اهمیت خاطرات در تاریخ

کایتلین وییلر
1400/03/08

در این مقاله نگاه مختصری به ارتباط بین خاطرات و فهم ما از تاریخ، مخصوصا اهمیت ثبت زندگینامه از دیدگاه تاریخ‌نگاران می‌اندازم، اینکه چگونه خاطرات به تاریخ‌نگاران کمک می‌کند تا بتوانند جهانی که پیش از ما بوده است را درک کنند.

من از کودکی می‌خواستم که آدمی باشم که خاطراتش را ثبت می‌کند. اما از آن‌جایی که با داستان‌هایی مانند «آمریکای عزیز» و «خاطرات اشرافی» در دهه‌ی نود بزرگ شدم، حس کردم که اتفاقاتی که در اتوبوس مدرسه  برای من می‌افتد خیلی هم جالب نیستند. این رویکرد من نسبت به یادداشت‌های روزانه تا بزرگ‌سالی همراه من ماند. و می‌خواهم بعضی از موهبت‌های خاطرات‌نویسی، مانند تمرکز کردن و بیرون رفتن از تجربه‌ی حال را با شما به اشتراک بگذارم. 

وقتی همه‌گیری کووید-۱۹ شروع شد، ناگهان احساس کردم هر روزی که تجربه می‌کنم بخشی از یک اتفاق تاریخی است. و در این حس تنها نبودم. صفحه‌های شبکه اجتماعی من پر از سوال‌هایی شبیه به این است: «کی شاهد اتفاقی بودیم که این‌طور جهان را زیر و رو کند؟»

در نتیجه تصمیم گرفتم تا در مورد خاطرات، و مسئله‌ی حافظه و انگیزه‌ی ثبت وقایع بنویسم. در این مقاله نگاه مختصری به ارتباط بین خاطرات و فهم ما از تاریخ، مخصوصا اهمیت ثبت زندگی‌نامه از دیدگاه تاریخ‌نگاران می‌اندازم، این‌که چه‌گونه خاطرات به تاریخ‌نگاران کمک می‌کند تا بتوانند جهانی که پیش از ما بوده است را درک کنند.

 

فهم بهتر تروما از پس یادداشت‌های شخصی 

شما هم حتما مانند من این‌جا و آن‌جا بخش‌هایی از کتاب «خاطرات اَن فرانک» را خوانده‌اید. خاطرات اَن فرانک در بسیاری از کتاب‌های درسی دنیا جای داده شده است تا نه تنها به واسطه آن در مورد وقایع هولوکاست صحبت شود بلکه به عنوان راهی ملموس برای ارتباط برقرار کردن با قربانیان هولوکاست، استفاده می‌شود. 

در راه‌های جدید ارتباط برقرار کردن با تاریخ اتفاقی شگفت‌انگیز در حال وقوع است. ذهن ما به دنبال راه‌هایی برای ارتباط برقرار کردن با قصه‌گو است. اگر به اسکن مغز شخصی که در حال خواندن داده‌های خشک است نگاهی بیندازید می‌بینید که بخش مربوط به پروسس کردن زبان به سرعت روشن می‌شود. نوری که از اسکن مغز ساطع می‌شود به دانشمندان می‌گوید که شخص در حال خواندن اطلاعات اولیه زبان یعنی اطلاعات مربوط به گرامر و لغات است. 

اما وقتی شخص به صدای کسی که در حال داستان‌گویی است گوش می‌دهد، بخش‌های بسیار زیادی از مغز در اسکن روشن می‌شوند، چیزی حدود شش بخش معین یا حتی بیشتر. در واقع اگر شما به اسکن مغز کسی که در حال داستان‌گویی است و اسکن مغز کسی که در حال گوش دادن به داستان است نگاه کنید، متوجه می‌شوید که بخش‌های منور دقیقا شبیه یکدیگر هستند. تجربه یک اتفاق در زندگی واقعی و خواندن همان تجربه در داستان نیز منجر به درگیری بخش‌های همسانی از مغز می‌شوند. که احتمالا دلیل این‌که احساسات همذات‌پندارانه‌ی ما هنگام خواندن داستان یک واقعه بیشتر از خواندن داده‌های مربوط به آن واقعه‌ی تاریخی، بیشتر تحریک می‌شود هم همین نکته باشد.

خواننده‌های کتاب اَن فرانک هم ممکن است خود را در جر و بحث‌های اَن یا ناامیدی‌اش از پیتر، کسی که به او علاقه‌مند شده است، و یا سخت‌گیری‌ای که اَن با خودش می‌کرد تا روزی بتواند یک نویسنده معروف شود، ببینند. دانستن این‌که پنجاه‌ هزار نفر در اردوگاه کار اجباری برگن-بلسن ( Bergen-Belsen) کشته‌شدند، بسیار تکان‌دهنده و دردناک است. عدد پنجاه‌ هزار نفر بسیار زیاد است و درک این‌که این همان جمعیتی‌ست که همه ساله در ماراتون جشن بلومزدی[1] (Bloomsday) شرکت می‌کنند، می‌تواند سخت باشد.

وقتی اولین بار برای کمک به برگزاری دو‌ بلومزدی در سال ۲۰۱۵ داوطلب شدم. به موج عظیم دوندگان که خیابان‌های اطراف خط شروع را پر کرده بودند نگاه می‌کردم، برای ساعت‌ها، در هر چند ثانیه آدم‌های متفاوتی را می‌دیدم. من شاهد آمدن و رفتن این آدم‌ها بودم و ذهنم زمان زیادی درگیر جمعیت زیاد آدم‌هایی که دیدم، بود. 

حالا وقتی که صحبت از اردوگاه برگن-بلسن می‌شود، چیزی که جلوی چشم‌هایم نقش می‌بنند تصویر اَن است، دختر نابالغ ۱۵ ساله‌ای است که می‌خواهد روزی یک نویسنده شود. کتاب خاطرات او به من کمک کرد تا بتوانم هر کدام از این پنجاه هزار نفر که دارای عواطفی پیچیده و یک زندگی بوده‌اند را بهتر درک کنم و عظمت اتفاقی که در اردوگاه‌ها افتاده است و پس‌زمینه‌ی تاریخی آن را در ذهنم هضم کرده و برای این فاجعه انسانی سوگواری کنم. 

خاطرات آن بخشی از مردم که سرکوب شده‌اند بسیار کم‌یاب است. اما این خاطرات ابزار قدرتمندی در دستان تاریخ‌نگاران‌اند برای این‌که از آمار و ارقام فراتر روند و بر گوشه‌های تاریک تاریخ نور بیندازند. به عبارتی خاطرات امکان فرق بین این دو جمله را در تاریخ به وجود می‌آورد: «بله این اتفاق افتاده است و بسیار دردناک است.»/«بله این اتفاق افتاده است و ما باید هرچه در توان داریم به کار ببندیم تا از تکرار تاریخ جلوگیری کنیم.»

 

منبع:

بخشی از مقاله‌ای منتشر شده با همین عنوان در وبسایت Spokane County Library District

1.جشنی مرسوم در ایرلند که به مناسبت انتشار رمان اولیس، اثر جیمز جویس، نویسنده‌ی ایرلندی برگزار می‌شود و به صورت جهانی در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته می‌شود. این روز به نام شخصیت رمان اولیس لئونارد بلوم نام‌گذاری شده است. مقصود نویسنده این مقاله از پنجاه‌ هزار نفر دوندگانی است که همه ساله در این فستیوال نام‌نویسی می‌کنند و مسیر مشخصی را دوندگی می‌کنند. شاید بهتر باشد برای مخاطب فارسی از ابعاد استادیوم آزادی استفاده کرد؛ قربانیان اردوگاه کار اجباری برگن بلسن که تنها یکی از کمپ‌های فعال در جنگ جهانی دوم بوده است به اندازه نیمی از ظرفیت استادیوم آزادی است.

دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.


رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.