در مطالب گذشته ستونِ سایهنویسی، به تجربه سایهنویسان در نوشتن خاطراتِ قاتلان زنجیرهای اشاره کردهایم. در این یادداشت، لیزا پولیتزر، یکی از مشهورترین سایهنویسانِ حوزه جنایی را معرفی خواهیم کرد.
از پولیتزر، نویسنده/سایهنویس بیش از چهل کتاب منتشر شده است. او در کارنامهاش تجربه سایهنویسی خاطرات/زندگینامه برای افراد مشهور آمریکایی را دارد. اکثر این افراد سرشناس در حوزه قضایی مشغول به کار بودهاند. اما شهرتِ پولیتزر به سایهنویسی کتابهای ناداستان مربوط به قاتلان زنجیرهای و بازماندگان آنهاست. علاوه بر این، شروع شهرت او به زمانی بازمیگردد که روایت زندگی سه شخصیت زن را که از گروههای تندگرای مذهبی فرار کرده بودند، به نثر درآورد. جنا میسکویج هیل (Jenna Miscavige Hill) که از جامعه ساینتیستولوژیستها گریخته بود. لارن درین که ( Lauren Drain ) که کتابی در رابطه با تجربهاش پس از خروج از کلیسای باپتیست وستبرو منتشر کرد. و الیسا وال ( Elissa Wall) که همچون لارن از جامعه کلیسایی ارتدوکس خارج شده بود.
پولیتزر متولد سال ۱۹۶۱ است و تا سال ۱۹۹۸ بهعنوان خبرنگارِ همکار با نیویورکتایمز کار میکرده و پس از آن، کارِ خبرنگاری را بهتمامی کنار گذاشته و به سایهنویسی کتاب روی آورده است. بسیاری از کتابهایی که منتشر کرده در میان فهرستِ پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفتهاند.
«فرا رفتن از خط: داستان واقعی جوئل ریفکین، قاتل زنجیرهای لانگآیلند»، نام اولین کتاب ناداستانی است که پولیتزر منتشر کرد. این کتاب که در سال ۱۹۹۴ وارد بازار شد، توسط پولیتزر و جوآن سویرسکی نوشته شده است. این ناداستان مجموعهای از مصاحبههایی است که با جوئل ریفکین در زندان انجام شده است و به انگیزههای این قاتل مشهور آمریکایی میپردازد.
«دختر گله»، نام یکی از جنجالیترین ناداستانهای پولیتزر است. این کتاب که در سال ۲۰۱۲ وارد بازار شد داستان زندگی، کارن دختر یکی از سران مافیا (سمی جراوانو) را روایت میکند. حواشی مربوط به این کتاب بیشتر به انتقادات خانوادههای قربانی مافیای جراوانو برمیگردد. کارن جراوانو در پاسخ به انتقادات مطرحشده در مطبوعات اینگونه پاسخ داده است: «من متوجه نگرانی آنها هستم. اما کتاب قرار نیست مدح و ثنای جرمهای پدرم را بگوید. این کتاب داستان من است. اینکه دختر سمی جراوانو بودن چه معنایی برای من داشته است.»
و اما آخرین اثر پولیتزر «محکومیت» نام دارد. لیزا این کتاب را برای جوآن مارتینز در سال ۲۰۱۶ سایهنویسی کرده است. مارتینز مدعیالعموم پرونده قتل تراویس الکساندر است، کسی که جودی آریاس (قاتل) را زندانی کرد. پرونده قتل تراویس الکساندر سروصدای زیادی در زمان خود به پا کرد. او یک جوان فروشنده سیویکساله بود که توسط دوستدختر سابقش به قتل رسید. جودی آریاس که در زمان وقوع جرم چند ایالت آنطرفتر زندگی میکرد در شب وقوع حادثه به خانه تراویس رفته بود و با ۲۹ ضربه چاقو و شلیکی به سر تراویس را به قتل رساند. پس از اینکه پلیس او را بهعنوان مظنون مورد بازجویی میدهند، صحنههایی از لحظاتی که او در اتاق بازجویی تنها منتظر است، توسط دوربینهای مداربسته ضبط شده است که در حال آواز خواندن و یوگاست. بسیاری معتقدند که به نمایش درآمدن این صحنهها از دختری با قیافه بسیار معصوم که اعلام بیگناهی کرده بود، نظر هیئتمنصفه را بهکلی تغییر داد. دادگاه قتل تراویس نقاط تیره بسیاری داشت که انتشار کتاب «محکومیت» توانست این پیچیدگیها را از زبان مدعیالعموم پرونده باز کند.
لیزا پولیتزر، اهمیت زیادی به پنهان نگهداشتن زندگی شخصیاش میدهد. بسیاری از سایهنویسان که در حوزه جنایی دست به سایهنویسی میزنند هم در سایه ماندن را بسیار حیاتی میدانند. مصاحبههای بسیار کمی از پولیتزر منتشر شده است. و در مواردی که برای رونمایی کتابهای پرفروشش در جمعیت ظاهر میشود، از جواب دادن به سؤالاتی که در مورد روند نگارش کتاب است سر باز میزند. سایهنویسی از آنجایی که ممکن است منجر به دسترسی به اطلاعات محرمانه افراد سرشناس شود، میتواند شغل خطرناکی باشد، اما همزمان همین اعتبار در سایه ماندن سایهنویسان است که میتواند هم به نفع مؤلف و هم به نفع نویسنده تمام شود.
منابع:
http://www.lisapulitzer.com/
https://en.wikipedia.org/wiki/Lisa_Pulitzer
https://www.goodreads.com/author/list/105767.Lisa_Pulitzer
https://www.wheelers.co.nz/browse/author/563144-lisa-pulitzer/