزی است که موسسات بسته‌بندی به نویسنده‌ها آموزش دادند، مدت‌ها پیش از این‌که اینترنت وجود داشته باشد. 

این روزها مجموعه نانسی درو و پسرهای هاردی توسط ویراستارهای سایمون وشوستر، یعنی امی کلاود و آلیسون هلر نظارت می‌شود. هر دوی آن‌ها معتقدند که باید هویت اسم مستعار نویسنده (یعنی کارولین کیین و فرانکلین. دابلیو دیکسون) را ثابت نگاه داشت. هلر می‌گوید: «بچه‌ها هنوز به فارنکلین نامه می‌نویسند... بچه‌ها به قطع فکر می‌کنند که اسم مستعارها وجود خارجی ندارند.»

«اگر من در زمان بچگی‌ام می‌فهمیدم که پاسکال، دبیرستان سوئیت‌ولی را ننوشته است، حتما خل می‌شدم.»

به طور قطع برای خواننده راحت‌تر است که فکر کنند کتاب‌ها بدون پیچیدگی به صورت کتاب درمی‌آیند، بدون تلاش‌های ویراستارها، نویسنده‌ها و خط تولید. کلود می‌گوید: «ما تلاش می‌کنیم که کل این پروسه را در هاله‌ای از ابهام نگه داریم.» در نهایت نویسنده‌ها به کار ساخت و پرداخت راز‌ند، نه حل کردن آن، حتی وقتی به بهای خط زدن خودشان از داستان تمام شود. 

 


ادبیات نوجوان موسسات بسته‌بندی

دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.


رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.