سندیکایی برای سایه‌نویسان

1400/02/11

امروز یک می، روز جهانی کارگران است. معنای کلمه کارگر تحولات بسیاری در طول تاریخ داشته است. روز جهانی کارگر با معنای هم‌بستگی و تلاقی راه‌های بسیاری از آدم‌ها که دغدغه‌های معیشتی و سیاسی مشابه دارند گره خورده است. مفهومی که در دهه‌ اخیر بسیاری از کنش‌گران را به خود مشغول داشته، پدیده‌ای‌ است با نام کارگران یقه‌آبی قراردادی. (precarious workers) کارگرانی که در ازای مهارت ذهنی و به‌صورت پروژه‌ای مزد می‌گیرند. سایه‌نویسی در اکثر نقاط جهان، بخشی از این مفهوم است.

 

اگر در دوران همه‌گیری فرصت کرده باشید و صفحات روزنامه‌هایی مثل گاردین و نیویورک‌تایمز را مطالعه کنید، احتمالا شما هم متوجه حجم زیاد مقالات در رابطه با سبک ‌زندگیِ کارمندی پس از کرونا، شده‌اید. مقالاتی با عناوینی هم‌چون؛ «چند راه‌حل برای کار از منزل»، «چه‌طور سلامت فیزیکی را با هشت ساعت کار از روی مبل حفظ کنیم»، یا مقالاتی که در آن به مخدوش‌ شدن بازه‌ هشت ساعته کار در قرنطینه اشاره شده است، چراکه احتمالا رئيس‌های بسیاری در همه‌جای جهان ساعتِ فرستادن ایمیل‌های کاری را با ریتم زندگی روزمره خانواده‌شان تنظیم می‌کنند. واضح است که کارمندان هم چون از خانه کار می‌کنند، مجبورند آلارم‌های ایمیل‌شان را روشن نگه‌ دارند، و خلاصه‌ پای مسائل مربوط به کار به سر میز شام و  اتاق نشیمن‌ خانه‌ها هم باز شده است.

اگرچه کار از منزل، پدیده‌ای است که به‌تازگی توجه عموم را به خود جلب کرده، و بسیاری از مصائب مربوط به آن می‌نالند، اما کارگران یقه‌آبیِ قراردادی، مدت‌هاست که با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اگر شما هر روز مجبور باشید که با وجود سر و صدای بچه‌ها و تحمل فضاهای درهم‌رفته‌ خانه و دفتر کارتان از خانه کار کنید، اما بیمه، حق مرخصی، و حق بیکاری‌تان همچنان پابرجا باشد، هنوز صد قدم با کارگران یقه‌آبیِ قراردی یا فری‌لنسرها یا همان (precarious workers) فاصله دارید. نبود امنیت شغلی، و نداشتن حق بیمه و بیکاری، مصیبت‌های معیشتی ‌است که بسیاری از فری‌لنسرها از‌جمله سایه‌نویسان آن را به جان خریده‌اند تا بتوانند از قید کار پشت میزنشینی راحت شوند. اما به نظر می‌رسد طرد کردن سنت‌های بازار کار کلاسیک، معایبی به‌مراتب بیشتر از مزایای آن داشته باشد.

هنرمندان و نویسندگان که اکثریت جامعه فری‌لنسرها را تشکیل می‌دهند، راه‌حل‌های ساده‌ای برای حفظ دیسیپلین کاری و بالا بردن عملکردشان در روز دارند. مثلا در شهرهایی مثل نیویورک، لندن، توکیو، برلین،... و به‌تازگی تهران که بیشتر جوانان فارغ‌التحصیل رشته‌های علوم انسانی وهنر، حالا به سنی رسیده‌اند که مجبورند پول کرایه خانه و قبض‌ها را پرداخت کنند، برای کار روزانه به کافه‌ها پناه می‌برند. شاید ده سال پیش، از دیدن کسی که با لپ‌تاپ و بساط کارش در کافه‌ای نشسته باشد، تعجب می‌کردید، اما معضل کار از خانه برای فری‌لنسرها آن‌قدر جدی است که به‌تازگی حتی بعضی کافه‌ها فضایی ساکت برای کسانی که می‌خواهند با اینترنت کار کنند در نظر گرفته‌اند. حالا اگر وضع مالی شما بهتر باشد و مثلا ایده‌ یک استارت‌آپ را در سر داشته باشید، ساختمان‌هایی با اتاق‌های مجهز به میز و اینترنت را می‌توانید کرایه کنید، ساختمان‌هایی که دفتر شخصی شما نیستند، اما می‌توانند شما را هشت ساعت از خانه بیرون بکشند، و به بالا بردن کارایی ذهنتان کمک کنند.

مسئله‌ کار در فضای کار و استراحت در فضای خانه، چیزی بیشتر از داشتن سبک زندگی است، مسئله‌ای مربوط به بهداشت روان کارمندان است. هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح و هشت ساعت استراحت، که قدیمی‌ترین شعار مربوط به یک می است هم به ضرورت بهداشت روان برای همه بالاخص کارگران و کارمندان اشاره دارد. اما حتی اگر بتوانید جایی را برای کار کردن دست‌وپا کنید، امنیت شغلی، و نداشتن آینده‌ای ایمن، و مزایای بازنشستگی، مسئله‌ای نیست که فری‌لنسرها بتوانند به‌طور فردی حل کنند.

سایه‌نویسان هم از این قاعده مستثنا نیستند، آن‌ها هم با قراردادهای فصلی و پروژه‌هایی که ممکن است امروز باشند و سه ماه دیگر نباشند، در ایران بیشتر از جاهای دیگر دنیا در معرض آسیب‌اند. از نمونه‌های ناموفق تاریخی برای محافظت از حقوق سایه‌نویسان، می‌توان به سندیکای سایه‌نویسان که در دهه‌ پنجاه توسط استراتمیر (Stratemeyer Syndicate) تشکیل شد اشاره کرد. سندیکایی که قرار بود سایه‌نویسان را زیر چتر حمایت مالی خود بگیرد، و برای آن‌ها حقوق ثابت و مزایای مشخصی برقرار کند، اما پس از چندی تبدیل به ابزاری برای بهره‌کشی بیشتر از نویسندگان جوان شد. سندیکای استراتمیر هم مانند نمونه‌های بسیار دیگر سندیکاهای پیش از خود، با غرق شدن در قراردادهای ارزان‌قیمت با ناشران، تا آن‌جا که توانست از حقوق نویسندگان کم، و به کار آن‌ها اضافه کرد، تا آن‌جا که در نهایت کاملا برخلاف ایده‌ اولیه خود گام برداشت.

سازمان بین‌المللی کار که بخشی از سازمان ملل متحد است، داشتن امنیت شغلی و مزایایی همچون بیمه را حق کارمندان می‌داند. اما راه‌حلی که کارفرمایان برای فرار از مسئولیت مالی در قبال فری‌لنسرها از آن استفاده می‌کنند، عنوان کارمند پاره‌وقت است. کارمند پاره‌وقت، لزوما از حق بیمه و بیکاری بهره‌مند نمی‌شود، و فری‌لنسرها بالاخص در کشورهایی مانند ایالات‌متحده، قراردادهای پروژه‌ای و یا پاره‌وقت امضا می‌کنند. دو سال پر فشار همه‌گیری، انسان‌ها را با سوال‌های بنیادین زیادی مواجه کرد، اما فشار اقتصادی زیادی‌ که کارگران و کارمندان متحمل شدند، بار دیگر لزوم عقب ننشستن در برابر بازاری را که در پی استثمار نیروی کار است، پررنگ‌تر کرده است.


دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.


رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.