اسرار «گاو»

اسناد ساخت و اکران فیلم داریوش مهرجویی

1400/06/12

دومین تجربه فیلمسازی داریوش مهرجویی، کارگردان جوان سینما پس از «الماس ۳۳» با این شرط توانست روی پرده سینما بیاید که اول فیلم بنویسند: «داستانی که در این فیلم از نظر تماشاچیان محترم می‌گذرد، مربوط به چهل سال قبل می‌باشد.» نمایش روستایی فقیر ۶ سال پس از اصلاحات ارضی، باب میل رژیم پهلوی نبود که ادعا می‌کرد ایران را به کشوری مدرن تبدیل کرده است. قراردادی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۷ بین اداره کل امور سینمایی کشور و غلامحسین ساعدی و داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» امضا شد که حق‌الزحمه کارگردانی و تنظیم سناریو، دکوپاژ، امتیاز کتاب و دستمزد هنرپیشگان و یک فیلمبردار مقطوعا به مبلغ ۱.۴۵۰.۰۰۰ ریال بود.

مهرجویی با آثار غلامحسین ساعدی از دوره تحصیل در آمریکا آشنا بود و پس از بازگشت به ایران از او شنید قصه‌‌ای از داستان «عزاداران بیل» در تلویزیون اجرا شده و پیشنهاد ساعدی بود که فیلم سینمایی هم از آن ساخته شود. در «عزاداران بیل» روایت داستان از مردن گاو و شیون و خاکسپاری شروع می‌شود اما مهرجویی از چند داستان دیگر مجموعه «عزاداران بیل» عناصری وارد ساختار داستان «گاو» کرد و آغاز و پایان متفاوتی به آن داد. (گفت‌وگو با مانی حقیقی، کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله»)

گاو، شرح زندگی مش‌حسن است که وابستگی و عشق زیادی به گاوش دارد که تنها وسیله امرار معاش او و خانواده‌‌اش است. اما گاو مش‌حسن به علت نامعلومی می‌میرد و روستائیان، نعش گاو را در چاه روستا می‌اندازند و پس از بازگشت مش‌حسن از شهر، وانمود می‌کنند که گاو او گریخته است اما مش‌حسن حرف آن‌ها را باور نمی‌کند و به تدریج حالش دگرگون شده و خود را گاو می‌پندارد.

مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» سراغ بازیگران شاخص تئاتر رفت: عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، جعفر والی، پرویز فنی‌زاده، محمود دولت‌آبادی، مهین شهابی و...

ساعدی روستایی در حوالی تبریز را برای لوکیشن فیلم پیشنهاد داد اما وزارت فرهنگ و هنر با دیدن عکس‌های روستا نپذیرفت تا اینکه روستایی در حوالی قزوین انتخاب شد که به گفته مهرجویی «باز هم ایراد گرفتند. آن‌ها معتقد بودند خیلی ویرانه است. آخر آن روزها مدام شاه صحبت از عبور از دروازه تمدن بزرگ می‌کرد به همین خاطر اجازه نمی‌دادند مکانی ناآباد به مردم نشان داده شود. گفتند بروید قدری در و دیوار آنجا را رنگ کنید. شکل‌‌اش را سامان دهید بعد بیایید ببینیم چه کار باید بکنیم. ما هم رفتیم. چند دیوار آنجا را رنگ کردیم، یک حوض بزرگ وسط میدان آنجا ساختیم و به این ترتیب موافقت شد تا فیلم «گاو» ساخته شود.»

فیلم البته چنانکه مهرجویی در نامه‌‌ای به وزیر وقت فرهنگ و هنر نوشت، با استقبال منتقدان روبرو شد: «فیلم به‌طور کلی برای طبقه انتلکتوئل قابل بحث و برای دیگران جالب و در خور ستایش بود. از میان جمع انتلکتوئل‌ها آقای منوچهر انور معتقد بودند که فیلم از نظر بصری بسیار درخشان و قابل ستایش است. اما در مورد داستان گفتند که «قلب آن کاذب است»، دیالوگ‌ها «پوچ و پرت‌اند» و حادثه آنطور که باید و شاید «واقعی جلوه نمی‌کند». از نظر آقای جلال آل‌احمد فیلم «مهمی» است و نباید آن را یک بار دید. ایشان پیشنهاد کردند یک بار دیگر فیلم دیده شود و ایشان و دیگران دقیقاً فیلم را مشاهده نموده یادداشت بردارند. به نظر ایشان فیلم می‌تواند‌«perfect» تر از این باشد و ایشان خود را مسئول و موظف می‌دانستند که در «perfect» کردن آن سهیم باشند. بنده با نظر ایشان موافق نبودم. نظر دیگر آقای آل‌احمد این بود که فضای «شوم و تیره» کتاب در فیلم نیست. از نظر آقای دکتر رضا براهنی (شاعر و منتقد ادبی) فیلم «فوق‌العاده» است. ایشان چند بار این کلمه را تکرار کردند و معتقد بودند که من «دستی به فیلم نزنم.» از نظر خانم سیمین دانشور (همسر آقای آل‌احمد) فیلم برخلاف نمایش آن روی شخص مش‌حسن زیاد تأکید نمی‌کند و از این‌رو نسبت به تئاتر آن «ناموفق»‌تر است.» (۲۹ اسفند ۱۳۴۷)

فیلم یک یا دو سال توقیف بود و برای جشنواره شیراز تصمیم گرفتند این فیلم را برای اولین بار پخش کنند. «بعد از اینکه در جشنواره شیراز فیلم نمایش داده شد و مورد استقبال قرار گرفت، ما هم جرات کردیم و یک نسخه قاچاق از این فیلم را توسط یک دوست فرانسوی به خارج از ایران فرستادیم و بلافاصله این فیلم در فستیوال ونیز شرکت داده شد و هم جایزه گرفت و هم اینکه بسیار مورد استقبال مطبوعات خارجی قرار گرفت، در حالی که در ایران فیلم را سانسور کرده بودند.» (مهرجویی در شب عزت‎الله انتظامی، شب‌های بخارا)

البته وقتی فیلم «گاو» راهی جشنواره‌های خارجی شد: «دست‌راستی‌ها می‌گفتند شما آبروی ایران را با ساخت این فیلم برده‌اید و حکومت درخشان پهلوی را در حالی که در آستانه ورود به دروازه تمدن جهانی است، فقیر و بدبخت نشان داده‌اید. از آن طرف، چپی‌ها به ما حمله می‌کردند و می‌گفتند شما که این فیلم را ساختید، چرا نیامدید مثل مارکسیست‌ها طبقه استعمارگر و بورژوا را بکوبید؟ چرا از طبقه کارگر دفاع نکردید؟» (گفت‌وگوی مهرجویی با ایسنا)

وقتی پیشنهاد اکران فیلم «گاو» در هند مطرح شد، محمدرضا امیرتیمور، سفیر ایران در دهلی‌نو در نامه‌‌ای به اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه با اکران آن مخالفت کرد و نوشت: «فیلم مذکور که اوضاع و احوال یک روستای ایرانی را در چهل سال قبل نشان می‌دهد و عقب‌ماندگی مردم و اعتقادات خرافی آنان را بررسی می‌نماید، برای بیننده خارجی – مثلاً هندی – به علت عدم آشنایی به زبان فارسی ممکن است این سوءتفاهم را پدید آورد که روستاهای امروز ایران نیز در چنان وضعی بسر می‌برند. به نظر این سفارت، فیلم «گاو» در عین حال که ممکن است برای تماشاگر آگاه ایرانی که به ظرایف زبان فارسی آشنا است، جالب و آموزنده باشد برای نمایش در کشورهای خارجی مفید نیست.» (۴ آذر ۱۳۴۹)

سال‌ها بعد هم طبق همین نظر سفارت شاهنشاهی، نمایش فیلم «گاو» در انجمن فیلم هند را به مصلحت ندانستند.

گاو نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در جشنواره فیلم ونیز، بدون زیرنویس انگلیسی به نمایش درآمد و جایزه منتقدان بین‌المللی این جشنواره را به دست آورد. این فیلم در جشنواره فیلم شیکاگو هم به نمایش درآمد و جایزۀ هوگو نقره‌‌ای بهترین بازیگر را نصیب عزت‌الله انتظامی کرد که در نقش مش‌حسن ظاهر شده بود.
پس از انقلاب نیز حضرت امام خمینی (ره) درباره فیلم «گاو» فرمودند: «غالباً فیلم‌هایی که خود ایرانی‌ها درست می‌کنند به نظرم بهتر از دیگران است مثلاً فیلم «گاو» آموزنده بود.» (دیدار با مدیرعامل صداوسیما، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، صحیفه امام، ج ۱۲، ص: ۲۹۱ و ۲۹۲)

در آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) اسناد زیادی درباره فیلم «گاو» نگهداری می‌شود که شامل قراردادها، هزینه‌های ساخت، اکران و توفیقات بین‌المللی و مخالفت‌ها با نمایش آن در خارج از کشور است که در قالب این مجموعه منتشر می‌شود.

اسناد ساخت و اکران فیلم گاو

تاریخ ایرانی


فیلم گاو داریوش مهرجویی

دیگر مطالب بازنشر

بن‌بستِ جهان‌پهلوان

از مرگ تلخ جهان‌پهلوان غلامرضا تختی پنجاه‌وسه سال می‌گذرد، از 17 دی 1346 همواره روایت‌های مختلفی از مرگِ او وجود داشته است. شبهات درباره خودکشی خودخواسته یا قتل توسط ساواک و نیز دلیلِ آن، در میان همگان، از دوست و آشنا و نزدیکانش تا مردم کوچه و بازار و در تاریخ‌نگاری‌ها دیده می‌شود. تا اینکه سال گذشته پسرش، بابک تختی به این شک و تردیدها پایان داد و مرگ تختی را خودکشی خودخواسته‌ای دانست که به خاطر باور تختی به مردم، وضعیت نابسامان سیاسی آن دوران و ناتوانی تختی از تغییر این وضعیت اتفاق افتاد. به قتل رسیدن تختی توسط ساواک یا خودکشی او به خاطر اختلافات با همسرش، ازجمله شایعاتی بود که بر سر زبان‌ها افتاد. بابک تختی این شایعات را رد می‌کند و مرگِ پدرش را خودکشی می‌داند. به مناسبت سالگرد درگذشت جهان‌پهلوان تختی مروری می‌کنیم بر روایت‌های مختلف از مرگ او که دستمایه فیلمِ یکی از مشهورترین فیلمسازان سینمای ایران، علی حاتمی هم قرار گرفت، گرچه اجل به او مهلت نداد تا روایت خود را از مرگ جهان‌پهلوان روی پرده سینما نمایش دهد.


۲۸ مرداد در خانه مصدق چه گذشت؟

دکتر مصدق اصرارش این بود. می‌گفت «شما بروید و من می‌مانم.» ما می‌گفتیم «نخیر، اگر که شما نیایید ما هم نمی‌رویم.» بالاخره در نتیجه اینکه دید این‌طور است گفت: «خب پس من هم می‌آیم.»


اصغر فرهادی: از تصویر و تصور واقعیت تا تثبیت و تکریم ارزش‌ها

در بررسی سینمای «فرهادی»، امری که اغلب از آن غفلت شده، تحلیل و کنکاش در سازوکار تصویرسازی اوست؛ سازوکاری که موجب دستیابی‌اش به‌گونه‌ای واقع‌نمایی به‌شدت ساختارمند شده است که از منظری جامعه شناختی-انتقادی می‌تواند دربردارنده سویه‌ای ایدئولوژیک باشد.

 


درباره حبیب لاجوردی

صدابردار تاریخ در سکوت رفت. قهرمان مبارزه با فراموشی، مقهور فراموشی شد. ۶ سال پس از تحمل آلزایمر، در ۸۳ سالگی در واشنگتن. حبیب لاجوردی (۴ فروردین ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)، بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که نگذاشت صداهای تاریخ معاصر به خاموشی و نام‌های تاریخ‌ساز به فراموشی روند، شکارچی شاهزادگان و شاهزدگان، غربت‌نشینان و عزلت‌گزینان، در کنج غربت شکار مرگ شد؛ با گنجینه‌ای از صداها که اگر همت او پس از سال ۱۳۶۰ نبود، هرگز نه ضبط و نه متنشان ثبت می‌شد.


باطل‌السحر شاعر

«عیب شعر همین است شاید. نمی‌شود چیزی را همان‌طور گفت که هست... سایه‌ای دارد هر کلمه».


کلاف سردرگم تجدد و مواجهه ما با غرب

با وقوع انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵، درگیری منورالفکران با دنیای غرب و مفهوم «تجدد» بیش‌از‌پیش پررنگ شد. اگرچه پیش از انقلاب مشروطه نیز به‌ویژه پس از جنگ‌های ایران و روسیه، توجه منورالفکران و نخبگان دولتی به غرب و هرآنچه به تمدن غربی مربوط بود؛ از عقلانیت مدرن و مؤلفه دنیای جدید تا مفاهیمی مانند قانون، آزادی و دموکراسی غربی معطوف شده بود اما با روی‌کار‌آمدن رضاشاه و تولد دولت پهلوی پس از یک دوره هرج‌ومرج سیاسی و اجتماعی، مدرنیزاسیون آمرانه رضاشاهی جامعه به‌اصطلاح «سنتی» و «عقب‌افتاده» آن روز ایران را با تغییرات ماهوی گسترده‌ای مواجه کرد؛ تغییراتی که خواست بسیاری از منورالفکرانی بود که تصور می‌کردند جامعه ایران برای دستیابی به پیشرفت، آبادانی و ترقی، مسیری جز آنچه را در غرب پیموده شده است، پیش‌روی خود ندارد. در‌واقع جامعه ایران که از قافله تمدن عقب افتاده بود، نیاز به یک دولت مقتدر ملی به رهبری یک «مستبد منورالفکر» داشت تا هم بتواند نظم سیاسی و سرزمینی را که پس از مشروطه با تهدید مواجه شده بود، در ایران برقرار کند و هم با پیاده‌سازی پروگرام مدرنیزاسیون، جامعه ایران را به یک جامعه پیشرفته مطابق با آنچه در دنیای جدید مرسوم بود، تبدیل کند.


ماجرای اعتصاب اخیر کارگران چیست؟

اگر این روزها در شبکه‌های اجتماعی و پایگاه‌های خبری گشتی زده باشید، احتمالا با تصاویر و ویدئوهای پرشماری از اعتراضات و اعتصاب کارگران صنعت نفت و گاز کشور روبه‌رو شده‌اید