آیا تنها افراد مشهور میتوانند کتابهای زندگینامهشان را سایهنویسی کنند؟ با فراگیرتر شدن خدمات سایهنویسی در جهان غرب، امکان ثبت روایت زندگی از انحصار افراد خاص درآمده است، و امروزه بسیار از فرزندان تنها برای ثبت گنجینه خانوادگیشان بیش از پیش به ثبت تاریخچه والدینشان علاقه نشان میدهند. در این مطلب به طور خلاصه به چند نمونه از این تجارب پرداخته شده است.
ایده ثبت خاطرات پدرش در یک کتاب برای بالا بردن روحیهاش، بدجور به ذهن آلی هال افتاده بود. رابرت لوین ۸۲ ساله، دکتر غدد و استاد دانشگاه در بوستون ماساچوست، حالا دچار پارکینسون شده بود و تواناییهای ذهنی و فیزیکیاش رو به ضعیفشدن. هال، دختر ۴۰ سالهی روبرت، مربی موفقیت (Coaching leadership) که نزدیکی آکسفورد در بریتانیا زندگی میکند در مورد پدرش اینطور میگوید: «حرفه پدرم تمام هدف زندگیاش بود.» بین هال و پدرش یک اقیانوس فاصله است و کوتاه شدن مکالمههای تلفنیشان برای هال دردآور بود. «مکالمههای تلفنی ما بیشتر و بیشتر به سمت صحبت کردن در مورد ورزش میرفت، و از چیزهایی که به نظر من معنادارتر بودند فاصله میگرفت. و در همین حال من بیشتر و بیشتر دلم میخواست در مورد زندگی پدرم بدانم.» هال از دوستانش در مورد سرویسهای خدماتی زندگینامهنویسی چیزهایی شنیده بود. «وقتی به پدرم در مورد این ایده اشارهای کردم، او بسیار استقبال کرد.» این شد که هال تصمیم گرفت نوشتن زندگینامه پدرش را به کمپانی زندگینامهنویسی به نام «کتاب زندگی» بسپارد، کمپانیای که از زمان تأسیسش در سال ۲۰۱۲ بیشتر از ۴۰۰ پروژه زندگینامهنویسی را به اتمام رسانده بود.
پدر هال در طول هشت ماه زندگیاش را برای مصاحبهگری که به طور مداوم در خانهاش او را ملاقات میکرد، تعریف میکند. «پدرم دستنوشتههایش را زیر و رو میکرد، عکسهایش را دوباره نگاه میکرد و این کار بسیار او را به خودش مشغول کرده بود.»
این مصاحبههای ضبطشده بعدا توسط یک سایهنویس تبدیل به زندگینامه شد. نتیجه این کار کتابی شد با نام «رقصیدن با دکتر» زندگینامهای با عکس و مدارک که پدر هال به دوستان، همکاران و افراد خانوادهاش هدیه داد. «این پروسه واقعا به پدرم هدف زندگی داده بود. این کتاب فرصتی برای پدرم بود تا بتواند داستان زندگیاش را آنطور که میخواهد تعریف کند و در مورد آنچه بر او گذشته بود بیشتر صحبت کند.»
کتاب خاطرات پیش از این تنها محدود به افراد سرشناسی بود که میخواستند حتما کتابشان بعد از نوشته شدن توسط ناشران معتبر چاپ و فروخته شود. اما حالا با وجود کمپانیهای نوپایی که کتابهای خاطرات را در تیراژهای کم چاپ میکنند، این فرصت به همه آدمها داده میشود که زندگی خود را با کیفیتهای متفاوت و متنوعی تبدیل به کتاب کنند. این کمپانیها برعکس کتابهای زندگینامه سنتی کار میکنند، کتابهای خاطرات از این قبیل توسط مصاحبهگرها و نویسندهها و پژوهشگرها نوشته میشود.
برخلاف زندگینامه افراد مشهور(سلبریتیها) این کتابها روایتگر داستان زندگی افراد معمولی است، داستانی که با کلمات خود راوی نوشته میشوند، و درآنها از عکسهای خانوادگی و خصوصی آنها استفاده میشود، و در نهایت در تعداد محدودی چاپ و منتشر میشود. تقاضا برای همچین خدماتی در کشور بریتانیا بسیار در حال رشد است، و تعداد رو به رشدی از کمپانیهای سایهنویسی و زندگینامهنویسی امکانات حرفهای در دسترس عموم مردم قرار میدهند تا بتوانند داستان زندگیشان را پیش از آنکه از دنیا بروند ثبت کنند.
ثبت تجربه زندگی
انگیزه هر کدام از مولفها متفاوت از دیگری است. ایچکو گامبودورج ۳۹ ساله در تلاش بود تا فراز و نشیبهای سختی که در فرار از مغولستان پس از شوروی طی کرده است را به تصویر بکشد. او میگوید «میخواستم از آن فصل از زندگیام گذار کنم و به سوی فرصتهای بهتری در آینده حرکت کنم.» «من نه صد درصد مغولستانیام نه صد درصد بریتانیایی، این چیزی بود که میخواستم با آدمهای دیگر به اشتراک بگذارم، میخواستم میان غرب و شرق پلی بسازم.»
پس از آنکه ایچکو ۱۸ سال پیش توانست در جنوب انگلیس ساکن شود، متوجه شد که تواناهاییاش در انگلیس به رسمیت شناخته نمیشود. پس تصمیم گرفت تا برای تحصیل در مقطع ارشد بازرگانی به دانشگاه برود، در عین حال که داشت با مشکلات تک والد بودن و سر کار رفتن دستوپنجه نرم میکرد. بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه کاملا متقاعد شده بود که باید داستان مهاجرتش را روایت کند. یک شرکت خدماتدهی زندگینامهنویسی را به صورت آنلاین پیدا کرد و در سال ۲۰۱۵، در یک بازه شش ماهه توانست با همکاری یک سایهنویس کتاب این بخش از زندگیاش را تمام کند. او در مورد کتابش میگوید که در واقع روایتش همزمان بهانهای برای تشکر کردن از تمام آدمهایی بوده است که در این سالها به او کمک کردهاند، و همچنین این کتاب راهی برای این است که در مورد مغولستان به مخاطبانش بگوید. «مردم فقط چنگیزخان مغول را میشناسند، من میخواستم آنها را با مغولستان قرن بیستویکم آشنا کنم.»
روایت زندگی شما
علاوهبر اینکه کتاب خاطرات میتواند میراثی برای نسلهای بعدی خانواده شما باشد، بسیاری پروسه روایت کردن زندگی خود را روندی تراپیگونه میدانند. این پدیدهای است که روی موود، موسسِ «کتاب زندگی»، به صورت دست اول و از نزدیک مشاهده کرده است. روی تصمیم میگیرد که پدرش، جولز را با هدیهای با همین مفهوم (روایت زندگی خود) خوشحال کند. جولز بعدها قدرت بیناییاش را از دست میدهد. موود، از یکی از همکارانش میخواهد که برای گرفتن مصاحبه هر هفته پیش جولز برود، و نتیجه این میشود که مصاحبهها به همراه تعدادی عکس در قالب کتاب زندگینامه پدرش چاپ میشود. «پدر و مادر من به فاصله شش روز از هم فوت شدند، این برای من بسیار تروماتیک بود... برای من، پدر و مادرم هرگز کامل از پیش ما نرفتند، چرا که روایت زندگیشان در کتابی محفوظ مانده بود.»
کتاب تبدیل به ایده بینظیری برای آرامش دادن به پدرش شده بود. و همین باعث شد که موود تصمیم بگیرد تا فرصتی اینچنینی را به همگان بدهد، و ایده تاسیس موسسه «کتاب زندگی» از همانجا آغاز شد. او میگوید: «برای من مهمترین کشف این بود که لازم نیست نویسنده و مصاحبهگر یک نفر باشند. ما میتوانستیم مصاحبهگری را پیدا کنیم که سیدقیقهای مشتریمان زندگی کند، به او شیوههای مصاحبهگرفتن را آموزش دهیم و سپس این مواد خام را به کمک سایهنویسها تبدیل به کتاب کنیم.»
گنجینه خانوادگی
اگرچه فروختن کتابهای زندگینامه مردم عادی هم گزینهای است که ممکن است، اما بیشتر کتابهای خاطرات برای اعضای خانواده نوشته میشوند. مثلا هال، فقط به همین منظور زندگینامه پدرش را ثبت کرد. کتاب زندگینامه پدرش «رقصیدن با دکتر» گنجینه ارزشمندی است که میتواند نسلها در خانواده دست به دست شود و نمایانگر «روح والا»ی پدرش باشد. اما پروسه نوشته شدن خاطرات هم برای هال و هم برای پدرش بسیار لذتبخش و دلگرمکننده بود. «بعضی از آدمها در طول زندگیشان هرگز این فرصت را ندارند که داستان زندگیشان را بازگو کنند، اینکه همچین چیزی بهعنوان هدیه به آنها داده شود فوقالعاده است. صد درصد به پدر من که زندگی دوبارهای اعطا کرد.»
* متنی که خواندید گزیدهای از مقالهای با عنوانِ «ثبت زندگیتان به صورت کتاب دیگر کار سختی نیست» است که توسط لینوکس موریسون در سال ۲۰۱۶ نوشته شده و در سایت بی بی سی منتشر شده است. بخشهایی از مقاله که به منظور تبلیغ موسسات سایهنویسی بریتانیایی در متن گنجانده شده بود، به علت دربرگیری نداشتن برای خواننده فارسی حذف شدهاند.