تبدیل تراژدی به کتاب خاطرات

نویسنده: جری وکسلر
1400/03/29

زمانی که دست به قلم نوشتن کتاب خاطراتتان می‌شوید ممکن است ندانید که می‌خواهید عنوان کتاب را چه بگذارید و یا اصلاً به‌طور خلاصه بگوید که کتاب در مورد چیست؟ در حین نوشتن به این فکر می‌کنید که حالا چه‌طور زندگی‌تان را برای مخاطب توضیح دهید. همراه شدن با تجربه‌ مخاطب فرضی‌تان در طول نوشتنِ اثر بخشی مهم از آن می‌شود. چه‌طور می‌شود اتفاقات زندگی را تبدیل به یک پیغام ساده کرد؟ این سؤال بسیار مهمی است و جواب دادن به آن شما را راهی سفری برای شناخت خودتان می‌کند.

 

وقتی برای اولین بار کتاب «کودک جایگزین» اثر جودی مندل را دست گرفتم، از عنوان کتاب و یادداشت نویسنده به‌سرعت متوجه شدم که کتاب در رابطه با خانواده‌ای است که از ترومایی رنج برده‌اند. تصادف یک هواپیما با خانه‌ آن‌ها منجر به کشته شدن فرزند اول و از ریخت افتادن فرزند آخر شده بود. ابتدای امر این هولناکی فاجعه بود که من را به کتاب جذب کرد. این همان چیزی است که هر کتاب خاطراتی می‌خواهد انجام دهد؛ با تحریک حس کنجکاوی خواننده نوعی ارتباط عمیق بین خود و خواننده ایجاد کند. اما باز هم وقتی شروع نوشتن کتاب خاطرات خودمان می‌کنیم، تعداد بسیار کمی از ما هستند که موفق به چنین کاری می‌شوند. 

زمانی که دست به قلم نوشتن کتاب خاطراتتان می‌شوید ممکن است ندانید که می‌خواهید عنوان کتاب را چه بگذارید و یا اصلاً به‌طور خلاصه بگوید که کتاب در مورد چیست. کم‌کم در ذهنتان ساختاری از آن‌چه می‌خواهید روایت کنید می‌سازید و در حین نوشتن به این فکر می‌کنید که حالا چه‌طور زندگی‌تان را برای مخاطب توضیح دهید. همراه شدن با تجربه‌ مخاطب فرضی‌تان در طول نوشتنِ اثر بخشی مهم از آن می‌شود. چه‌طور می‌شود اتفاقات زندگی را تبدیل به یک پیغام ساده کرد؟ این سؤال بسیار مهمی است و جواب دادن به آن شما را راهی سفری برای شناخت خودتان می‌کند. 

با خواندن کتاب جودی مندل، می‌توانید تصور کنید که او چه‌طور به‌سمت این خودشناسی حرکت کرده است. کودکی او تماماً زیر سایه‌ اتفاق وحشتناکی است که برای خانواده‌اش رخ داده و در این وضعیت او باید تلاش می‌کرد تا خود را کشف کند و در جهان بیرون جایی برای خود بیابد. جدا از نیاز طبیعی او که می‌خواست از خانه برود و در جهان بیرون از خانه برای خودش کسی شود، همه‌چیز در خانه مانند افتادن در مردابی مکنده به لحظه‌ تصادف هواپیما و زنده زنده سوختن خواهرش سقوط می‌کرد. زندگی در چنین شرایطی حتماً برای جودی کاری به‌غایت دشوار بوده، اما  سخت‌تر از آن روایت کردن داستان زندگی‌اش است.  

پروسه‌ پیچیده‌ درک تروما 

ترومایی که ضربه‌ سهمگینی به توانایی لذت بردن پدر و مادر از زندگی زده است، هواپیمایی که با برخوردش به خانه، خانواده را به‌شدت عاجز کرد. پدر و مادر خانواده در جستجوی راهی برای گزار این فاجعه جودی را به‌عنوان «بچه‌ای جایگزین» به دنیا می‌آورند. وجود جودی قرار بود درد از دست دادن بچه‌ای که کشته شده بود را از تسکین دهد. این جودی را در جایگاه عجیب رقابت با خواهری که ندیده است قرار داد. بعدها در پروسه‌ درمان روان‌کاوی جودی با ایده‌ بچه‌ جایگزین روبرو شد و فهمید که دیگران بسیاری زیر همین سایه بزرگ می‌شوند. کودکی که قرار بوده است تا جایگاه عزیز از دست رفته‌ای را پر کند، محکوم به زندگی‌ای پر از ناامنی است. 

اما زندگی واقعی او پیچیده‌تر از این شد که تنها جای کودک از دست رفته خانواده را پر کند. کتاب در مورد بزرگ شدن در زمان پسافاجعه است. من کتاب‌های خاطرات بسیاری با مضمون بزرگ شدن در خانواده‌های ناکارآمد، مانند خانواده‌هایی با سرپرست‌های الکلی یا ندانم‌کار خوانده‌ام. اما این اولین کتابی بود که در مورد بزرگ شدن بچه‌ای زیر سایه‌ یک ترومای خشن بود. این موضوع بسیار قدرتمندی برای میلیون‌ها کودکی است که در نسل‌های بعد از جنگ و قحطی به دنیا آمده‌اند. 

در پایان قرن نوزدهم، روسیه هم مانند بسیاری از کشورها شروع به چرخش علیه یهودی‌ها کرد. و تلاش داشت تا یهودی‌های مقیم آن‌جا را مجبور به مهاجرت کند. نزدیک به دو میلیون از این یهودی‌ها به ایالات‌متحده پناهنده شدند. تک‌تک این پناهده‌ها یا مستقیم یا غیرمستقیم شاهد حمله‌ سربازان روس به محله‌هایشان و قتل مردها و تجاوز به زن‌ها بوده‌اند. پدربزرگ و مادربزرگ من هم جز همین افراد بودند. الان به کودکی‌ام نگاه می‌کنم می‌توانم صورت‌های پدر و مادرهایمان و حتی بعضی از هم‌سن و سال‌هایم را به خاطر بیاورم که چیزی در آن‌ها مشترک بود، تلاش برای فرار از دردی مشترک. احتمالاً تمام خانواده‌های پناهنده‌ها تلاش می‌کردند تا از عوارض ترومایی که والدین‌شان دیده بودند رهایی بیابند. 

اما زندگی جودی مندل با یک زخم دیگر هم گره خورده بود. خواهرش، لیندا که طی همان تصادف صورت و بدنش از ریخت افتاده بود. جودی در حالی با لیندا بزرگ شد که همیشه فشار نامرئی‌ای را روی خودش حس می‌کرد، برای این‌که خیلی زیبا نباشد، خیلی همه‌چیز را راحت جلوه ندهد. جودی اغلب به یاد می‌آورد که در پیاده‌های روبروی بیمارستان‌ها و مراکز پزشکی منتظر برگشت والدینش و لینداست. بدترین چالش برای جودی این بود که لیندا از پس زخم‌ها و شکستگی‌هایش برای پدرش یادآور فرزند از دست رفته‌اش بود. این وضعیت دشوار جودی را در یک تبصره-۲۲ گیر انداخته بود[1]؛ تلاش برای برگرداندن شور زندگی به خانواده و جبران کردن دردی که خانواده با آن درگیر بود، و همزمان تجربه‌ عذاب وجدان برای خوش‌شانسی‌ای که او را از تجربه‌ آن درد نجات داده بود. 

زمانی که من در دانشگاه عالی مشغول مطالعه‌ تراپی خانواده بودم، پیچیدگی‌های مربوط به روابط بین خواهر برادرها و والدین برایم بسیار جالب بود. تلاش برای درک این‌که اشخاص از چه پس‌زمینه‌ خانوادگی‌ای می‌آیند به نظر من یکی از ریزبینانه‌ترین و پیچیده‌ترین مطالعاتی است که بشر انجام می‌دهد. حالا در هر یک از کتاب‌های خاطرات می‌توان این تجربیات را دریافت. این ژانر از ادبیات نه‌تنها به من نگاهی درونی به روابط خانوادگی می‌دهد بلکه نشانگر مناسبات بغرنج و شدید درون‌خانوادگی است. 

اما به‌سختی بتوان به کتاب جودی، لقب روان‌شناسانه زد. در حقیقت این کتاب نمونه‌ای از داستان‌گویی بسیار خوب است که در آن می‌توان شوق نویسنده برای روایت کردن را دریافت. به‌عنوان نمونه‌ای که گواه این نکته است می‌توان به انتخاب مؤلف در خط زمانی روایی داستان اشاره کرد. 

 کنترل مؤلف بر حس خواننده از زمان داستان

نویسنده در ابتدای کتاب توضیح داده است که خط زمانی اتفاقات را بازسازی کرده است. اما با این حال داستان با تلفیق اتفاقات از سه دوره‌ متفاوت زندگی جودی، توالی زمانی نامتعارفی را برملا می‌کند. یکی از مخاطرات به‌هم‌ریختن خط زمانی در داستان، این است که خواننده پس از چندی ممکن است رشته کلام را از دست بدهد. اما مؤلف با اضافه کردن تاریخ به‌عنوان هر بخش توانسته است تا به خواننده جهت‌بخشی درستی از زمان بدهد. به این‌جا و آن‌جای کتاب این سؤال برای من ایجاد شده بود که چرا نویسنده تصمیمی مبنی بر به‌هم ریختن خط زمانی گرفته است اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که نوعی زیرکی و درکی عمیق در تصمیمش نهفته است. 

تمام زندگی جودی توسط اتفاق‌های مربوط به چند ساعت سانحه برخورد هواپیما مکیده شده بود و در زیر سایه‌ آن معنا پیدا می‌کرد. به‌واسطه‌ برملا کردن این واقعه‌ هولناک به‌صورت آهسته و در خلال تعلیق‌های طولانی است که نویسنده قادر به خلق دوباره‌ تأثیری که این اتفاق بر زندگی‌اش گذاشته است پیش چشم مخاطب است. به عبارتی به نظر می‌رسد که این تنها راه روایت کردن همچین داستانی است، یکی از نمونه‌های بی‌شماری که ثابت می‌کند، بعضی از داستان‌ها را تنها به شیوه‌ مشخصی می‌توان روایت کرد. 

پانوشت:

 1.موقعیتی تناقض‌آمیز است که به خاطر نفس قوانین ضد و نقیض، فرد را گریزی از آن نیست. این اصطلاح را جوزف هلر در رمانی به نامِ «تبصره ۲۲» (منتشرشده به سال ۱۹۶۱) باب کرد.

* این مقاله بخشی از مطلبی‌ست با همین عنوان که در وبسایت شبکه خاطرات‌نویسان منتشر شده است.


کودک جایگزین کتاب خاطرات

دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.


رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.