رمزگشایی از سایه‌نویسی

آنجالی توماس
1400/10/25

بخش دوم

نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه دور باشد، این همکاری از ابتدا محتوم به شکست است.

در بخش دوم از ترجمه‌ی این مقاله به بخش‌های چالش‌برانگیز حرفه‌ی سایه‌نویسی پرداخته شده است، آن‌چه ممکن است سایه‌نویسی را برای بسیاری از نویسندگان به حرفه‌ای کوتاه‌مدت تبدیل کند.

مصائب گمنام بودن

بیدیشا سریواستاوا (Bidisha Srivastava) از ناشران دهلی نو می‌گوید همیشه این‌که سایه‌نویسان در پروژه‌هایی کار می‌کنند که اعتباری از آن نمی‌گیرند برایش سؤال بوده، تا این‌که زمانی خودش را در همین جایگاه یافته است: «قلبم کاملاً شکست، حالا کاملاً حس متفاوتی به این مسئله دارم.» بیدیشا توضیح می‌دهد: «از من خواسته شده بود تا با نویسنده‌ای همکاری کنم و به او کمک کنم تا سر و سامانی به ایده‌هایش بدهد و کتابی را تنها ساختار کلی‌اش معلوم بود به اتمام برساند... پس از رفت‌وبرگشت‌های بسیار کتاب کاملاً تمام شد، و تمام سهم من از کتاب یک چک پر و پیمان بود، اسم من هیچ‌جای کتاب نبود. همین!»

می‌گوید از این‌که نامش هیچ‌ جا خاطرنشان نشده بود تا مدتی ناراحت بود و بعد از آن قسم خورده بود که حتی در ازای تمام پول‌های دنیا هم همکاری‌ای از این دست نکند. «تازه فهمیدم که سایه‌نویسان چه حسی ممکن است داشته باشند، البته نه برای کسی که به پول کار احتیاج دارد. آن‌وقت اوضاع فرق می‌کند. اما یک چیز قطعی است وقتی پای یک سایه‌نویس به پروژه‌ای باز می‌شود می‌توانید کار را تمام‌شده قلمداد کنید.» در ادامه می‌گوید، البته جنبه‌ی دیگری از این حرفه هست که می‌تواند مفید باشد. «مولف‌ها می‌توانند از سرویس سایه‌نویس‌ها به طرق مختلفی بهره‌مند شوند. حتی اگر مولفی تنها یک ایده در سر داشته باشد، سایه‌نویس می‌تواند تمام پژوهش مربوط به آن موضوع را برعهده بگیرد. سایه‌نویس می‌تواند در ایده‌ی مؤلف تعمق کند و داستانی را خلق کند. در این مورد سایه‌نویس ممکن است تخصصی در آن حوزه نداشته باشد و این مؤلف باشد که به سایه‌نویس کمک کند تا در نتیجه‌ی این همکاری یک شاهکار تولید شود. اما بعضی اوقات هم فقط به این دلیل که مؤلف زمان کافی و یا تخصص کافی در نویسندگی ندارد کار به سایه‌نویس محول می‌شود تا کتاب به مرحله‌ی نشر برسد.»

او تاکید می‌کند که نویسندگی یک هنر و پروسه‌ی نوشتن کتاب یک پروسه‌ی خلاقانه است، در نتیجه لازمه‌ی موفق بودن همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس، توجه و تمرکز طرفین است. در نتیجه فارغ از این‌که چه کسی عمل نوشتن کتاب را انجام می‌دهد اگر یکی از طرفین به‌تمامی از پروژه پرت باشد، همکاری از ابتدا محتوم به شکست است. «سرآخر باید همیشه مدنظر داشت که این کار نوعی همکاری بین مؤلف و سایه‌نویس است، در نظر داشتن این نکته امروزه که نویسندگان بیشتری دست به دامن سایه‌نویس‌ها می‌شوند تا ایده‌های طلایی‌شان را به کتاب تبدیل کنند، بیش از پیش مهم است.»

دست‌نوشته‌ی خوب همه‌چیز است

منون مدحوان، یکی از بنیان‌گذاران انتشاراتی در دهلی نو معتقد است هر سایه‌نویسی به دلیل متفاوتی وارد این کار شده است. «در بسیاری از موارد سایه‌نویسان خودشان مولف‌هایی بوده‌اند که بعد به این نتیجه رسیده‌اند که می‌توانند به دیگران کمک کنند تا آن‌ها هم کتاب‌هایشان را به اتمام برسانند. چرا که شما وقتی اولین کتاب خود را به اتمام می‌رسانید، جایگاه ویژه‌ای دارید که از آن جایگاه می‌توانید به دیگران هم برای تحقق رویایشان کمک کنید.» منون می‌گوید زمانی که سایه‌نویسان وارد یک قرارداد می‌شوند کاملاً از جایگاه خود در پروژه آگاهند بالاخص اگر در حال سایه‌نویسی کتاب خاطرات باشند. «این‌که بگوییم کتابی سایه‌نویسی شده است یا نه، بدون این‌که خود مؤلف صحبتی از سایه‌نویس به میان آورده باشد، کار سختی است، به هر حال کیفیت کار بسته به مهارت نویسنده است. مهم است که پیش از استخدام سایه‌نویس از مهارت داشتن او اطمینان حاصل کنید. اما این را هم مدنظر داشته باشید که ایده باید از آنِ مؤلف باشد، سایه‌نویس برای زمانی که صرف کتاب شما کرده است پول می‌گیرد، نه برای این‌که خلاقیت پروژه‌ی شما را بالا ببرد.»

او می‌گوید امروزه در بسیاری از موارد و بالاخص در موارد مربوط به زندگی‌نامه‌نویسی سایه‌نویس‌ها برای نوشتن کتاب اعتبار دریافت می‌کنند. «بعضی اوقات ناشرها سایه‌نویس‌ها را استخدام می‌کنند تا از اتمام به‌‌موقع کتاب اطمینان حاصل کنند. مخصوصاً وقتی طرف قرارداد یک سلبریتی باشد... البته سوال‌هایی در رابطه با اخلاقی بودن کار سایه‌نویسان هست که هنوز به آن‌ها پاسخ درستی داده نشده است. اما امروزه کار سایه‌نویسی کاملاً قانونی است. اما برای من به‌شخصه مسئله‌ی پیچیده‌ای است. نگاه من به مسئله‌ی اخلاقی سایه‌نویسی سیاه و سفید نیست، اما قطعاً می‌تواند در مواردی گیج‌کننده باشد و حتی متناقض به نظر برسد... در دنیای دانش و دانشگاه، دزدی ادبی بسیار جدی گرفته می‌شود. اما از طرف دیگر شما اگر یک سلبریتی باشید پذیرفته شده است که نوشته‌ی دیگری را به نام خودتان به انتشار برسانید. در بسیاری از موارد سایه‌نویس‌هایی که برای سلبریتی‌ها کار می‌کنند هیچ اعتباری از کتاب دریافت نمی‌کنند. بعضی اوقات هم همکاری سایه‌نویس در کتاب قید می‌شود، اما به نظر من آنچه که وضعیت را اخلاقی یا غیراخلاقی می‌کند مربوط به شفاف بودن یا نبودن مؤلف است. اگر شما دارید کتابتان را به کمک یک سایه‌نویس منتشر می‌کنید می‌توانید با خواننده‌تان هم صادق باشید. به نظرم قید نام سایه‌نویس فقط برای شخص سایه‌نویس مهم نیست، بلکه می‌تواند بر رابطه‌ی سلبریتی و مخاطب‌هایش هم تأثیر بگذارد.»

به نظر منون، مخاطب‌ها، و مخصوصاً مخاطب‌های کتاب‌های زندگی‌نامه، رابطه‌ی قوی‌ای بین خود و قهرمان کتاب برقرار می‌کنند، در بسیاری از موارد حتی واکنش‌های شخصی‌ای به داستان زندگی‌نامه نشان می‌دهند، پنهان کردن حضور سایه‌نویس ممکن است به این رابطه لطمه بزند.

آیا سایه‌نویسی می‌تواند مرگبار باشد؟

دکتر آمپات کوشی، نویسنده‌ی هندی می‌گوید که هرگز نخواسته که یک سایه‌نویس باشد. «هرچه هم که در مورد سایه‌نویسی گفته شود من فکر می‌کنم که کار بسیار سنگینی است.» او می‌گوید انسان‌های زیادی هستند که داستان‌های خوبی برای گفتن دارند اما ابزار مناسب برای نوشتن ندارند. در نتیجه عبارت «از زبان...» روی جلدهای بسیاری از زندگی‌نامه‌ها پدیدار شده است. «سایه‌نویسی می‌تواند کار بسیار پر درآمدی باشد اما برای کسی که هیچ تمایلی به مشهور شدن به‌عنوان یک نویسنده ندارد.»

او می‌گوید ترجیح می‌دهد نامش روی یک کتاب بسیار بد باشد تا برای نوشتن یک شاهکار هیچ اعتباری دریافت نکند. «آن‌طور دست‌کم می‌دانم که تلاش کرده‌ام. وگرنه نکته‌ی نوشتن کتابی پرفروشی که کسی نداند من نوشته‌ام چیست؟ اگر دلیل یک نویسنده برای در سایه رفتن، درآمد بالای این حرفه باشد، آن‌وقت من سایه‌نویسی را توصیه می‌کنم. توجه داشته باشید که امروز بازار بزرگی برای سایه‌نویس‌ها در جهان وجود دارد. اما شخصاً فکر نمی‌کنم حرفه‌ی سایه‌نویسی لزوماً کار خوبی برای نویسنده‌ها باشد.» او می‌گوید از حوزه‌ی سایه‌نویسی خارج شده است و تمایل دارد تا به‌عنوان یک نویسنده شناخته شود چرا که سایه‌نویسی برایش مرگبار بوده است.

بایدها و نبایدها

امروزه سایه‌نویس به‌عنوان حرفه‌ای که مزایای زیادی دارد، جایگاه خوبی برای خود پیدا کرده است. اول از همه به این دلیل که سایه‌نویس‌ها با کمک کردن به مولف‌ها برای سر و سامان دادن به ایده‌ها و دست‌نویس‌هایشان و در نهایت تکمیل خروجی‌ای که می‌تواند کتاب پرفروشی باشد، می‌توانند اعتبار هم بگیرند.

به عقیده‌ی من استخدام یک سایه‌نویس می‌تواند کمک بزرگی به مولف‌ها باشد. اما حقیقت این است که حالا هر نظری هم در مورد سایه‌نویس‌ها داشته باشید، اگر شما مولفی باشید که سایه‌نویسی را استخدام کرده است، انتظار دارید که کتاب در نهایت شبیه به شما باشد. همان‌طور که کارن کول در مطلب پیشین گفت «کتاب شما باید لحن شما را انعکاس دهد، خواننده‌های شما باید بتوانند شما را از لابه‌لای سطور ببینند.»

«دو هفته پیش به من پیشنهاد همکاری در یک پروژه به‌عنوان یک سایه‌نویس شد. از من خواسته شده بود تا برای یک ویدیو بلاگر معروف زندگی‌نامه‌ای بنویسم. پیشنهادی که بسیار مؤدبانه رد کردم، دلیل ساده‌ای هم داشتم، پژوهش کار به معنای ساعت‌ها تماشای ویدئوهای تیک تاک بود، یک هفته طول کشید تا به تمامی فکر این پروژه را از سرم بیرون کنم. اما جالب این‌جاست که در همان هفته به من پیشنهاد شد که برای نوشتن زندگی‌نامه‌ام به استخدام یک سایه‌نویس فکر کنم.»

 

 

 


آنجالی توماس سایه‌نویسی بیدیشا سریواستاوا

دیگر مطالب سایه‌نویسی

«از تاید تا پفک‌نمکی»

علی خسروشاهی را به عنوان پایه‌گذار شرکت مینو می‌شناسیم، محصولاتی که حالا دیگر بخشی از هویت تاریخی ما شده‌اند، در این یادداشت سعی شده است تا تاریخچه‌ی مختصری از فعالیت‌های اقتصادی او را مرور کنیم، کارنامه‌ای بلند بالا که با انقلاب سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


«من علیه سینمای فارسی فریاد می‌کشم»

آذر شیوا، سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او را به عنوان بازیگر سینما و صداپیشه، در سینمای پیش از انقلاب می‌شناسیم.
او بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» بود، اما شاید بهترین نقشی که ایفا کرد در فیلم «روسپی» باشد. مطلب پیش‌رو نگاه کوتاهی به کارنامه‌ی هنری او و حرکت اعتراضی رادیکال او در سال ۱۳۴۹ دارد. حرکتی پرفورماتیو که در نقد «سینمای فارسی» بود، اما در آن زمان تبدیل به ضد خود شد.

رمزگشایی از سایه‌نویسی

بخش اول

سایه‌نویسی می‌تواند مفهومی رازآلود باشد، در سایه‌ ماندن هویت نویسنده‌ی یک اثر می‌تواند به گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با اثر بیانجامد. اما آنجالی توماس در مطلبی که با همین عنوان در مجله‌ی «خلیج‌تایمز» چاپ کرده است، به‌اختصار به جوانب مرموز این حرفه پرداخته است. مواردی که شاید بتوان گفت همزمان که می‌تواند لذات کار سایه‌نویسی باشد، چالش‌های این حرفه نیز محسوب می‌شود.


ضربه‌زدن به یک روح

کتاب خاطرات مدل آمریکایی، امیلی راداکاوسکی سر و صدای زیادی برپا کرده است. این کتاب خاطرات که مجموعه‌ای از جستارهایی است که او در رابطه با تجربه‌ی کار در صنعت مدلینگ نوشته است، هم در فرم و هم در محتوا یکی از نمونه‌های نامتداول کتاب خاطرات افراد مشهور (سلبریتی) محسوب می‌شود. اما این کتاب خاطرات هم مانند بسیاری از کتاب‌های خاطرات پیش از خود توانسته است بخش در سایه‌ای از زندگی افرادی را که تجربه‌های مشابه راداکاوسکی دارند، پررنگ کند.


سایه‌نویسان از سایه بیرون می‌خزند بخش (اول)

در این مطلب دو بخشی به بهانه‌ی مرور کارنامه‌ی سایه‌نویسی اشخاصی که ظن همکاری آن‌ها در کتاب خاطرات پرنس هری می‌رود، مروری خواهیم داشت بر امکان‌‌ها و ترکیب‌های متفاوتی که تیم حرفه‌ای سایه‌نویس‌ها می‌تواند داشته باشد. 


سایه‌نویسی و جاودانگی

شما می‌توانید از نگاه خودتان معمولی‌ترین انسان کره‌ی خاکی باشید و همزمان می‌توانید داستانی اعجاب‌انگیز را روایت کنید که در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن انسان‌های دیگری که خود را «معمولی» و «غیر متمایز» می‌بینند ماندگار شود.


من سایه‌نویس «رهبری متفکر»‌ام!

سایه‌نویسی مانند بسیاری از اشکال نوشتن، می‌تواند در ریتم روزانه‌ی کارهای ما به‌نحوی کاملا نامحسوس پدیدار شود. بسیاری از ما حتی متوجه این نیستیم که ممکن است در حال سایه‌نویسی باشیم. فارغ از کسانی که به‌صورت مستقیم در صنعت نشر و ادب کار می‌کنند، سایه‌نویسان دیگری هم در حوزه‌های دیگر مشغول به کار هستند، اما چه‌طور ممکن است  که سایه‌نویسی کنیم اما متوجه آن نباشیم؟