23 آوریل مصادف با سوم اردیبهشت ماه، روز جهانی کتاب و حق مالکیت معنوی است. این روز توسط یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) نامگذاری شده است. در متن پیشرو به پیشینه تاریخی این روز و اهمیت آن خواهیم پرداخت. ضمن اینکه نیمنگاهی به معنای فلسفه حق مالکیت معنوی و اهمیت آن برای سایهنویسان خواهیم داشت.
در دوران همهگیری کرونا، ویژگی رهاییبخش کتابها بیش از پیش خود را به جهان نشان داد. اگر به خاطرمان مانده باشد، ایتالیا در شروع همهگیری پس از چین، قرنطینه بسیار سختی را گذراند. نمونههای بسیاری از ضبط و ثبت روزهای پر از تنهایی قرنطینه در این دوران با دیگران به اشتراک گذاشته شد. یکی از این موارد کتاب «در روزگار آلودگی» نوشته پائولو جوردانو بود. کتابی که بهسرعت پس از انتشارش به زبانهای دیگر ترجمه و منتشر شد. ازجمله به زبان فارسی که توسط محیا بیات ترجمه و توسط نشر برج بهصورت رایگان و اینترنتی در دسترس عموم قرار گرفت. جوردانو که پیشینهای در علم ریاضیات دارد، تلاش کرده بود تا روح قرنطینه در شهرهای مدرن و بزرگ را به تصویر بکشد. اثری شخصی، در عین حال دربرگیرنده، پر از گریزهایی به علم ریاضیات، پزشکی، و حتی اخلاق. نمونههای اینچنین بسیار بودند، کلمهها و تصاویر از جایجای جهان توسط شبکههای اجتماعی پخش میشدند، و آنهایی که امکان دسترسی به اینترنت در جهان را داشتند، با زبانهای مختلف و تحت پلتفرمهای گوناگون همدیگر را در این تنهایی وسیع دلداری میدادند.
اما نکته دیگر، کلیشه کتاب بهمثابه دریچهای به جهان دیگر است. این بار بسیاری از ما بهزور خانهنشینی، اضطراب از تنهاییای که به جانمان افتاده است و سایه بسیار نزدیک مرگ که بین عزیزانمان میلولد، پس از ساعتهای زیاد بالا پایین کردن لپتاپ و گوشی به رمانها پناه بردیم. کتابهای ادبی خاکخورده کلاسیک را از کتابخانهها درآوردیم، و شاید هم به امید شروع کاری که مدتها ما را به خود مشغول نگاه دارد، سراغ مجموعههای طولانی رفته باشیم.
فروش کتاب در دوران همهگیری در اکثر کشورهای دنیا بالا رفت. و این مختص به کتابهای بزرگسالان نبود. کودکانی که از ظن خودشان به دلایل نامعلومی از بازی با همسن و سالهایشان محروم شده بودند، بعد از پناه بردن به بازیهای آنلاین و کارتون و این چیزها زمانی را صرف مطالعه کردند. که البته این هم مربوط به آن دسته از کودکانی است که کودک کار محسوب نمیشوند یا اصولاً امکان دسترسی به کتاب را داشته باشند.
دسترسی یکی از مهمترین انگیزههای یونسکو برای انتخاب این تاریخ است. از دید سازمان ملل، دسترسی به کتاب برای مخاطبان، و حق مالکیت معنوی برای نویسندگان دو محور مهم و حیاتی برای ادامه حیات فرهنگ کتابخوانی است. و کتابخوانی در هر زبانی عضوی زنده از فرهنگ است که بقای ارزش تعمق و تفکر در گرو آن است. روز جهانی کتاب علاوه بر یادآوری دوباره ارزشمند بودن آن، همچنان یادآوری است که نهتنها همگان به این شیء ارزشمند دسترسی و یا حتی امکان یادگیری خواندن و نوشتن را ندارند، بلکه این ضروری است که دسترسی به دانش را بخشی از حقوق منزلت انسانی بدانیم. خیریهها و سازمانهای مردمنهاد بسیاری در جایجای مختلف کشورها با جشن گرفتن این روز، قدمهای سازنده در هموارسازی دسترسی همگان به کتابها و یا در معنای کلیتر خود حق دسترسی به دانش برمیدارند.1
اما همانند بسیاری از تاریخهای تقویم جهانی، این روز هم پیوندی زمانی با فرهنگ غرب دارد. ۲۳ آوریل سالروز مرگ نویسندههای شناختهشده غربی است؛ شکسپیر، سروانتس (Miguel de Cervantes) خالق اثر «دنکیشوت» و دلاوگا (Inca Garcilaso de la Vega) نویسنده تأثیرگذار اهل پرو.2
حق مالکیت معنوی، پیشینه و خاستگاه آن
در کتاب «پیشینه قانون حفاظت از کپیرایت در آمریکا» نوشته بورس باگبی، سه اتفاق مهم تاریخی بهعنوان اولین نشانههای به وجود آمدن نمونههای تدوینشدهای از حق مالکیت معنوی بر آثار بیان شدهاند. در قدیمیترین مورد، مارکوس ویترویوس پولیو، نویسنده، مخترع، شاعر و معمار (۲۵۷-۱۸۰ پیش از میلاد) در جایگاه داور مسابقه ادبیای در اسکندریه، شاعری را که اشعار دیگران را میدزدیده، شناسایی و رسوا کرده است. به نقل از باگبی، او سپس فردی که اشعار دیگران را به خودش نسبت داده بود را مورد مجازات قرار داده است.
مورد دوم و سوم هم به دوران امپراتوری روم باستان و سده اول میلادی بازمیگردد. اگرچه در آن زمان قانونی تحت عنوان حق مالکیت معنوی در روم باستان به رسمیت شناخته نمیشد اما حق مالکیت اثر هنری (بهطور مثال نقاشی و مجسمه) و حتی میزی که هنرمند روی آن اثری را خلق میکرد با خود هنرمند بوده است. و حتی اگر نوشتاری بدون اشاره به منبع اصلی تصرف میشد، با آن برخورد میشده است.3
در سال ۱۴۲۱ جمهوری فلورانس یکی از اولین قوانین حق مالکیت را برای مخترعان به اجرا درآورد.4 قانونی که پایه بسیاری از قوانین مربوط به حفاظت از حق مالکیت معنوی یا همان کپیرایت شد. اما مهمترین قانون برای ناشران و اهل قلم برمیگردد به سال ۱۷۱۰، و ثبت قانون حفاظت از حق مالکیت معنوی برای مؤلفان آثار که در بریتانیا به ثبت رسید. اقتصاد، و بازرگانی تأثیر زیادی بر محتوای این قوانین داشته است، و در تمام این موارد تعیین تکلیف برای مالکیت درواقع توضیحی برای چگونگی رسیدگی به توزیع نفع اقتصادی حاصل از اثر بوده است، اما در عمل حق مالکیت معنوی تنها در بستر اقتصادی معنا ندارد و مالکیت داشتن بر فکر یا ایده، بر روابط پیچیدهتری در اجتماع تأثیر میگذارد. واضح است که داشتن حق بر تولید محتوای فکری فرد در تعریف سوژگی او در اجتماع نقش بسزایی دارد.
حق مالکیت معنوی در ایران
به نقل از وبسایت مرکز مالکیت معنوی، ایران از سال ۱۳۳۸ با پیوستن به کنوانسیون پاریس، حق حفاظت از مالکیت صنعتی را به رسمیت شمرده است. اما همانطور که بالا اشاره شد مالکیت معنوی انواع مختلفی دارد، از حق بر اختراعات صنعتی گرفته تا انتشارات و حق مالکیت معنوی بر محتویات دیجیتال. ایران در حوزه صنعت بسیار سریع عمل کرده است. اما قوانین مربوط به حوزه نشر و محتوای صوتی، به سال ۱۳۵۲ بازمیگردد.5 با وجود این قواعد، ایران تاکنون مهمترین و عامترین کنوانسیون حمایت از مالکیت معنوی یعنی کنوانسیون برن در حمایت از آثار ادبی و هنری را امضا نکرده و به هیچیک از کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به حق تکثیر نپیوسته است. از اینرو ایران در حوزه حفاظت از حق مالکیت معنوی به سختگیری کشورهایی مانند بریتانیا یا ایالاتمتحده نیست. همانطور که میدانید کاربران در ایران میتوانند بدون در نظر گرفتن منافع مالی مؤلفان دست به بازنشر بخش گستردهای از محتوا بزنند.
فلسفه حق مالکیت معنوی
آیا مالکیت معنوی بر آثار ادبی نافی حق آزادی بیان است؟ با ویکیلیکس آشنایید؟ همانطور که از اسم این وبسایت برمیآید، محتوای این وبسایت اطلاعات درز کرده از درگاههای امنیتی است، محتوایی که حکایت از جنایات بشری دولتها و رسواییهای سیاسی دارد. اکثر سازمانهایی که مالک اسناد درز شدهاند، قاعدتا باید حق مالکیت معنوی بر این اسناد را هم داشته باشند. اگر قوانین مربوط به آزادی بیان دست این سازمانها را برای شکایت از این وبسایت محدود نمیکرد، یکی از بزرگترین وبسایتهای پایش نهادهای بینالمللی سالها پیش مسدود شده بود. و ما هرگز در مورد رخدادهایی مانند شروع حمله آمریکا به عراق اطلاعاتی که امروز داریم را نمیتوانستیم داشته باشیم.
آیا قوانین مربوط به حق مالکیت، زمینههای تولید محتوا توسط مؤلفان را در نظر میگیرد؟ امکانات دسترسی برای این مؤلفان تا چه اندازه در حق دیگران بر استفاده از محتوای تولیدشده توسط آنان تأثیرگذار است؟ آیا مؤلفی که در منطقهای محروم یا در زندان به سر میبرد، هم باید از همان مزایایی بهرهمند باشد که دیگر مؤلفان با دسترسی تقریبا نامحدودی به محتوا؟
اینها نمونههایی از سؤالهای تئوریکیاند که در حوزه فلسفه حق مالکیت معنوی میگنجند. کماکان که تقریبا تمام قوانین محدودیت و فرصتهایی برای استفاده دارند، اما بسیاری تلاش کردهاند تا در چارچوب موجود قوانین حق مالکیت دست به اقداماتی پیشرو بزنند. بهطور مثال ایده کپیلِفت (copyleft) در برابر کپیرایت، تلاش کرده است تا کمی از لبههای تیز قوانین کپیرایت بهعنوان زیرشاخهای از حق مالکیت معنوی که تنها با اطلاعات و ادبیات و نشر موسیقی و اشکال هنر سروکار دارد، بکاهد.
کپیلفت و توزیع مجدد آزادانه
ایده اصلی کپیلفت از دنیای اطلاعات مجازی سر برآورد.6 درواقع بیشترین کاربرد کپیلفت در حوزه نرمافزار معنا پیدا میکند. اما هر جا صحبت از اطلاعات است، مرزهای بین مفاهیم هم کمرنگ میشوند، و کمکم کلمههایی همچون داده، و یا اطلاعات به مفهوم وسیعترش یعنی مجموعه کلماتی که حاوی پیغامیاند نیز در این گستره جا پیدا میکنند. اگر وارد جزئیات حقوقی نشویم، در معنای کلی، کپیرایت به شیوهای از بازتوزیع اطلاعات گفته میشود که در آن دسترسی اطلاعات وسیعتر است و همچنین در بازتوزیع اطلاعات حق منفعت مالیای به بازتوزیعکننده اطلاعات نمیرسد. آیا تا به حال به جمله «بازنشر با ذکر منبع بلامانع است» برخوردهاید؟ این مثال سادهای از کپیلفت است. در ایدهی کپیلفت دسترسی وسیع فارغ از امکانات مالی کاربران نقش بسیار مهمی دارد. تسهیل امکان دسترسی همان چیزی است که در ایدهی روز جهانی کتاب و حق مالکیت معنوی هم نهفته است.
سایهنویسان و حق مالکیت معنوی
در بخشهای پیشین ستون سایهنویسی بهاختصار به ایده حق مالکیت معنوی در آثاری که سایهنویسی میشود پرداختیم. روز جهانی کتاب برای سایهنویسان همچون تمام نویسندگان اهمیت زیادی دارد. اگرچه سایهنویسان با امضای قراردادهای معمول سایهنویسی داشتن حق بر محتوای تولیدشده را از خود سلب میکنند. اما تنظیم قراردادی که در آن حدود و مرزهای تولید محتوا شفاف باشد، میتواند امکان بیشتری به سایهنویسان بدهد تا در رابطه با محتوایی که از صفر تا صدش را خود تولید کردهاند حقوقی داشته باشند. همانطور که در یادداشتهای پیشین هم اشاره کردیم، برای عقد قرارداد داشتن یک مشاور حقوقی از بسیاری از دعواهای حقوقی آینده جلوگیری میکند. اما در نهایت، و حتی بر اساس قوانین کپیرایت، مؤلف اثر کماکان طرف قرارداد سایهنویس خواهد بود، چراکه همیشه پیشفرض بر این است که ایده محتوا از مؤلف بوده است و ساخت و پرداخت اثر، توسط سایهنویس انجام شده است. اگر اینچنین نباشد احتمالا یک جای کار میلنگد، فراموش نکنیم که داشتن حق مالکیت معنوی بر محتوا و ایده فکری، از دید نهادهایی همچون سازمان ملل، بخشی از حقوق انسانیاند.
پینوشتها:
1.https://en.unesco.org/commemorations/worldbookday
2.همان
3.Genesis of American Patent and Copyright Law. By Bruce W. Bugbee. Washington: Public Affairs Press, 1967
4.https://www.crf-usa.org/bill-of-rights-in-action/bria-23-4-a-the-origins-of-patent-and-copyright-law
5.متن کامل قانون ترجمه، تکثیر کتب، نشریات و آثار صوتی را اینجا بخوانید.
6.https://opensource.com/resources/what-is-copyleft