تنها کسانی به جاودانگی میرسند که شاعران و نویسندگان، شرحِ زندگی و مرگ آنان را روایت کنند.
برمبنای این باورِ اسطورهای، تجربه زیستۀ هر انسانی در صورتی در جهان باقی میماند که ثبت و ضبط شود. آنچه ما بهعنوان اهمیت فراگرفتن از تاریخ و تجربۀ دیگران آموختهایم، میتواند به تجربه زیستۀ هر یک از ما تسری پیدا کند. ثبتِ تجربه زیسته در قالب زندگینامهها در فرهنگ غربی سابقۀ دیرینه دارد و بیراه نیست اگر بخشی از توسعهیافتگی و پیشرفت غرب را مرهون همین فرهنگِ ثبت بدانیم. برای نمونه پژوهشهای تاریخی درباره دوره قاجار در ایران، بخشِ عمده منابع خود را از مکاتبات سفارت بریتانیا با کشور متبوع یا زندگینامههای بهجامانده از کارمندان خارجی مقیم ایران و اندکی خاطرات نوشتهشده توسط ایرانیان بهدست آوردهاند و این در تمیز دادن واقعیت از تاریخ رسمی که در دورههای بعد درباره دوره قاجار نوشته شده است، نقشِ کلیدی دارد. این شیوهی نگاه به تاریخ یعنی تمرکز بر تاریخ خُرد در برابر تاریخ کلان و رسمی، تصویری کاملتر و چندبُعدیتر از وقایع تاریخی بهدست میدهد و این کار مگر از طریق رجوع به زندگینامههای ثبتشده در آن دوران ممکن نیست.
تاریخِ صد سال اخیر کشور ما سرشار از وقایع متنوع است. ما در این یک قرن، تجربۀ انقلاب، جنگ، مبارزه سیاسی، اشغال، مهاجرت، کودتا، تلاش برای توسعه اقتصادی و سیاسی، تشکیل طبقات جدید اجتماعی، و تلاش برای مدرنشدن را از سَر گذراندهایم. تجربۀ زیسته هریک از ما گوشهای از تاریخِ این سرزمین است. در عین حال، با اینکه ما بهعنوان افراد یک جامعه بهخاطرِ اشتراکاتی از جمله جغرافیا، زبان، فرهنگ و از همه مهمتر تاریخ، دارای یک تجربه مشترک هستیم، هریک در مواجهه با این تجربیات و رویدادها، تفاوتهایی داشتهایم. پس نوشتن سرگذشتِ ما، گذشته از یادآوری خاطرات، در حکمِ گردآوری قطعات پراکندۀ گذشته است که با کنار هم چیدنِ لحظات فراموشنشدنی تاریخ مردمی پیوند میخورد که در یک زمان و دوره با آنان زیستهایم. در درون زندگینامهها و خاطرات هر انسانی انبوهی از جزئیات فرهنگ، سنتها و فضای اجتماعی و روحیات دوران زندگی فرد به دست میآيد که در پژوهشهای رسمیِ تاریخی نه مجال و نه ضرورتی برای ثبت آن وجود دارد. ثبت این تجربیات زیسته، امکانی فراهم میکند تا ما با نگاه به تاریخ شخصی پشت سر خود، نگذاریم خاطرات و تجربیاتِ یک جامعه بهدستِ فرهنگ شفاهی گاه نادقیق، محو و ناپدید شود. بهتعبیر اریک هابسبام، بیشتر انسانها مانند مورخان عمل میکنند: آنان ماهیت تجربهای را که از سر گذراندهاند، فقط با مرورِ گذشته درک میکنند.
ما در انجمن مرغ مقلد همت خود را صرف ثبتِ همین تاریخهای خُرد کردهایم و باور داریم هیچ تجربهای برتر یا ارزشمندتر از تجربه دیگری نیست. تجربۀ زیسته هر فرد ارزشِ روایت دارد، مشروط بر اینکه راویِ این تجربیات بتواند وجهِ یِکه و خاصِ آن را بیان کند. چهبسا راویِ سرنوشت هریک از ما «دیگری»ای باشد که در فاصله با زندگی و تجربیاتِ از سر گذراندهی ما، بر نقاطی دست بگذارد که حاملِ تفاوت نگاه یا رویکرد ما به زندگی باشد. سایهنویسی یا نوشتنِ زندگینامه دیگری از اینروست که اهمیت دارد. خاطرات و زندگینامۀ هریک از ما پارههایی است از پیکرِ تاریخ یک جامعه و درعینحال، نوعی مواجهه با سایۀ خود است. سایهنویسی یا همان نوشتن زندگینامه بهدست و قلمِ دیگری در سایۀ خاطرات ما، امکانِ ثبتِ لحظاتی است که در کنار دیگر تجربیات، تاریخِ مردمی را میسازد. سایه اینجا دارای دو وجهِ معنایی است. یکی، نویسنده زندگینامۀ فرد دیگر که در سایه میماند تا بر زوایای تاریک ماندۀ زندگی دیگری نور بتاباند. و دیگری، همان سایۀ خود که فرد در روایتِ خاطرات و سرگذشتِ خود برای نویسنده در سایه با آن ملاقات میکند. شاید هر فرد فکر کند خود بهترین راویِ سرگذشت خود است اما ما باور داریم که سایهنویس از توانِ بیشتری برخوردار است، چراکه او میتواند زندگیِ فرد را بهمثابه دیگری درک کند و نقاط اتصال آن را با تاریخ پیدا کند. و در این فاصله است که تجربۀ دیگری در قامتِ راوی به تجربه خودِ فرد اضافه میشود و مازادی را برمیسازد که از روایتهای فردی فراتر میرود و به تاریخِ جمعی گره میخورد. از اینرو ما باور داریم که تجربۀ زیسته هر فرد ارزشِ روایت دارد.
سایهنویس همان مرغِ مقلدی است که صدای ذهنِ و چهبسا ضمیر ناخودآگاهِ شما را میشنود و با تقلید خلاقانه، به آن صدا میبخشد. مرغ مقلد نه مانند طوطی تکرارکننده و بازگردانندۀ صدای شما به خودتان، که منتشرکننده و توسعهدهندۀ این صدا برای ماندگاری آن است. تلاش ما این است که خاطرات و تجربیاتِ زندگی شما را با لحن و بیان خودتان و در چارچوب کلمات و اصطلاحاتی که بهکار میبرید روایت کنیم و با این کار در بیان تمام جزئیات فرمی و محتوایی به روایت شما وفادار بمانیم. برای این کار با استفاده از قدمت تجربۀ سایهنویسی در صنعت نشر، میانجیِ مؤلف محو و صدای شما منتشر و ماندگار میشود.