از الکساندر دوما تا هری هودینی

هفت کتابی که به فکرتان هم نمی‌رسید سایه‌نویسی شده باشند

نمایی از فیلم سه‌تفتگدار، ۱۹۴۸
ترجمه : ساینا مقصودی
1399/08/27
سایه‌نویسان! این نویسندگانی که در سایه‌هایی دور از دسترس ما می‌خزند، چه‌کسانی هستند؟ ما می‌دانیم‌ این‌ها مولف‌هایی‌اند که برای نوشتن ذیل نام دیگری به آن‌ها پولی داده شده اما این کافی نیست تا تمام کنجکاویمان را ارضا کند.

 

در این نوشته، ما پرده‌ها را کنار می‌زنیم تا به هفت کتابی که سایه‌نویسی شدن‌شان می‌تواند برای‌مان شگفت‌انگیز باشد، نگاه نزدیک‌تری کنیم؛ هفت کتابی که به فکرتان هم نمی‌رسید سایه‌نویسی شده باشند و شاید مشهورترین آن‌ها، «کنت مونت کریستو» اثرِ نویسنده مطرحِ فرانسوی،  الکساندر دوما باشد که در نوشتنِ رمان‌های مشهورش، همراهی داشته است که هرگز به این اعتبار شناخته نشده است.

 

پیتر لرانگیس - کلوپ دایه‌ها

ممکن است بدانید که کتاب کلوپ دایه‌ها اصالتا به آن.م.مارتین نسبت داده می‌شود، که به تنهایی ۳۵ جلد از اول این مجموعه را نوشته است. اما آیا می‌دانستید که او سر کتاب سی و ششم نوشتن را متوقف کرد؟ دست بر قضا، آن‌طور که گفته می‌شود، دایه‌ها باید دایه‌گی می‌کردند. همین‌جا بود که پیتر لرانگیس وارد صحنه شد. او در آستانه درخواستی که ویراستار ارشد از او کرده بود تا کتاب را ادامه دهد این‌طور می‌گوید: «برای اولین بار در حرفه‌ام کسی از من خواسته بود تا ابتدا نمونه‌هایی از فصل‌های کتاب بنویسم، که اگر فصل‌ها به دلخواه آن‌ها نیست، دنبال نویسنده دیگری بگردند. من از اینکه در نوشتن این نوع محتوا بد عمل کنم، خیلی ترسیده بودم. می‌ترسیدم دوستی‌مان هم بهم بخورد.» اما بخت یار پیتر بود، و نوشتن کتاب به روانی انجام شد و در نهایت به نفع همه، از‌جمله کریستی، ماری‌آن، کلودیا و استیسی (شخصیت‌های کتاب) شد.

اچ.پی لاوکرافت - هری هودینی

 بله، همه می‌دانند که هودینی می‌توانست با گلوله را با دندان‌هایش مهار کند و از شکنجه مخزن آب دو دقیقه‌ای فرار کند. اما آیا می‌توانست بنویسد؟ خب… راستش نه. این‌طور بود که نویسنده زبردست؛ لاوکرافت، در سال ۱۹۲۴، سایه‌نوس هودینی شد. مشخصا باید اشاره کرد که نوشتن داستان کوتاه «زندانی‌شده با فرعون» به لاوکرفت پیشنهاد داده شد: یک داستان تخیلی که در آن هودینی توسط راهنمای توری در مصر با چشم‌پوش و دستانی بسته به داخل شکافی در صحرا هل داده می‌شود، که در آن‌جا با هیولایی پنج‌سری که به بزرگی یک فیل آبی است دست‌و‌پنجه نرم‌ می‌کند. این داستان در مجله‌ای به نام داستان‌های عجیب منتشر شد.

 

ک.آ. اپل‌گیت - آنیمورف‌ها

اشباح بین تمام موجودات عجیبی که آنیمورف‌ها با آن‌ها مواجه شدند (که تعدادشان کم هم نبود) نیستند. شاید به این دلیل که سایه‌نویس‌ها و اشباح، با هم خوب کنار می‌آیند. اگرچه اپل‌گیت، ۲۴ کتاب اول را خودش نوشت اما، نقشش در ۲۷ کتاب بعدی به ساختن طرح کلی کتاب محدود شد و بیشتر کار نوشتن را به سایه‌نویسان واگذار کرد. اپل‌گیت جز معدود نویسندگانی است که در مورد سایه‌نویسانی که کارش را ادامه داده‌اند صحبت می‌کند، و آن‌ها را به رسمیت می‌شناسد. حتی اذعان می‌کند که خودش کسی بوده که سایه‌نویسان را به استخدام درآورده است، خودش هم زمانی کار سایه‌نویسی کرده است.

 

روبرت لودلام - جیسون بورن

بدانید که تنها دو شخصیت از مردن ترسی ندارند، نیل تایسون و سایه‌نویسان، به عنوان مثال، داستان سوال‌برانگیز رابرت لودلام را مدنظر داشته باشید. او در سال ۲۰۰۱ مرد، اما تا سال ۲۰۱۷ کتاب پرفروش جیسون بورن را پیش‌برد. برخلاف چیزی که عموم ممکن است فکر کنند، دلیلش این نیست که روح لودلام داشت، ادامه داستان را از آن‌ دنیا دیکته می‌کرد تا نوشته شود، بلکه دلیل پیش‌رفتن داستان سایه‌نویسی اریک ون‌لاستبادر بود روی زمین بود. 

این داستان در مورد دیگر داستان‌های ناتمام لودلام هم صدق می‌کند، اگرچه کسی نمی‌داند که دقیقا آن‌ها را چه‌کسی سایه‌نویسی می‌کند، اما پایین حق انتشار کتاب‌هایش نوشته شده است: «از زمان مرگ وی، موسسه رابرت لودلام، به کمک نویسندگان و ویراستاران مطالب به جا مانده از او را آماده انتشار کرده است.»

 

الکساندر دوما - کنت مونت کریستو

الکساندر دوما، اشراف‌زاده‌‌ای با شهرت اندک، عاشقی رمانتیک، و یکی از مشهورترین نویسنده‌های رمان قرن نوزدهم، آیا می‌شود به تایتل آخری گفت دروغ؟ خب، راستش نه. اما شانس بالایی هست که نویسنده‌ای که کنت مونت کریستو و سه تفنگدار را به ما هدیه‌ داد، قطعا نویسندگی‌اش را به تنهایی انجام نداده باشد. درواقع دوما، آثارش را به کمک مرد ساکتی به نام «آگوست ماکیه» انجام داده است که برای آن‌چه نوشته است، اعتباری دریافت نکرده است.

پس از اختلاف‌هایی بر سر مسائل مالی و خط و مرزهای اساسی دیگر، این دو نویسنده هر کدام به راه خودشان می‌روند. ماکیه، ۳۷ سال بعد در گمنامی می‌میرد. دوما به شهرت می‌رسد اما این سنگ قبر ماکیه است که در گورستانی در پاریس، نام سه‌تفنگدار، کنت مونت کریستو، و ملکه مارگو روی آن هک شده است.

 

آر.ال استاین - مور مور شدن

همان‌طور که به یک کتاب با عنوان مور مور شدن بسیار هم می‌آید. در مورد رابطه استاین و سایه‌نویسانی که ممکن است وجود داشته باشند، ممکن هم هست نه، چیزهای اسرارآمیز بسیاری می‌توان گفت. استاین به کار گرفتن سایه‌نویسان در ۱۶۰ کتابی که ذیل این عنوان منتشر کرده است را انکار می‌کند. با این وجود وب‌سایت «اسکولاستیک»، ادعا می‌کند زمانی‌که بازار این کتاب‌ها داغ شد و کار نوشتنشان از عهده یک نفر خارج شد، استاین نویسنده‌هایی را به صورت پروژه‌ای استخدام کرده است تا بخش زیادی از کار را بنویسند.

حالا راست یا دروغ، یک چیز را نمی‌شود زیر سوال برد، در سال ۱۹۹۳، دو کتاب از این سری در هر ماه چاپ می‌شده است، این خودش برای شک کردن به این‌که استاین تنها نویسنده مجموعه بوده است، کافی‌ست.

 

آلیس لونهارت - نانسی درو

در جواب به این سوال که «چه‌کسی سری کتاب‌های مشهور نانسی درو را نوشته است؟» پاسخ محرز ممکن است کارولین کین باشد، کسی که نامش روی جلد کتاب‌ها خورده است. مسئله این است که کارولین کین درواقع نام مستعاری برای تعدادی سایه‌نویس بوده است. به این کار «بسته‌بندی کردن کتاب» می‌گویند. عملی که در آن تعدادی سایه‌نویس قراردادی با انتشاراتی می‌بندد تا مجموعه‌ای کتاب در بیاورند که در آن شخصیت‌ها، لحن و وضعیتی که داستان در آن ادامه پیدا می‌کند، بدون کم و کاست ثابت می‌ماند، اما نویسنده‌ها عوض می‌شوند.

آلیس لونهارت، تنها یک سایه‌نویسی از میان گروه نویسندگان پدیدآورنده نانسی دروست. چراکه لونهارت دست از سایه‌نویسی برداشت اما مجموعه هم‌چنان ادامه پیدا کرده است. انتشاراتی که نانسی درو را منتشر کرد می‌گوید هنوز هم دوست‌داران ناسی درو برای کارولین کین، نامه می‌فرستند.

 


سایه‌نویسان سایه‌نویسی پیتر‌لرانگیس کلوپ‌دایه‌ها اچ‌پی‌کرافت هری‌هودینی ک‌آ‌اپل‌گیت آنیمورف‌ها روبرت‌لودلام جیسون‌بورن الکساندر‌دوما کنتمونت کریستو سه‌تفگندار آرلونهارت نانسی درو

دیگر مطالب زندگی دیگران

چگونه سوسیالیست شدم

هلن کلر در سال 1880 در خانواده‌‌ای متوسط در آمریکا متولد شد. در حالی که هنوز چند ماه بیشتر از عمرش نگذشته بود به علت بیماری مهلکی که می‌رفت تا جانش را بگیرد، بینایی و شنوایی‌اش را از دست داد. یکی از نقاط عطف زندگی هلن کلر، زمانی است که آن سولیوان، معلم و مددکار اجتماعی، کار تعلیم و تربیت او را به عهده می‌گیرد. الکساندر گراهام بل این معلم را معرفی و پیشنهاد کرده بود. آن سولیوان روش‌های نوینی برای آموزش هلن کلر به کار برد و او به مرور توانایی‌های خود را در عرصه‌های مختلفی چون ادبیات و شعر نشان داد. این سبب شد که کلر مورد توجه زیادی قرار بگیرد و حکایت‌های او و معلم‌اش به داستانی قابل توجه در سطحی عام بدل شود. اما زندگی کلر وجهی دیگر هم داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مبارزات انقلابی کارگران علیه سرمایه‌داری و آرمان سوسیالیسم کلر را هم با خود همراه کرد. به این ترتیب هلن کلر به چهره‌ای مهم در جنبش‌ سیاسی چپ در امریکا و همچنین مبارزات زنان در آن دوران بدل شد. 


چشم‌انداز انقلابی رهایی زنان

کلارا آیسنر، یا آن‌گونه که مشهور است کلارا زتکین، در پنجم ژوئیه 1857 در آلمان متولد شد و در بیستم ژوئن 1933 در هفتادوشش سالگی در مسکو درگذشت. او اصلی‌ترین کسی است که روز 8 مارس را به عنوان روز جهانی زن پیشنهاد داد و اگرچه این مهمترین دلیل شهرتش به شمار می‌رود، اما نگاهی به زندگی‌ زتکین نشان می‌دهد که او در تمام عمرش برای آزادی و زندگی بهتر زنان و کارگران مبارزه کرد و با تلاش‌ها و نظریات او اتصال سوسیالیسم و فمینیسم محکم‌تر و قوام‌یافته‌تر شد. زتکین از نظریه‌پردزان، سازمان‌دهندگان و رهبران جنبش بین‌المللی زنان و جنبش کمونیستی بود که اگرچه در ایران کمتر مورد توجه بوده، اما آثاری از او و درباره‌اش در سال‌های مختلف به فارسی ترجمه شده‌اند و نگاهی به این آثار نشان می‌دهد که نوشته‌ها و گفته‌های او هنوز حایز اهمیت‌اند و به کار امروز می‌آیند. نقل شده که در مراسم خاکسپاری کلارا زتکین در مسکو بیش از ۶۰۰ هزار نفر شرکت کردند و خاکستر جسدش در دیوار کرملین به خاک سپرده شد. 


خشونت، مرگ و رستگاری

کورمک مک‌کارتی، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس آمریکایی که به‌خاطر اقتباس‌های سینمایی از آثارش به شهرتی فراگیر دست یافت، چند روز پیش، در 13 ژوئن (23 خرداد ماه) در سن 89 سالگی درگذشت. مک‌کارتی به‌گزارشِ «هالیوود ریپورتر» از بزرگ‌ترین رمان‌نویسانِ آمریکا به شمار می‌رفت که با رمان «جاده» توانست جایزه ادبی معتبر پولیتزر را کسب کند و رمانِ مطرح او «جایی برای پیرمردها نیست» دستمایه ساختِ فیلم سینمایی برادران کوئن در سال 2007 بود که اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد. مک‌کارتی را راویِ خشونتِ آمریکایی خوانده‌اند، نویسنده‌ای که خشونت، مرگ و رستگاری از مضامینِ محوری آثار او بوده است. 


چپ ملی

فریبرز رئیس‌دانا در اسفند 1377 در مقاله‌ای نوشته بود که گویا این تقدیر ماست که پیش از نوروز و آغاز سال جدید حوادثی ناگوار «خُلق ما را تنگ و روحمان را چنان اندوهگین سازد» که دیگر شوقی برای برگزاری عید نباشد یا اگر بنا باشد «عیدانه‌ای تقدیم کنیم ناگزیر باشیم پیش از آن در رثای از دست رفتگان پیش‌گفتاری بیاوریم.» تقدیر چنین بود که خود او نیز تنها چند روز پیش از نوروز در شمار «از دست رفتگان» قرار بگیرد. مرگ رئیس‌دانا در روزهای پایانی اسفند 1398 و آن هم به دلیل کرونا دشوارتر و تلخ‌تر بود. فریبرز رئیس‌دانا شمایل دقیق یک روشنفکر متعهد بود: اقتصاددان دردمند، شاعر و منتقد، فعال سیاسی چپ، پژوهشگر علوم اجتماعی و عضو برجسته کانون نویسندگان ایران. رئیس‌دانا در دی‌ماه 1323 در روستای ابراهیم‌آباد قزوین متولد شده بود و در 26 اسفند 1398 در تهران درگذشت. از او کارنامه‌ای پربار باقی مانده است و می‌توان او را نماد چپی که گرایش‌های عمیق ملی داشت در نظر گرفت.


سرنوشت روشنفکران ژیواگو

تا پیش از آنکه پاسترناک رمان دوران‌سازِ «دکتر ژیواگو» را بنویسد و سرسختانه تصمیم به انتشار آن بگیرد، کسی در شوروی او را به‌عنوان یک «مخالف» نمی‌شناخت. اما تصمیم قاطع او به انتشار رمانش در ایتالیا سرآغاز رسم و روال ادبی تازه‌ای در روسیه پس از استالین شد. پاسترناک تحت فشار حزب کمونیست و مخالفت کانون نویسندگان شوروی جایزه نوبل 1958 را نپذیرفت. برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم، سانسور بدخیم اتحاد شوروی را شکست و پاسترناک توانست روایت هولناک خود را از سرنوشت روشنفکران شوروی منتشر کند، روایتی که از پسِ سالیان دورودراز همچنان برای درکِ موقعیت نسلی از روشنفکران روسیه که در دوران استالین و انقلاب بلشویکی زیستند، معتبر است. رمان «دکتر ژیواگو» شصت‌وشش سال پیش در چنین روزهایی در خارج از شوروی منتشر شد و انقلابی ادبی در دوران بعد از استالین بود که به دوره «آب شدن یخ‌ها» موسوم است.


تبعیدی‌ها

پابلو نرودا، شاعر و مبارز مطرح آمریکای لاتین، هم‌رزم آلنده و برنده نوبلِ ادبیات در سال 1971 است. نفتالی ریکاردو ری‌یس باسو آلتو، معروف به پابلو نرودا زندگی ادبی و سیاسیِ پرفراز و نشیبی داشت. او از تبار شاعرانی بود که مبارزه را سرشته در هنر می‌دانست و کنشگری و شعر را هم‌پای هم مهم می‌شمارد. نرودا در 12 ژوئیه سال 1904 در خطه پارال کشور شیلی به دنیا آمد. او هنوز چهارده سال نداشت که نخستین مقاله‌ خود را در نشریه‌ای محلی به چاپ رساند و چند سال بعد، هنوز به بیست‌سالگی نرسیده بود که سیزده قطعه شعر در مجله‌ای منتشر کرد. از آن بعد تمام اشعار نرودا رنگی سیاسی دارد و همین امر آوازه او را از شیلی به آمریکای لاتین فراتر می‌برد. او دیگر شاعری برای تمام امریکای لاتین است که از رنج‌ها و خشم‌ها مردمان این خطه می‌سراید. از مهم‌ترین بزنگاه‌های زندگی نرودا ایراد خطابه «من متهم می‌کنم» در ششم ژانویه 1948 در مجلس سنا بود که منجر به صدور حکمِ عزل او از سناتوری مجلس توسط دیوان عالی شیلی شد و البته دیوان به همین حکم بسنده نمی‌کند و قصد بازداشت او را دارد. این اتفاق در سراسر امریکای لاتین بازتابی گسترده پیدا می‌کند و بسیاری به هواداری از او برمی‌خیزند و سرانجام نرودا ناگزیر به ترک وطن می‌شود. در زادروز نرودا، بخشی از خاطراتِ این شاعر چپ‌گرا از سفرش به شوروی را مرور می‌کنیم که در آنجا با شاعرانی همفکر خودش دیدار می‌کند، شاعرانی تبعیدی‌ که برای گرامی‌داشتِ پوشکین گرد هم آمده‌اند.


در سایه جنوب

ویلیام فاکنر از مهم‌ترین داستان‌نویسان جهان است که در ایران هم به خوبی شناخته می‌شود و بسیاری از آثار او توسط مترجمان مختلف به فارسی منتشر شده است. او را نویسنده جنوب نامیده‌اند و این جنوب هم جغرافیایی است و هم ادبی. او با با سبک خاص داستان‌نویسی‌اش و نیز تصویر درخشانی که از زندگی مردمان جنوب امریکا به دست داده در تاریخ داستان‌نویسی جاودانه شده است. فاکنر در زمان حیاتش برنده نوبل ادبیات شد و آثارش تا امروز همواره مورد توجه بوده و از زوایای مختلف بررسی شده است. فاکنر علاقه‌ای به صحبت کردن درباره زندگی شخصی‌اش نداشت و به‌خصوص از سال‌های کودکی او اطلاعات زیادی در دست نیست با این‌ حال، زندگی‌نامه‌نویسان متعددی به سراغش رفته‌اند و دوره‌های مختلف زندگی او را تصویر کرده‌اند. فاکنر در 25 سپتامبر 1897 متولد شد و در سال 1962 درگذشت.